
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مریم رضایی - مجتبی پناهی، اقتصاددان در یاداشتی اختصاصی که در اختیار این خبرگزاری قرار داده است، نوشت:
استان فارس، این گهواره تمدن و تاریخ ایران، نهتنها در فرهنگ و ادبیات، که در اقتصاد ایران نیز جایگاه ویژهای دارد. از دشتهای حاصلخیز مرودشت و کامفیروز و خفر تا صنایع بزرگ پتروشیمی، از گردشگری تاریخی شیراز و لارستان تا صنایع غذایی و خدماتی گسترده، فارس اقتصادی چندبعدی، متنوع و زنده دارد.
اما پرسش اساسی این است: آیا این ظرفیت عظیم، آنگونه که شایسته است، در آینه رسانههای استانی منعکس میشود؟ آیا مردم و سیاستگذاران، تصویری واقعی و دقیق از اقتصاد فارس دارند؟ پاسخ، متأسفانه منفی است. اقتصاد فارس، روایتی خاموش و مغفول در رسانههای ماست؛ و این غفلت، هزینههای سنگینی برای توسعه استان در پی دارد.
تحلیل وضعیت موجود: خلأ رسانهای آشکار در روایت اقتصاد
در بررسی فضای رسانهای فارس، میتوان بهوضوح مشاهده کرد که اقتصاد، اغلب در حاشیه قرار دارد. خبرهای اقتصادی عمدتاً در قالب گزارشهای رسمی و کلیشهای منتشر میشوند؛ افتتاح پروژهها، بازدید مقامات، یا آمارهای کلی که نه تحلیلی در پشت آنهاست و نه پیگیری مستمری از نتایجشان. در این میان، مسائل ریشهای و تعیینکننده کمتر دیده میشوند؛ مسائلی مانند:
زنجیره ارزش ناقص محصولات کشاورزی: چرا پرتقال یا گندم فارس با قیمت پایین فروخته میشود، اما فرآوردههای آن در استانهای دیگر ارزش افزوده چندبرابری دارند؟
• چالشهای سرمایهگذاری: موانع واقعی بر سر راه صنایع کوچک و متوسط چیست و چرا سرمایهگذاران از فارس مهاجرت میکنند؟
• اقتصاد دیجیتال و استارتآپها: با وجود ظرفیت نیروی انسانی جوان و دانشگاهی، چرا اکوسیستم نوآوری در شیراز هنوز ضعیف است؟
• گردشگری فرهنگی و اقتصادی: چرا گردشگران فراوان به شیراز میآیند، اما اثر اقتصادی ماندگاری در استان نمیگذارند؟
این پرسشها، نه فقط سوژههای خبری، بلکه «دروازههای تحلیل» برای فهم اقتصاد واقعی استاناند؛ اما کمتر رسانهای بهطور عمیق و دادهمحور به آنها پرداخته است.
بحران تحلیل: رسانه بدون اقتصاددان، اقتصاد بدون صدا
اقتصاد، علمی دادهمحور، تحلیلی و میانرشتهای است پرداختن حرفهای به آن نیازمند فهم روابط علی، استفاده از آمار و شناخت ساختار تصمیمگیریهای اقتصادی است. بسیاری از گزارشهای اقتصادی استانی، به جای پاسخ به «چرا» و «چگونه»، صرفاً به «چه» اتفاقی افتاده بسنده میکنند. این سطحینگری، مخاطب را از فهم ریشههای مسائل بازمیدارد و عملاً به شکلگیری «سواد اقتصادی عمومی» در جامعه آسیب میزند.
از سوی دیگر، رسانههای استان هنوز به میز گفتوگوی واقعی میان دولت، بخش خصوصی و دانشگاه تبدیل نشدهاند. اقتصاد فارس بدون این گفتوگو، در جزیرههای جداگانه تصمیمگیری میشود؛ نتیجه آن، پراکندگی تلاشها و از دست رفتن فرصتهاست.
پیامدهای این خلأ رسانهای
۱- تصمیمگیری در تاریکی: تصمیمگیران، فعالان اقتصادی و حتی سرمایهگذاران محلی، بدون داده و تحلیل نمیتوانند تصمیم درست بگیرند. نتیجه، تصمیمات احساسی، هدررفت منابع و ناپایداری پروژههاست.
