با سلام من ۲۰سالمه شغلم کار کردن دریک آرایشگایت من وقتی کار میکنم وقتی پوست طرف مقابل رو لمس کرده یا قیچی رو برداشته شروع ب کار میکنم مخصوصا توی جمع شلوغ کار کنم دستام میلرزه ک طرفی ک نشته داره میبینه میفهمه چ برسه ب طرف ک زیر دستم نشسته تو رو خدا کمک کنید من بیشتر وقتا ک هیجان زده میشم چ تو کار یا مورد دیگر همینلرزش دستو دارم
با سلام من ۲۰سالمه شغلم کار کردن دریک آرایشگایت من وقتی کار میکنم وقتی پوست طرف مقابل رو لمس کرده یا قیچی رو برداشته شروع ب کار میکنم مخصوصا توی جمع شلوغ کار کنم دستام میلرزه ک طرفی ک نشته داره میبینه میفهمه چ برسه ب طرف ک زیر دستم نشسته تو رو خدا کمک کنید من بیشتر وقتا ک هیجان زده میشم چ تو کار یا مورد دیگر همینلرزش دستو دارم
با سلام من ۲۰سالمه شغلم کار کردن دریک آرایشگایت من وقتی کار میکنم وقتی پوست طرف مقابل رو لمس کرده یا قیچی رو برداشته شروع ب کار میکنم مخصوصا توی جمع شلوغ کار کنم دستام میلرزه ک طرفی ک نشته داره میبینه میفهمه چ برسه ب طرف ک زیر دستم نشسته تو رو خدا کمک کنید من بیشتر وقتا ک هیجان زده میشم چ تو کار یا مورد دیگر همینلرزش دستو دارم
با سلام به همه خوانندگان عزیز
ببخشید که این موضوع رو اینجا مطرح میکنم .این رو حمل بر بی ادبی بنده نگذارید .
طبق تحقیقات یکی از عوارض گناه کبیره خود ارزایی لرزش دستان است. ماده ای در مغز ترشح میشود که با تکرار به غدد بینایی آسیب زده ( از دیگر عوارض خودارزایی تاری دید و کم ضعف بینایی است .) و هم زمان باعث ضعف بدن و مشکلات دیگر شده.
البته ناگفته نماند که در این زمینه نباید قصاص قبل از جنایت کرد.و هر کس که لرزش داشت بگیم استمناء میکند. اگر تمام آزمایش هارو انجام دادید و مشکلی نبود و خدای نکرده گرفتار این گناه بزرگ شده اید ، بدانید که علت همینجاست. و انشاالله با حول و قوه الهی هرچه زودتر سعی در ترک آن کنید.بعد خواهید دید که چقدر زود سلامتیتان بر میگردد و لرزش به مرور کم شده و از بین خواهد رفت.
از همه خوانندگان خواهش میکنم بی ادبی من رو در این نوشته بپذیرید.
در پناه حق
سلام
نه ساراجان
تو رو خدا اینجوری قضاوت نکنید!!!
این موضوع نیست. من 26 سالمه. اینجور که شما میگی نیستم. حتی اصلا گرم مزاج هم نیستم که به این چیزا حتی فکر کنم... ولی از دوران بلوغم حدود 13 سالگی لرزش دست خفیف دائمی دارم و در حضور دیگران شدید میشه طوریکه نمیتونم پیش دیگران بنویسم یا کارای ظریف انجام بدم. یا تو مهمونی یه استکان چای نمیتونم دستم بگیرم. یا مثلا هیچ وقت نمیتونم سینی چای دستم بگیرم چون بقدری دستم میلرزه که صدای بهم خوردن سینی و استکانها بلند میشه!!! چند بار سر این موضوع آبروم رفته. به خدا بقدری سخته که من همه خواستگارارو ندیده رد میکنم چون میدونم هیچ مردی با چنین وضعیتی حاضر نیست با من ازدواج کنه. از درون داغونم. از نظر روحی خیلی تنهام و دوست دارم ازدواج کنم. ولی تمام جذابیتای زندگی برای من مخمسه هایی که مدام در حال گریز از اونهام. از همه آدمایی که حتی دوستشون دارم فرار میکنم که مبادا متوجه این موضوع بشن...به خدا خیلی سخته. خیلی دنبال راه حل بودم. به هر دری زدم ولی هییییچ.... فقط لحظه شماری میکنم که زدگیم تموم شه و راحت شم.
بچه ها برای هم دعاکنی. هیچ کس مارو نمی فهمه.
بیاید اگه راه حلی پیدا کردیم بیایم تو اینترنت بگیم تا بقیه مونم برسه.
آخه چیکار کنم من الان؟
پیر شم چ بالایی سرم میاد ؟
واقعن باعث خجالتم میشه
کمک کنید!
ببخشید که این موضوع رو اینجا مطرح میکنم .این رو حمل بر بی ادبی بنده نگذارید .
طبق تحقیقات یکی از عوارض گناه کبیره خود ارزایی لرزش دستان است. ماده ای در مغز ترشح میشود که با تکرار به غدد بینایی آسیب زده ( از دیگر عوارض خودارزایی تاری دید و کم ضعف بینایی است .) و هم زمان باعث ضعف بدن و مشکلات دیگر شده.
البته ناگفته نماند که در این زمینه نباید قصاص قبل از جنایت کرد.و هر کس که لرزش داشت بگیم استمناء میکند. اگر تمام آزمایش هارو انجام دادید و مشکلی نبود و خدای نکرده گرفتار این گناه بزرگ شده اید ، بدانید که علت همینجاست. و انشاالله با حول و قوه الهی هرچه زودتر سعی در ترک آن کنید.بعد خواهید دید که چقدر زود سلامتیتان بر میگردد و لرزش به مرور کم شده و از بین خواهد رفت.
از همه خوانندگان خواهش میکنم بی ادبی من رو در این نوشته بپذیرید.
در پناه حق
نه ساراجان
تو رو خدا اینجوری قضاوت نکنید!!!
این موضوع نیست. من 26 سالمه. اینجور که شما میگی نیستم. حتی اصلا گرم مزاج هم نیستم که به این چیزا حتی فکر کنم... ولی از دوران بلوغم حدود 13 سالگی لرزش دست خفیف دائمی دارم و در حضور دیگران شدید میشه طوریکه نمیتونم پیش دیگران بنویسم یا کارای ظریف انجام بدم. یا تو مهمونی یه استکان چای نمیتونم دستم بگیرم. یا مثلا هیچ وقت نمیتونم سینی چای دستم بگیرم چون بقدری دستم میلرزه که صدای بهم خوردن سینی و استکانها بلند میشه!!! چند بار سر این موضوع آبروم رفته. به خدا بقدری سخته که من همه خواستگارارو ندیده رد میکنم چون میدونم هیچ مردی با چنین وضعیتی حاضر نیست با من ازدواج کنه. از درون داغونم. از نظر روحی خیلی تنهام و دوست دارم ازدواج کنم. ولی تمام جذابیتای زندگی برای من مخمسه هایی که مدام در حال گریز از اونهام. از همه آدمایی که حتی دوستشون دارم فرار میکنم که مبادا متوجه این موضوع بشن...به خدا خیلی سخته. خیلی دنبال راه حل بودم. به هر دری زدم ولی هییییچ.... فقط لحظه شماری میکنم که زدگیم تموم شه و راحت شم.
بچه ها برای هم دعاکنی. هیچ کس مارو نمی فهمه.
بیاید اگه راه حلی پیدا کردیم بیایم تو اینترنت بگیم تا بقیه مونم برسه.