سلام.من دانشجوم تو خابگا هم اتاقیامو چند تای دیگه دارن پشت سرم حرف میزنن ک منو خراپ کنن شنیدم ک میگن گزارش میده و ازاینا واسه من مهم نیست ولی رواعصابن من هیچکاری ب اونا ندارم اونا ول کن نیستن تیکه میندازن وحرف میزنن نمی دونم چیکارکنم با دعوا ک نمیشه اینطوری هیچیم نگی میگن درسته و بیشتر پرو میشن
یه دختر عمو دارم هم سن خودمه ۳ ساله نامزدیه و من الان حدودا ۸ ماهی میشه نامزد کردم..
حالا هرجا منو نامزدمو میبینن پشت سرمون حرف میزنن که آره دیروز دیدمش فلان جا بود داشت فلان کار میکرد تازه ۴ تا دروغ هم میزاره روش میگیه...
چون من خودم برام مهم نیس زوجای دیگه چیکار میکنن کجا میرن و تو زندگی شخصیشون دخالت نمیکنم,حرصم میگیره که پشتم حرف میزنن.
درحقیت اون نامزدشه که مثه زنا همش میشینه پشت ما حرف میزنه ,
ما سوار موتور بودیم بعد که اونو دیدیم پیاده شدیم احوال پرسی کردیم !نامزدم رفت جلو دست داد !این که این حرفا برا یک مرد که خودش ناموس داره واقعا زشته !
یا این که اگه روز اتفاقی مارو ببینه میگه اینا چقد بیکارن که همش تو باغن!
واقعا برام جای تعجب داره که یه مرد چرا باید این رفتارو داشته باشه البته دختر عموم هم کم از اون نیست.
با خودم میگم اینا همش حسادته چون زندگی من از بچگی تا الان از اون بهتره بوده و هست!
این همون دختریه که بچگی لباسای منو میپوشید با کیف من میرفت مدرسه..و آدمی هم نبودم که بخوام کوچیکش کنم!
من نمیخوام خودمو خوب جلوه بدم اونو بد !
ولی واقعا رفتارش عوض شده من همونم .دختر ساکت کم حرف خجالتی ساده (درسته دست به قلمم خوبه ولی اصلا نمیتونم پر حرفی کنم )که به چیزای که دارم بخاطرش پز نمیدم چون تو خونواده ی بزرگ شدم که تا چشم باز کردم همه چی بوده کم نذاشتن برامون ....
خلاصه از این که پشت سرم حرف میزنن متنفرم عصبی میشم دوست دارم برم همه عصبانیتمو سرشون خالی کنم ...ولی به این نتیجه رسیدم که باید بیخیالشون بشم راه خودمو برم برام مهم نباشن اینا نشونه ی حسادته !اینقد حسادت کنن تا چشمشون دراد اخرشم هیچی گیرشون نمیاد.*
لطفا اگه میتونین بیشتر کمکم کنید بهم ایمیل بدین چون به یه راهنما نیاز دارم
مادر شوهرم عادت کرده که پشت سر همه بد بگه همش تو کارا سرک میکشه که حرفی داشته باشه که تعریف کنه واسه بقیه چند بارام خودم شنیدم که داشت پشته من حرف میزدد من خیلی عصبی میشم و اصلا تحمل ندارم
مادر شوهرم عادت کرده که پشت سر همه بد بگه همش تو کارا سرک میکشه که حرفی داشته باشه که تعریف کنه واسه بقیه چند بارام خودم شنیدم که داشت پشته من حرف میزدد من خیلی عصبی میشم و اصلا تحمل ندارم
پشت سر دیگران حرف زدن از عزت نفس پایین ناشی میشه. مردم حق ندارن پشت سرمون حرف بزنن ولی شاید ما جوری هستیم که جرات ندارن جلوی رومون حرفشون رو بزنن. آدمها آینه ما هستن. اگر یه واکنشی رو زیاد از اطرافیان ببینیم باید یقین کنیم که اشکالی در ما وجود داره. همه که مریض یا حسود نیستن.
من سه تا جاری دارم که دایما دارن پشت سرم حرف میزنن.بعضی وقتا وقتی تو یه جمع هستیم حرفاشونو میشنوم که دارن از من میکن.انقد بگن تا خفه شن.چه اهمیتی دارن.چاره فقط تو بی اهمیتیه.
من سه تا جاری دارم که دایما دارن پشت سرم حرف میزنن.بعضی وقتا وقتی تو یه جمع هستیم حرفاشونو میشنوم که دارن از من میکن.انقد بگن تا خفه شن.چه اهمیتی دارن.چاره فقط تو بی اهمیتیه.
جاری من هم خیلی پشت سره من حرف میزنه وهمیشه خدا گلایه مند است ومادر شوهرم همیشه از اون دفاع میکنه برا م اصلا مهم نیس ولی بعضی وقتها اعصابمو خراب میکنه ...
جاری من هم خیلی پشت سره من حرف میزنه وهمیشه خدا گلایه مند است ومادر شوهرم همیشه از اون دفاع میکنه برا م اصلا مهم نیس ولی بعضی وقتها اعصابمو خراب میکنه ...
حالا هرجا منو نامزدمو میبینن پشت سرمون حرف میزنن که آره دیروز دیدمش فلان جا بود داشت فلان کار میکرد تازه ۴ تا دروغ هم میزاره روش میگیه...
چون من خودم برام مهم نیس زوجای دیگه چیکار میکنن کجا میرن و تو زندگی شخصیشون دخالت نمیکنم,حرصم میگیره که پشتم حرف میزنن.
درحقیت اون نامزدشه که مثه زنا همش میشینه پشت ما حرف میزنه ,
ما سوار موتور بودیم بعد که اونو دیدیم پیاده شدیم احوال پرسی کردیم !نامزدم رفت جلو دست داد !این که این حرفا برا یک مرد که خودش ناموس داره واقعا زشته !
یا این که اگه روز اتفاقی مارو ببینه میگه اینا چقد بیکارن که همش تو باغن!
واقعا برام جای تعجب داره که یه مرد چرا باید این رفتارو داشته باشه البته دختر عموم هم کم از اون نیست.
با خودم میگم اینا همش حسادته چون زندگی من از بچگی تا الان از اون بهتره بوده و هست!
این همون دختریه که بچگی لباسای منو میپوشید با کیف من میرفت مدرسه..و آدمی هم نبودم که بخوام کوچیکش کنم!
من نمیخوام خودمو خوب جلوه بدم اونو بد !
ولی واقعا رفتارش عوض شده من همونم .دختر ساکت کم حرف خجالتی ساده (درسته دست به قلمم خوبه ولی اصلا نمیتونم پر حرفی کنم )که به چیزای که دارم بخاطرش پز نمیدم چون تو خونواده ی بزرگ شدم که تا چشم باز کردم همه چی بوده کم نذاشتن برامون ....
خلاصه از این که پشت سرم حرف میزنن متنفرم عصبی میشم دوست دارم برم همه عصبانیتمو سرشون خالی کنم ...ولی به این نتیجه رسیدم که باید بیخیالشون بشم راه خودمو برم برام مهم نباشن اینا نشونه ی حسادته !اینقد حسادت کنن تا چشمشون دراد اخرشم هیچی گیرشون نمیاد.*
لطفا اگه میتونین بیشتر کمکم کنید بهم ایمیل بدین چون به یه راهنما نیاز دارم
جالب بود