
باشگاه خبرنگاران جوان - راکونها، دزدهای بامزه و نقابدار حیاطپشتی خانهی آمریکاییها، ممکن است در برابر چشمان ما در حال برداشتن نخستین گامها در مسیر اهلیشدن باشند. مطالعهای جدید نشان میدهد راکونهایی که در محیطهای شهری زندگی میکنند، دستخوش تغییرات فیزیکی ملموسی شدهاند که میتواند سرآغاز فرآیندی باشد که هزاران سال پیش، گرگها را به سگ تبدیل کرد.
یافتههای پژوهش درک رایج از اهلیسازی را به چالش میکشد. بسیاری تصور میکنند این روند با دخالت مستقیم انسان و پرورش گزینشی حیوانات وحشی آغاز شده است. اما پژوهشگران معتقدند داستان بسیار زودتر شروع میشود: زمانی که حیوانات جسور، اما نه متجاوز، یاد میگیرند برای دسترسی به منابع غذایی انسانها، در کنار ما زندگی کنند.
رافائلا لش، زیستشناس در دانشگاه آرکانزاس و نویسندهی همکار مطالعه، میگوید: «یکی از ویژگیهای ما انسانها این است که هرجا میرویم، مقدار زیادی زباله تولید میکنیم.» او توضیح میدهد که برای حیوانات، زباله منبع غذایی بیپایان است، اما بهرهبرداری از آن نیازمند یک ویژگی کلیدی است: «اگر حیوانی در نزدیکی انسانها زندگی کند، باید به اندازهی کافی خوشرفتار باشد. این فشار انتخاب تکاملی بسیار شدید عمل میکند.»
در طول تاریخ، اجداد سگها به تودههای زبالهی انسان نزدیک میشدند و گربهها بهدنبال موشهایی میرفتند که اطراف باقیماندههای غذایی جمع میشدند. بنابراین، در گذر زمان حیواناتی که واکنش «جنگ یا گریز» ضعیفتری داشتند، در محیطهای انسانی موفقتر بودند و این آرامش را به نسل بعد خود نیز منتقل کردند.
جالب اینجاست که رامبودن، اغلب با مجموعهای از تغییرات فیزیکی همراه بوده است؛ الگویی که چارلز داروین در قرن نوزدهم به آن اشاره کرد و امروز با نام «سندرم اهلیسازی» شناخته میشود. این سندرم شامل ویژگیهایی چون پوزهی کوتاهتر، سر کوچکتر، گوشهای افتاده و لکههای سفید روی خز است.
دانشمندان در سال ۲۰۱۴ فرضیهای کلیدی برای توضیح پدیدهی اهلیسازی ارائه کردند: سلولهای تاج عصبی. این سلولهای بنیادین در دوران جنینی به بخشهای مختلف بدن مهاجرت میکنند و در شکلگیری غضروف، استخوان، رنگدانهها و غدد فوقکلیوی (که واکنش ترس را کنترل میکنند) نقش دارند. نظریه میگوید جهشهایی که مهاجرت این سلولها را کمی مختل میسازند، میتوانند همزمان باعث کوتاهشدن پوزه، کاهش رنگدانهی خز و کمشدن واکنش ترس شوند.
تیم پژوهشی لش برای آزمودن این فرضیه در دنیای واقعی، نزدیک به ۲۰ هزار عکس از راکونها را در سراسر ایالات متحده از پلتفرم علمی آینچرالیست جمعآوری و تحلیل کردند. نتایج شگفتانگیز بود: راکونهای شهری پوزهای بهطور متوسط ۳٫۵ درصد کوتاهتر از راکونهای روستایی دارند.
آدام ویلکینز، زیستشناسی که برای اولین بار فرضیهی سلولهای تاج عصبی را مطرح کرد، یافتهها را تأیید میکند. او میگوید نتایج با مشاهدات قبلی در روباهها و موشهای شهری نیز همخوانی دارد و نشان میدهد که وقتی حیوانات وحشی زندگی در نزدیکی انسانها را آغاز میکنند، کمی کمهراستر میشوند و شاید حتی نشانههای فیزیکی سندرم اهلیسازی را نیز نشان دهند.
لش و همکارانش قصد دارند پژوهش را با بهدامانداختن راکونها و مقایسهی ژنتیک و هورمونهای استرس در جمعیتهای شهری و روستایی ادامه دهند و بررسی کنند که آیا این الگو در گونههای دیگری مانند اوپاسومها نیز دیده میشود یا خیر. او با هیجان میگوید: «خیلی دوست دارم قدمهای بعدی را برداریم و ببینیم آیا این پانداهای زبالهخوار در حیاطپشتی واقعاً مهربانترند یا نه.»
پژوهش در نشریهی Frontiers in Zoology منتشر شده است.
منبع: زومیت