منم این مشکلو دارم همیش بیرون و فقد به فکر دوستاش ‌
اصلاً خیلی کم شوهرمو میبینم ‌باید چیکار کنم

وای خدا خسته شدم دیگه شوهر من ۲۴ساعت کامل بیرونه اصلا خونه نمیاد منم همیشه تو خونه اسیر خسته شدم دیگه هیچ دوستو رفیقی هم ندارم ک لاعقل دیگه این قد عذاب نکشم فقط یه پسر بچه ۱سالع دارم از شوهرم خیلی خسته شدم،،،،

سلام به همه خانم های عزیزی که شوهرشون رفیق بازه
تورو خداااااااا اگه عقد یا نامزد هستین حتی اگه شوهرتون طلاااا باشه اگه رفیق بازه طلاااااق بگیرید اینا نه تنها درست نمیشن بلکه بدتر هم میشن تنها درصورتی نگران نباشید که دوستاش سالم وبا خدا باشن وگرنه تمام آرزو هاتونو باید به گور ببرید اینا درست نمیشن اینو مطمین باشید دوست بد ادم و به همه جا میکشونه مشروب ، قمار، اعتیاد، دروغ، خیانت وهزار راه خراب دیگه توروخدا تا وقت دارید درست تصمیم بگیرید وگرنه یه روز به خودتون میاید میبینید زندگیتون به فنا رفت نه عشقی نه سلامتی تازه بچه هاتونم باخودتون میسوزن

سلام من حود ۲۰ سال ازدواج کردم دوتا بچه دارم شوهرم قبل از ازدواج با من رفیق باز بوده بعد ازدواج رفاقتش را کم کرده بود الان که ۲۰ سال از عمر زندگی می گذرد با رفیق های ناجور سر و سیر دارد که من از انها بی خبرم هرچه هم باش حرف می زنم دلیل می اورم بی فاییده است .تو هفته یکی گاه دو سه روز بیرون می می ماند قبلا به خاطر این کارش وکیل گرف ته ام باز گذشت کردم او را بخشیدم با این که خیلی اذیتم ی کنی اما دلم بریش می سوزی خیلی هم دوستش دارم دیگر نمی دانم چکار کنم

سلام منم همین مشکلو دارم بهش میگم بارفیقات راه ندو میگه باشه ولی فایده نداره شب قول میده روز فراموش میکنه خسته شدم برا رفیقاش بیشتروقتو ادزش قائل میشه تحمل ندارم کمکم کنین خودم ک میگم بهتدین راه طلاقه چون ن با خوش رویی درست میشه ن با بداخلاقی

شوهرم خیلی بداخلاق و تندخوهستش همش روم جیغ و داد میکشه بادوستاش بیشترازمن دوس داره وقت بگذرونه دیگه خسته شدم ازاینکه سره دوستاش باهاش دعوامون بشه

شوهرمن خیلی کاریه ولی رفیق بازه و تا وقتی ک خوبم باهاش باهام خوبه اگه عصبی باشم یا بی حوصله و بهش یچیز بگم تا یهفته باید نازشو بکشی که یک کلام حرف بزنه اخلاقش خوب نیست چکار کنم درست بشه انقد بیرون نره

شوهرمنم همینطوریه خیلی رفیقبازه اصلاشباخونه نمیادنمیدونم دیگه چیکارکنم دیگه خسته شدم خیلی عذاب میکشم

منم دقیقاهمین مشکلودارم ..همش بادوستاشه ولی شباموقه خوابمون همش بهم قول میده ک ولشون کنه بعدش ک دوباره میره سمتشون بش میگم قولشوداده بودی ...میگ خب کجابرم فقط اینارودارم دوسندارم برم جایی بم میگ نگران نباش اهل خیانت نیستم توب اینفکری ک مبادامنودوستام بریم واس خوشگذرونی بادخترامیگ فکرتومیخونم ولی اون دوسم داره شدید....امانمیتونه ازدوستاش جداشه

ای داد بیداد اومدم اینجا یه خورده امیدوار شدم به زندگیم،خدایا چقدر آدم تو این دنیا هستن که این مشکل و دارن شاید به جز این هزارتا مشکل دیگه هم داشته باشن،من باید خدا رو شکر کنم که تنها مشکلم همینه،از نظر مالی و احساسی چیزی کم نزاشتن فقط همینکه رفیق بازه اونم هفته ای یکی دوبار اینجا رو دیدم واقعا به زندگیم امیدوار شدم
فداتون بشم
ان شاالله بزودی مشکل هممون حل بشه،عاقبت یکسان نباشن حال دوران غم مخور
من مطمئنم همین شوهرای که امروز ما رو ول میکنن میرن دنبال خوشگذرونی یه روز محتاج یه نیم نگاهی از من تو میشن که خدا میدونه دریغ کنیم یا نکنیم

یک چندنفرهستن ازهرطریقی که شده شوهرم به بیرون کشونده ومنم بامادرم خانه نشین میکنن مریض دیگه اون کسی که هی میسپرهی شوهرم به بیرون کشونده ومیکشونه یااون نفرمیادخونم چه کارکنم

منم متاسفانه همین مشکل رو دارم همش اشکمو درمیاره بخاطر رفیق.کاش میتونستم بهتون کمک کنم ولی خودم دارم با این درد میسوزم

شوهر منم چند وقتیه دنبال رفیقاشه منم میگم نرو بحرف من نمیکنه چکار کنم

سلام منم شوهرم همینطوری قبل از ازدواج همینطور بود گفت نامزد کنیم خوب میشم نامزد کردیم بازم همینطور بود گفت عقد کنیم اونم بی فایده بود گفت عروسی کنیم الان تمام دوستایی که من ازشون خوشم نمیاد و گذاشته کنار فقط با یکی از دوستاشه که خانمش دوسته خودمه همیشه بهش میگم 4 تایی با هم باشیم ولی بعضی روزا دوست داره با دوستش تنها بشه چیکار کنم که اونم بزار کنار بچسبه به زندگیش و من

منم این مشکلو دارم