۲- فرصتهایی که به مزیت تبدیل نمیشوند: از انرژیهای تجدیدپذیر گرفته تا صنایع خلاق، فارس سرشار از فرصت است. اما فرصت ناگفته، دیر یا زود به «فرصت ازدسترفته» تبدیل میشود.
۳- تضعیف گفتمان توسعه: توسعه پایدار زمانی ممکن است که مردم در جریان مسائل اقتصادی استان خود باشند و احساس نقشآفرینی کنند. وقتی رسانهها این پیوند را برقرار نکنند، گفتمان توسعه به گفتمان دولتی و غیرمردمی تبدیل میشود.
راه برونرفت: رسانه بهعنوان بازیگر توسعه
برای عبور از وضعیت کنونی و تبدیل رسانهها از «ناظر منفعل» به «کنشگر فعال» در توسعه اقتصادی، باید نگاهی راهبردی به نقش رسانه در زیستبوم توسعه استان داشت. رسانه تنها ابزار اطلاعرسانی نیست؛ بلکه میتواند به موتور شفافیت، آگاهیبخشی و اعتمادسازی اقتصادی بدل شود. در جهان امروز، توسعه بدون گفتوگوی عمومی و بدون رسانههای حرفهای و تحلیلی ممکن نیست.
در این مسیر، چند اقدام بنیادین میتواند افق تازهای پیشروی رسانههای استان فارس بگشاید:
۱- تخصصیسازی و عمقبخشی به محتوای اقتصادی
نخستین گام، عبور از رویکرد عمومی و پراکنده در تولید محتواست. رسانهها باید بخشهای تخصصی اقتصادی ایجاد کنند تا هر حوزه با نگاه دقیق و پیوسته رصد شود.
بهعنوان نمونه:
• «اقتصاد کشاورزی و روستا» برای بررسی زنجیره ارزش محصولات، چالشهای نهادهها و صادرات؛
• «اقتصاد صنعت و معدن» برای پیگیری وضعیت تولید، سرمایهگذاری و فناوری؛
• «اقتصاد دیجیتال» برای تحلیل استارتآپها، شرکتهای دانشبنیان و مشاغل جدید؛
• و «گردشگری اقتصادی» برای واکاوی اثرات مالی گردشگری بر زندگی مردم.
هرکدام از این حوزهها میتواند با تکیه بر داده، گفتوگو با کارشناسان و روایت میدانی، به مرجع تحلیلی استان تبدیل شود و زمینهساز تصمیمگیری آگاهانهتری در سطح مدیران و افکار عمومی گردد.
۲- روایتگری انسانی اقتصاد
اقتصاد را نمیتوان صرفاً از پشت میزها و در قالب نمودارها درک کرد. اقتصاد، روایت زندگی مردم است؛ روایت کشاورزی که با افزایش قیمت نهادهها در تنگنا قرار گرفته، یا کارآفرینی که برای حفظ کارخانهاش شبانهروز میجنگد. رسانه اگر این داستانهای واقعی را ببیند و بازگو کند، اقتصاد برای مردم ملموس و قابل فهم میشود.
چنین روایتی علاوه بر جذب مخاطب، پلی میان مردم و سیاستگذاران میسازد؛ زیرا آمار وقتی در چهرهی انسانها روایت میشود، معنا و اثر اجتماعی پیدا میکند.
۳- ایجاد فضای گفتوگوی اقتصادی
یکی از کمبودهای اصلی در فضای عمومی استان، نبود گفتوگوی مستمر و نظاممند میان سه ضلع اصلی اقتصاد است: حکمرانی، بخش خصوصی و دانشگاه.
رسانهها میتوانند میزبان این گفتوگو باشند؛ با برگزاری میزگردها، مناظرهها و نشستهای تخصصی دربارهی مسائل واقعی استان از اشتغال جوانان و فرار سرمایه گرفته تا آینده صنایع بومی و محیط زیست اقتصادی فارس.
این فضا، نهتنها تضارب آرا را ممکن میسازد، بلکه به تدریج منجر به شکلگیری گفتمان توسعه استانی میشود؛ گفتمانی که بدون آن، هیچ سیاست اقتصادی پایداری شکل نخواهد گرفت.
