
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - در حالی که رژیم صهیونیستی همچنان به بمباران و ویرانی غزه ادامه میدهد، طرح پیشنهادی دولت ترامپ برای بازسازی این منطقه با بودجهای هنگفت، بیش از آنکه نوید توسعه دهد، سایهای از تردید و ابهام بر آینده فلسطین میافکند.
در حالی دونالد ترامپ طرح ۱۱۲ میلیارد دلاری خود را برای کشورهای جهان فاکتور کرده است که این اجرایی شدن آن جای شک و تردید زیادی دارد. روزنامه عبری زبان معاریو اعلام کرد، دولت ترامپ طرح بلند پروازانه بیش از ۱۱۲ میلیارد دلاری خود را برای کشورهای کمک کننده ارسال کرده است که حتی مسئولین دولت ترامپ هم نسبت به امکان اجرایی شدن آن دچار شک و تردید هستند. این طرح که تحت عنوان "پروژه طلوع آفتاب" یا "Project Sunrise" شناخته میشود، در واقع تلاشی برای تبدیل ویرانههای ناشی از تهاجم رژیم صهیونیستی به یک شهر ساحلی مدرن است، جایی که برجهای لوکس، استراحتگاههای مجلل، قطارهای پرسرعت و زیرساختهای مبتنی بر هوش مصنوعی، نمادهایی از یک آینده خیالی را ترسیم میکنند؛ اما این چشمانداز، در بستری از واقعیتهای تلخ سیاسی و انسانی، بیش از آنکه امیدبخش باشد، به عنوان ابزاری برای تثبیت سلطه آمریکا و متحدانش بر منطقه ارزیابی میشود.
بر اساس اسناد ۳۲ صفحهای این پروژه که با درجهبندی حساس توزیع شده، جزئیاتی مانند جدول هزینهها، زمانبندی ساختوساز و حتی نحوه جابهجایی ساکنان فلسطینی به آپارتمانهای جدید توصیف شده، اما هیچ اشارهای به منبع واقعی تأمین بودجه یا محل اسکان موقت دو میلیون فلسطینی آواره در دوران بازسازی نشده است.
این ابهامات عمدی، راه را برای دخالتهای خارجی بیشتر باز میگذارد و میتواند به عنوان پوششی برای اهداف پنهان، مانند کنترل منابع طبیعی غزه، عمل کند. با توجه به سابقه دولت ترامپ در اولویت دادن به منافع اقتصادی متحدان نزدیک مانند رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی، این طرح نهتنها عملی به نظر نمیرسد، بلکه میتواند تنشهای منطقهای را تشدید کند، به ویژه اگر شرط خلع سلاح حماس به عنوان بهانهای برای ادامه اشغال استفاده شود.
اگر این پروژه پیش برود، ممکن است به جای بازسازی، به یک مدل استعماری نوین تبدیل شود که در آن فلسطینیها از حقوق خود محروم مانده و منطقه به عنوان یک پایگاه اقتصادی برای قدرتهای غربی عمل کند، چیزی که تاریخ خاورمیانه بارها شاهد آن بوده است.
در لایههای پنهان این طرح، مذاکراتی میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی برای بهرهبرداری از میادین گازی ساحلی غزه جریان دارد که میتواند کلید واقعی تأمین مالی پروژه طلوع آفتاب باشد. منابع غربی و عربی فاش کردهاند که شرکت ملی نفت ابوظبی (ادنوک) به عنوان بازیگر اصلی در این مذاکرات مطرح شده و ادعا میشود درآمدهای حاصل از استخراج گاز برای بازسازی غزه هزینه خواهد شد؛ اما این ادعا، در حالی مطرح میشود که فلسطینیها سالهاست تحت محاصره رژیم صهیونیستی از دسترسی به این منابع طبیعی محروم ماندهاند.
میدان گازی دریایی غزه که در سال ۲۰۰۰ کشف شد، پتانسیل تولید سالانه بیش از چهار میلیارد دلار درآمد برای فلسطینیها دارد، اما تاکنون به دلیل محدودیتهای اشغالگرانه، به بهرهبرداری کامل نرسیده است. تحلیل این مذاکرات نشان میدهد که این طرح نهتنها یک فرصت اقتصادی نیست، بلکه بخشی از استراتژی گستردهتر برای غارت منابع فلسطین است، جایی که امارات به عنوان واسطه، منافع خود را با رژیم صهیونیستی همسو میکند و آمریکا نقش "حامی مالی" را ایفا مینماید.
کارنگی اندومنت، توافقهای ابراهیم پس از جنگ غزه، زمینه را برای چنین همکاریهایی فراهم کرده، اما وقفه در پروژههای مشترک مانند بهرهبرداری از میدان گازی لویاتان رژیم صهیونیستی توسط ادنوک و بیپی، نشاندهنده شکنندگی این اتحادها است. اگر این مذاکرات به نتیجه برسد، میتواند به تشدید درگیریها منجر شود، زیرا فلسطینیها هرگز کنترل منابع خود را به دست قدرتهای خارجی نخواهند سپرد و این امر ممکن است مقاومت را تقویت کند، همانطور که تاریخ نشان داده منابع طبیعی اغلب جرقه جنبشهای آزادیخواهی بودهاند.
علاوه بر این، انکار اخیر دولت ترامپ مبنی بر پرداخت ۶۰ میلیارد دلار از سوی آمریکا این تردید را افزایش میدهد که بودجه واقعی از کجا تأمین میشود و آیا گاز غزه قربانی اصلی این معامله نخواهد بود.
حامیان طرح ترامپ ادعا میکنند که این پروژه برای نخستین بار یک چشمانداز دقیق و امیدوارکننده برای آینده غزه ارائه میدهد، مشروط به کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه توسط حماس، اما منتقدان، از جمله استیون کوک از شورای روابط خارجی آمریکا، این دیدگاه را خیالی میدانند و تأکید میکنند که هیچ تغییری در وضعیت موجود ایجاد نخواهد شد.
این طرح، با تمرکز بر توسعه ۷۰ درصد ساحل غزه به عنوان منطقه گردشگری لوکس، عملاً حقوق ساکنان بومی را نادیده میگیرد و میتواند به اخراج اجباری فلسطینیها منجر شود، مشابه آنچه در پیشنهاد ترامپ برای تصاحب غزه در فوریه ۲۰۲۵ مطرح شد. چنین پروژهای، در حالی که غزه هنوز تحت بمباران و ویرانی است، بیش از آنکه انسانی باشد، اقتصادی و سیاسی است و هدف آن تثبیت حضور رژیم صهیونیستی در منطقه از طریق جذب سرمایههای خارجی است.
در نهایت، با توجه به سابقه شکست طرحهای مشابه در خاورمیانه، مانند توافقهای ابراهیم که نتوانستند ثبات بیاورند، این پروژه نیز محکوم به ناکامی است مگر آنکه حقوق فلسطینیها در اولویت قرار گیرد، چیزی که در رویکرد فعلی آمریکا بعید به نظر میرسد.