
باشگاه خبرنگاران جوان - رمان مثل آبی که درخاک نرم نفوذ میکند، همه جا را میگیرد؛ وقت را پر میکند اما او رفتهرفته به شناخت و جستوجوی انسانها، تمدنها، فرهنگها و مناسبات نهفته در این داستانها پرداخت و بهسوی رمانهایی که زمینه تاریخی داشتند کشیده شد.
آشنایی او با تاریخ برخی سرزمینها از طریق رمان بود. بعدها اعتقاد خود را در این باب چنین بیان کرد:
- هیچ بیانی نمیتواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند.
وقتی درباره تاریخ با زبان غیرهنری حرف میزنیم، مثل این است که از فاصله دههزارپایی زمین، از شهری عکس برمیداریم. طبیعتاً ابعاد شهر و خیابانهای اصلی شهر هم پیداست اما در آنجا آدمها چه کار میکنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقیرند؟ غنیاند؟ راحتند؟ خوابند؟ دعوا میکنند؟ میرقصند؟ اصلاً هیچ چیز معلوم نیست. تاریخ از آن بالا، از دههزارپایی، شهری را عکسبرداری میکند و به ما نشان میدهد.
یک وقت هست شما وارد شهر میشوید، البته همه کوچههای شهر را نمیتوانید ببینید.
اما دوسه کوچه شهر یا خیابان شهر را میروید، با افرادش حرف میزنید و از خانهها عکس برمیدارید؛ از اتاقها، از اسباببازی بچهها، از بوسیدن یک فرزند توسط مادرش... همه اینها را ترسیم میکنید و در یک عکس جلوی ما میگذارید. البته یک کوچه است، خیابان است، همه شهر نیست، اما میشود آن را تعمیم داد... این زبان هنر از تاریخ است؛ قصه این است.
کتابهایی چون «جنگ و صلح» نوشته لییف نیکالایوویچ تولستوی، «بینوایان» اثر ویکتور هوگو، برخی آثار رومن رولان مانند «ژان کریستوف»، هر آنچه از الکساندر دومای پدر و پسر ترجمه شده بود، کتابهای میشل ژواگو، «دُن آرام» نوشته میخاییل شولوخف، «کمدی الهی» اثر دانته، آلیگیه ری و... را در این دوره و نیز دهه ۴۰ خواند و گاه چون بینوایان را دوبار خواند و در ضمیر او به آسمانخراشی ماند که سر به آسمان میساید.
«بینوایان یک معجزه است در عالم رماننویسی،... کتاب جامعهشناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»
«کمتر رمانی بود که آن وقتها اسم آورده بشود و من نخوانده باشم.»
خود احتمال میدهد تعداد رمانهایی که در مشهد و پیش از حرکت به قم (۱۳۳۷ش) خوانده است، بیش از ۱۰۰۰ عنوان است.
منبع: کانال تلگرامی آب و آتش