" یار هفتاد و سوم " قسمت دوم؛
از مدافع سلامتی که بر اثر کرونا شهید شد تا ناگفته‌های دختر محافظ حاج قاسم+ فیلم

از مدافع سلامتی که بر اثر کرونا شهید شد تا ناگفته‌های دختر محافظ حاج قاسم+ فیلم

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، بچه شیعه‌ها از کودکی با عشق امام حسین (ع) به دنیا می‌آیند. با عشق ارباب بزرگ می‌شوند و ارادت خود را به راه‌های مختلف به او بیان می‌کنند.

نام امام حسین (ع) و خانواده بزرگوارش، عشق را در دل هر بچه شیعه به اوج می‌رساند.

نام حضرت رقیه (س) دختر دردانه اباعبدالله الحسین (ع) هم دل شیعیان را به لرزه می‌اندازد. وقتی صحبت از خرابه شام می‌شود و شهادت این بانوی سه ساله، بچه شیعه‌ها احساساتشان به اوج می‌رسد.

قصه حضرت رقیه (س) باعث شده تا بگویند که دختر‌ها بابایی اند.

در برنامه امشب «یار هفتاد و سوم»، روایت دختر‌هایی را می‌شنوید که بزرگ‌ترین دلخوشی شان وعده دیدار با پدر بوده است.

 

{$sepehr_media_14705051_400_300}
 

مریم شریفی همسر شهید طارمی در این گفت و گو درباره ازدواج خود با این شهید گفت: آشنایی قبلی با شهید داشتیم و سال ۸۴ ازدواج کردیم و ثمره این ازدواج دو دختر است.

وی ادامه داد: آقا هادی خیلی صبور بودند و در مقابل مشکلات صبوری می‌کردند. همیشه سعی می‌کرد به همه احترام بگذارد و کسی از دستش ناراحت نشود.

شریفی عنوان کرد: آن روز‌ها می‌دیدیم که برخی جوانان سر کوچه وقت خود را بیهوده هدر می‌دهند و اهل زندگی نیستند، اما آقا هادی معلوم بود اهل زندگی است و می‌خواهد برای ساختن زندگی تلاش کند. انتخاب شغلش نشان می‌داد که مرد سختی هاست.

وی افزود: من هم کنار همسرم به خاطر شغلش که سخت بود و دشواری‌های زیادی داشت، قوی بار آمدم. از همان اول زندگی آقا هادی من را در برابر مشکلات قوی بار آورد تا زمانی که نیستند، من بتوانم زندگی را بگردانم.

شریفی بیان کرد: به خاطر شغل امنیتی که داشتند، ماهم باید خیلی موارد را از اطرافیان مخفی می‌کردیم. به خاطر اینکه ما آرامش داشته باشیم می‌گفتند که جای من خوب است و مشکلی ندارم. حتی بچه‌ها نمی‌دانستند که پدرشان محافظ حاج قاسم است. آقا هادی از سال ۹۰ یا ۹۱ با حاج قاسم همراه شدند. حاج آقا همیشه به فکر خانواده محافظ هایشان هم بودند و روی اخلاق محافظ‌ها هم تاثیر می‌گذاشتند. زمانی که من را دیدند گفتند دخترم از هادی ما راضی هستید و این نشان می‌داد که برایشان مهم است ما در چه شرایطی هستیم و چه جوری زندگی می‌کنیم و این موضوع برای ما دلگرمی بود.

همسر شهید طارمی درباره آخرین دیدار خود با شهید طارمی توضیح داد: آخرین روزی که رفتند سه شنبه صبح بود که با آن‌ها تماس گرفتیم و من به خاطر مشکلی که داشتم خواستم این ماموریت را نروند؛ اما باز آقاهادی شغلشان را مطرح کردند و چهارشنبه شب با هم برای آخرین بار تلفنی صحبت کردم و شب جمعه به شهادت رسیدند.

وی عنوان کرد: همیشه نگرانی از دست دادن ایشان را داشتم، اما سعی می‌کردم به شهادت فکر نکنم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم آخرین بار، آخرین دیدار و آخرین صحبت باشد. آقا هادی ماموریت‌های زیادی را می‌رفتند و بچه‌ها این نبودن را خیلی درک کردند. پدرشان خیلی جا‌ها کنارشان نبوده و بچه‌ها دلتنگ این نبودن‌ها هستند.

در ادامه، دختر شهید طارمی هم درباره خاطرات پدر شهیدش گفت: زمانی که بچه بودم بابام نقش بچه من را بازی می‌کرد و من دوست داشتم. بزرگ‌تر که شدم کلاس تکواندو می‌رفتم و با پدرم تمرین می‌کردیم و خیلی با هم شاد بودیم و می‌خندیدیم. هر موقع صدای کلید می‌آمد خوشحال می‌شدیم و پدرم را بغل می‌کردیم.

وی عنوان کرد: در دوران کودکی مهد کودک من در مسجد بود و اول می‌رفتیم نماز می‌خواندیم و بعد به مهد کودک می‌رفتم. زمانی که دلتنگ پدرم می‌شوم خیلی دوست دارم همان شب خواب بابام را ببینم. بعضی وقت‌ها هم از خودش و خدا خواستم و این اتفاق رخ داده و خواب بابا را دیدم. ازش تشکر می‌کنم که به خوابم آمد و به من آرامش داد. هانیه خواهر کوچکم هم به پدرم وابسته بود حتی بعد از شهادت بابام چند روزی به هانیه نگفتیم.

در بخش دیگر برنامه، همسر شهید مدافع سلامت مهدی حبیب پور گفت: کارگاه تولیدی ما را ۸۰ خانم بی سرپرست و سرپرست خانواده باز کردند و لباس‌های ایرانی و اسلامی تولید کردند. اوایل کرونا که ماسک کم بود به این فکر افتادیم که ماسک تولید کنیم و کار‌های جهادی انجام دهیم.

همسر شهید حبیب پور عنوان کرد: دو فرزند، یک پسر ۱۶ ساله و یک دختر ۸ ساله دارم. بچه‌ها خیلی وابسته به پدرشان بودند. همیشه شنیدیم دختر‌ها بابایی هستند. بالاخره پدر یک پشتوانه برای دختر است. از خدا می‌خواهم حضرت رقیه دست دخترم را بگیرد و سایه اش بالای سر دخترم باشد.

 

انتهای پیام/