
باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - در تاریخ دریانوردی نظامی، همواره شکوه و ابهت کشتیهای جنگی نمادی از قدرت مطلق ملی بوده است. از نبردهای چوبی قرن هجدهم تا نبردناوهای عظیم جنگ جهانی دوم، هرکس که «آهنِ» بزرگتر و زیباتر داشت، حاکم بلامنازع آبها بود. اکنون، دونالد ترامپ با همان نگاه کلاسیک و با تکیه بر حس زیباییشناسی خاص خود، از «کلاس ترامپ» سخن میگوید؛ نسل جدیدی از کشتیهای جنگی که قرار است با نظارت مستقیم او ساخته شوند تا ترس را در دل دشمنان برانگیزند. اما در سوی دیگر میدان، واقعیتی زمخت و بیرحم در جریان است: عصر غولهای آهنین میلیارد دلاری به پایان رسیده و میدان به نفع «پشههای گزنده» یا همان پهپادهای چند هزار دلاری تغییر کرده است.
غرور کلاس ترامپ در عصر پهپادها
ایده دونالد ترامپ برای نوسازی نیروی دریایی ایالات متحده، بیش از آنکه برآمده از دکترینهای نوین نظامی باشد، ریشه در ذهنیت یک توسعهدهنده املاک و مستغلات دارد. او به دنبال کشتیهایی است که نه تنها قدرتمند، بلکه «زیبا» باشند. ترامپ وعده داده است که شخصاً در طراحی این ناوگان دخالت کند تا شناورهایی ساخته شوند که از نظر بصری، هیبت قدرت آمریکا را به رخ بکشند. اما منتقدان راهبردی و تحلیلگران نشریه آتلانتیک هشدار میدهند که این رویکرد، غفلت از یک چرخش تاریخی در ماهیت جنگ است.
مشکل «کلاس ترامپ» در بدنه فولادی یا موتورهای قدرتمند آن نیست، بلکه در هدفگذاری آن است. در حالی که پنتاگون باید به دنبال سیستمهای توزیعشده، کوچک و ارزانقیمت باشد، ایده ترامپ بر تمرکز سرمایه و قدرت در اهداف بزرگ و متمرکز تأکید دارد. این کشتیها، هرچقدر هم که زیبا و ترسناک به نظر برسند، در میدان نبرد مدرن تنها به «سیبلهای گرانقیمت» تبدیل میشوند. تاریخ نظامی مملو از سلاحهای زیبایی است که در برابر نوآوریهای زشت، اما کارآمد شکست خوردهاند. ناوگان پیشنهادی ترامپ، پیش از آنکه به آب انداخته شود، در برابر منطق «جنگ نامتقارن» شکست خورده است؛ چرا که در میدان نبرد امروز، پیروزی از آنِ کسی نیست که زیباترین کشتی را دارد، بلکه از آنِ کسی است که میتواند با کمترین هزینه، بیشترین خسارت را به دشمن وارد کند.
سیبیبی؛ قاتل کوچک غولهای میلیاردی
برای درک عمق فاجعهای که ناوگان کلاسیک را تهدید میکند، باید به دریای سیاه نگریست. اوکراین، کشوری که عملاً فاقد یک نیروی دریایی سنتی و ناوهای بزرگ است، موفق شد ناوگان دریای سیاه روسیه را که یکی از قدرتمندترین نیروهای منطقه بود، به عقبنشینی وادار کند. سلاح پیروز اوکراین، نه ناوهای هواپیمابر بود و نه ناوشکنهای پیشرفته؛ بلکه پهپادهای دریایی کوچکی به نام «سیبیبی» (Sea Baby) بودند.
این پهپادهای انتحاری که با هزینهای ناچیز در مقایسه با یک موشک کروز ساخته میشوند، توانستند تانکرهای نفت و کشتیهای جنگی روسیه را در فواصل هزاران مایلی هدف قرار دهند. این یک تغییر پارادایم است: وقتی یک قایق بدون سرنشین ۵۰ هزار دلاری میتواند یک شناور ۵۰۰ میلیون دلاری را از کار بیندازد یا غرق کند، ریاضیات جنگ به کلی تغییر میکند. فناوریهای ضد کشتی دوربرد اکنون چنان ارزان و در دسترس شدهاند که نه تنها ارتشهای ملی، بلکه گروههای شبهنظامی نیز میتوانند امنیت تجارت جهانی را به چالش بکشند. نود درصد تجارت جهانی از طریق دریاها انجام میشود و آسیبپذیری کشتیهای تجاری و نظامی در برابر این تسلیحات ارزان، به معنای تهدیدی مستقیم علیه ثبات اقتصادی جهان است. اگر یک پهپاد ارزان میتواند شریانهای اقتصادی را مسدود کند، پس سرمایهگذاری بر روی ناوگانهای سنگین و کند، چیزی جز هدر دادن منابع ملی نخواهد بود.
پایان سلطه ناوهای هواپیمابر بر اقیانوس
دهههاست که گروههای ضربت ناو هواپیمابر آمریکا، ابزار اصلی واشینگتن برای اعمال قدرت در سراسر جهان بودهاند. این گروهها که شامل یک ناو هواپیمابر میلیارد دلاری و مجموعهای از ناوشکنها و زیردریاییهای همراه است، گرانترین غلظت سیستمهای تسلیحاتی در تاریخ بشر محسوب میشوند. با این حال، در جنگهای آینده، این تمرکز ثروت و قدرت، بزرگترین نقطه ضعف آمریکا خواهد بود.
استراتژیستهای چینی به خوبی این نقطه ضعف را شناسایی کردهاند. آنها به جای تلاش برای ساخت ناوگانی مشابه آمریکا، بر روی استراتژی «اشباع» سرمایهگذاری کردهاند. منطق ساده است: ایالات متحده برای رهگیری هر موشک یا پهپاد مهاجم، باید از موشکهای پدافندی بسیار گرانقیمت استفاده کند که تعداد آنها در هر ناو محدود است. چین کافی است تعداد پهپادها و موشکهای ارزانقیمت خود را به سطحی برساند که از ظرفیت رهگیری ناوهای آمریکایی فراتر رود. وقتی تعداد مهاجمان از تعداد مدافعان بیشتر شود، حتی پیشرفتهترین سیستمهای دفاعی نیز فرو میپاشند.
در این نبرد ریاضی، برتری با «کمیتِ ارزان» است. ایالات متحده در آستانه شکست در یک جنگ گسترده دریایی قرار دارد، زیرا همچنان بر روی «تعداد کمی از پلتفرمهای بسیار گرانقیمت» اصرار میورزد، در حالی که رقبای او به سمت «تعداد بیشماری از سیستمهای ارزان و خودکار» حرکت کردهاند. موازنه قدرت از کشتیهای غولپیکر به سمت فناوریهای تهاجمی ارزانقیمت تغییر کرده است. اگر واشینگتن بخواهد همچنان بر طبل ساخت ناوگان «زیبا» و کلاسیک بکوبد، باید خود را برای تماشای غرق شدن این زیباییهای میلیارد دلاری در برابر موجی از پهپادهای پلاستیکی آماده کند. عصر آهن رو به پایان است و عصر سیلیکون و پلاستیک، اقیانوسها را تسخیر خواهد کرد.