۴- دادهمحوری و ترویج سواد اقتصادی
رسانههای امروز باید فراتر از نقل قول و گزارش بروند و به تبدیل داده به دانایی بپردازند. ارائه آمارهای اقتصادی به شکل اینفوگرافی، نقشههای حرارتی، نمودارهای ساده و گزارشهای قابل فهم، میتواند فاصلهی میان دادههای رسمی و ذهن مردم را از میان بردارد. به بیان دیگر، رسانه اگر بتواند مفاهیم پیچیدهای، چون نرخ تورم، بهرهوری، یا شاخص کسبوکار را به زبان ساده و تصویری بیان کند، نقش بیبدیلی در ارتقای «سواد اقتصادی عمومی» خواهد داشت و این خود، یکی از ارکان توسعه پایدار است.
۵-رصد مستمر و منظم فضای کسبوکار
رسانهها باید از گزارشهای مقطعی عبور کنند و به سمت پایش مداوم اقتصاد استان بروند. انتشار گزارشهای فصلی یا سالانه از وضعیت کسبوکار، سرمایهگذاری، اشتغال و اعتماد اقتصادی، میتواند به مرجع تصمیمگیری برای مدیران، دانشگاهیان و بخش خصوصی تبدیل شود. این گزارشها میتوانند شامل تحلیل روندها، نقاط قوت و ضعف، فرصتهای جدید و پیشنهادهای اصلاحی باشند. در واقع، رسانه از یک «راوی» به «ناظر توسعه» و حتی «مشاور غیررسمی سیاستگذار» تبدیل میشود.
۶-پیوند با دانشگاه و نخبگان اقتصادی
هیچ تحول رسانهای در حوزه اقتصاد بدون بهرهگیری از ظرفیت دانشگاهها و پژوهشگران ممکن نیست. رسانههای استان میتوانند شبکهای از کارشناسان و اساتید بومی تشکیل دهند تا تحلیلهای دادهمحور و محلی تولید کنند. این همکاری دوسویه، هم به افزایش کیفیت محتوا کمک میکند و هم زمینهی حضور نخبگان در گفتوگوی عمومی را فراهم میسازد.
جمعبندی و سخن پایانی
رسانه در دنیای امروز، دیگر تماشاگر تحولات اقتصادی نیست؛ بازیگر توسعه است. رسانهای که بتواند اقتصاد را نه به عنوان مجموعهای از آمارهای خشک، بلکه به مثابه روایت زندگی مردم ببیند، نقشی کلیدی در جهتدهی به مسیر رشد استان ایفا میکند. اگر رسانههای فارس بخواهند جایگاه واقعی خود را بازیابند، باید از سطح خبر به عمق تحلیل، از گزارش صرف به گفتوگو، و از روایت لحظهای به رصدگری و آیندهنگری عبور کنند.
رسالت آنها فقط اطلاعرسانی نیست؛ ایجاد فهم، اعتماد و همافزایی اجتماعی است. اقتصاد فارس نیازمند رسانههایی است که نهفقط رویدادها، بلکه روندها و ریشهها را ببینند؛ رسانههایی که میان داده و دغدغه، میان عدد و انسان، و میان سیاست و زندگی روزمره پیوند برقرار کنند. چنین رسانهای میتواند چهرهی واقعی اقتصاد فارس را از زیر غبار کلیشهها بیرون بکشد و زمینهی تصمیمگیریهای دقیقتر، شفافتر و عادلانهتر را فراهم سازد.
توسعه اقتصادی تنها با احداث کارخانه، جاده یا زیرساخت شکل نمیگیرد؛ بلکه پیش از آن، در سطح نگاه و گفتوگو باید توسعه یابد. تا زمانی که اقتصاد در حاشیه رسانهها بماند، تصمیمگیریها ناقص و مشارکت مردم کمرمق خواهد بود. اکنون زمان آن رسیده است که رسانههای استان، با نگاهی تازه و مسئولانه، اقتصاد فارس را از سکوت بیرون بیاورند. اقتصادی که در دل خود هزاران فرصت، ظرفیت و روایت ناگفته دارد. بیایید این روایت را بازگو کنیم، نقد کنیم و با زبان تحلیل و گفتوگو، آن را به مسیر امید، مشارکت و شکوفایی بازگردانیم.