به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، دقایقی پیش مراسم تشییع پیکر دو خبرنگار ایسنا و ایرنا که در حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران در نقده در استان آذربایجان غربی جان باختند، در قطعه نام آوران بهشت زهرا برگزار شد.
ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی دو خبرنگاری بودند که در این حادثه جان خود را از دست دادند.
در آغاز این مراسم، ابتدا پیکر مهشاد کریمی و سپس پیکر ریحانه یاسینی به خاک سپرده شد.
گفتنی است در این مراسم، جمعیت زیادی از اصحاب رسانه برای تشییع پیکر دو خبرنگار حوزه محیط زیست ایرنا و ایسنا در بهشت زهرا حاضر شدند.
پدر و مادر مهشاد کریمی در حالی پیکر دختر جوانشان را به خاک سپردند که تنها چند روز دیگر به مراسم جشن عروسیاش باقی نمانده بود.
در حاشیه این مراسم خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان؛ با چند نفر از خبرنگارانی که در این حادثه حضور داشتند به گفتوگو نشست.
یکی از خبرنگاران حاضر در صحنه حادثه درباره جزئیات این اتفاق تلخ گفت: زیاد چیزی یادم نمیاد، چون همه چی به سرعت اتفاق افتاد فقط وقتی که درباره اون حادثه کسی حرف میزنه یه چیزهایی یادم میاد. صبحش مارو برای بازدید از تونل بردن. تا زانو توی آب بودیم. خیلی وحشتناک بود هممون خیس آب شده بودیم. بعد از بازدید از تونل برای اینکه بریم بیرون باید از بالابر استفاده میکردیم. خانمها رو با بالابری که غیر استاندارد بود و تنها یه تور دورش بود بیرون بردن. به مسئولی که اونجا بود گفتم که چی بشه این همه دختر و آوردین اینجا و توی این همه آب بردید؟ که گفت: میخواستیم سختی کار رو با چشمای خودتون ببینید. ما همون جا که داخل تونل بودیم همش نگران بودیم که زنده بیرون میریم یا نه. بعد از تونل دیگه سوار اتوبوس شدیم. دقیق یادم نیست خیلی سرعت داشت یهو تو پیچ خوردیم به گاردریل. هممون تو هوا پرت شدیم. دیگه چیزی یادم نیست.
روایت دیگری هم از خبرنگار دیگری که در زمان وقوع حادثه در اتوبوس حضور داشت و به این دلیل که کمربند ایمنی را بسته بود جان سالم به در برد.
وی اظهار کرد: بعد از بازدید از تونل که تا کمر توی آب بودیم راهی شدیم. تو اتوبوس نمیدونستیم مهشاد چند روز دیگه عروسیشه. بعد از اون تو اتوبوس برای شادی و خوشحالیش کِل کشیدیم و شادی کردیم. به مهشاد گفتیم تو که عروسیته چرا اومدی؟ گفت همه کارامو کردم، مهمون زیادی هم ندارم. دوست داشتم کنارتون باشم.
مهشاد میگفت: همه چی گرون شده جهیزیه من حدود ۶۰۰ میلیون شد. یه خونه تو سعادت آباد اجاره کردیم که ۱۵۰ میلیون تومن پول پیش دادیم و ماهی ۴ میلیون اجاره. خیلی خوشحال بود درباره مراسمش حرف زدیم. اما یه دفعه اتوبوس خورد به کوه و گاردریل همه بچهها رو هوا پرت شدند. همه جیغ میکشیدند و گریه میکردند. مهشاد رو دیدم که با صورت خورد زمین و یه تکون خورد و تموم کرد. ماها که کمربند بسته بودیم تو اون جادهای که هیچ وسیلهای رد نمیشد شروع کردیم به کمک کردن بقیه. اورژانس و گروههای امدادی خیلی دیر اومدن خیلی. توی بیمارستان هم خیلی امکانات کم بود، رسیدگی خیلی ضعیف بود. خدا به پدر و مادر ما رحم کرد که ما چیزیمون نشد، اما دوتا دسته گل رو که تازه عروس شده بودند رو از دست دادیم.
حادثه تلخی بود با روایتی که دو خبرنگار حادثه دیده آنها را بیان کردند.
جاده نا ایمن و اتوبوسهای غیراستاندارد همه و همه دست به دست هم دادند تا چند خانواده به عزا بنشینند. در مراسم تشییع هیچ مقام و مسئولی نبود و چه غریبانه این مراسم برگزار شد.
انتهای پیام/