هرموقع برگردی اغوش پر مهر خانوادت مخصوصا مادرت درک می کنی و مطمئن باش اونها تنها کسانی هستن که فرزندشون بیشتر از همه دوست دارن و می پذیرنت سرزنشت نمی کنن از خداوند هم بخواه کمکت کنه که بی شک راه برای کسی که توبه کنه باز است
به نام خداوند بخشنده و مهربان
با سلام
اما در مورد تهیه کننده ی این گزارش: ایشان خیلی باید خدا را شکر کنه که این توفیق را یافته که درد دلی از یکی از بندگان خدا را بدست بیاره تا راه حلی براش پیدا کنه. ای کاش همین ایشان هم می تونست که واسطه ی خیر بشه و این عزیز را به خانواده اش برگردونه اما حساب شده و با مراعات شروط و شرایط روانی، عاطفی، امنیتی و...؛ غالباً خانواده و فامیل او هم وقتی آگاهی صحیح و سالمی از وضعیت پیدا کنند مثل سایر مردم اجتماع، می پذیرند و زندگی جدیدی بدور از سرزنش و ملامت با او رقم می زنند.
اما سخنی هم با آن عزیز دل شکسته:
آیا خدا به شما چشم نداده، گوش نداده، دل نداده تا با آنها حقایق زندگیت را بیابی و راه زندگیت را درست رقم بزنی. تازه دو دستت سالمه، دو پایت سالمه، ... همه را داری، پس چی کم داری. این همه نعمت دور و برت را گرفته، آیا خیال می کنی نفعت به خودت و جامعه ات به همین محدود می شه که یه فروشنده ی دوره گرد اون هم با دختر بودنت باشی؟! تو که از همه بالاتر حیات دنیوی و اختیار و قوه ی ادراک و معرفت داری، تازه تا حدودی از خواب غفلت بیدار شده ای، به بی وفایی دنیا و مادیات هم پی برده ای، پس چرا یه فکر اساسی نمی کنی؟
چاره ی اساسی به اینه که:
اوّلاً: نسبت به فهم دین و آیین زندگیت اقدام کنی.
ثانیاً: نسبت به بالابردن سطح علم و تخصّص مورد علاقه و عاقلانه ات که درش آینده و تأمین هزینه هم باشه و شغل مبتنی بر آن هم آبرومند باشه و درآمدش خوب باشه، بجنبی یعنی لحظه ای درنگ نکنی و زود تا وقتش نگذشته اقدام کنی.
ثالثاً: مگه کسی بهت نگفته عزیزم که قطع رَحِم، گناه کبیره است و گناه کبیره یعنی تیشه ای بر ریشه ی زندگی و انسانیت آدمی، تازه اگه رَحِم هم کسانی مثل بابا و مامانت باشند که دیگه واویلاست! تو هرچی باشی و هرچه بشی بازم دختر همون پدر و مادرتی و هیچوقت پدر و مادر، هرچند در ظاهر طور دیگری رفتار کنند اما دلشون رحم داره، بالاخره به مهر و مهربونی برمی گردند به سوی شما، لذا اصلاً فکر اینکه به اونها محل نذاری را از ذهنت بینداز بیرون، و یه راهی پیدا کن تا کم کم، آروم آروم خودت را بذاری تو بغل بابا و مامانت، تا طعم و لذت زندگیت را بچشی. آیا خودت دوست داری به فرض فرزندی داشته باشی که باهات قهر کنه و هرچی تو منتظری تا یه بهانه ای پیدا کنی تا باش ارتباط برقرار کنی اما اون ازت فرار می کنه و فکر می کنه شما از اون دوری می کنی؟ مسلماً نمی خواهی چنین باشه. پس از برکات صله ی ارحام مخصوصاً ارتباط با پدر و مادرت غافلتر از همین مقدار که تا الآن غفلت کرده ای مباش و نیتت را درست کن تا عملت هم درست بشه.
در این راستا اگه همین تهیه کننده ی گزارش بتونه برات نقش رابطه را پیاده کنه که چه خوب، اما اگر لازم شد از کس دیگری استفاده کنی پس باید اهلیتش را داشته باشه و اهل صلاح و تقوا و آگاهی و تخصصش باشه.
بنابراین:
1- هم به فکر دینت باش؛ احکام دینی ات را یاد بگیر.
2- هم به فکر دنیات باش؛ تحصیل علم و تخصص مورد علاقه و آینده دارت را فرا بگیر و رها نکن تا به نتیجه ی مورد علاقه ات برسی.
3- هم صله ی ارحام بجا آور و از قطع رحم به شدت بپرهیز. مخصوصاً با پدر و مادرت که حق عظیمی برگردنت دارن روابط صمیمانه و دلجویانه برقرار کن.
4- با اهل صلاح و تقوا، و آگاه و متخصّص آشنا شو و مشورت عاقلانه و بی ضرر کن و همیشه «برنامه ی جامع» برای زندگی ات داشته باشد.
اشکهای چشمانم را تقدیم خواهر عزیزم می کنم و دعایم را بدرقه ی راهش. عاقتب به خیر و خوش بخت باشی. آمین!
اشتباه بزرگی کردی ولی میشه اشتباهت را جبران کنی من خودم یک پدرم .پدرت هم اشتباه کرده برگرد خونه اطمینان داشته باش پدرت ودیگر اعضای خانواده تورامی بخشند حتی اگر نبخشند بازهم برگرد وبه درست هم ادامه بده هیچ کجا بهتر ازخانه وخانواده نیست هرچقدرهم بد باشند
دخترم،من پدر دختری 29ساله هستم.یقینا این دو سال دوری برای پدرتو بیش از بیست سال اونو پیرکرده،اگه به تو زنگ نزده نه اینکه تورو دوست نداره که فقط غرورش بهش اجازه نداده .مطمئنا کمی صبر وتحمل حرفها ورفتارهای اطرافیان خیلی راحتتر از اینه که خدای ناکرده دیگه توی این دنیا موفق به دیدارپدرت نشی. به نظرمن تادیر نشده با اونها تماس بگیر وبرگرد به خونت.در کنار خانواده بودن در بدترین شرائط هرچه باشه بهتر از این وضع فعلیه
من قبول دارم تفکر پدر این خانم خوب نیست اما تو جامعه ما ادمهای بیمار زیاد هستند ک میتونن باین خانم اسیب برسونن بهتره با حضور یک ادم واسطه ک مورد قبول خانواده بخصوص پدر این خانم باشند این چالش هرچ زودتر حل بشه بنظرم درسته تحمل اون زندگی سخت وشکننده بوده اما گاهی ادم درمقابل غرورش بایسته تا ضرر بیشتر نبینه
دخترم من52 سال سن دارم وبا کلی از تجربه در زندگی، تنها محل امن ومطمئن خونه پدرت ودکنار خانواده ات هست .این حرف حاصل یک عمر تجربه من هست .انشاالله خدا در راه رسیدن به خانواده ات راهنمایت باشد.
به نظر من برگرد پیش خانواده ات، مطمئن باش اونا تو رو میپذیرن و نگران حرف ها و سرزنش های اطرافیان نباش چون مردم در هر صورت دنبال یک راهی برای حرف در آوردن میگردن، یکی بهانه دستشون میده یکی هم نه،حرف بقیه اصلا برات مهم نباشه، برگرد پیش خانوادت و شک نکن که همه چی روز به روز بهترمیشه
هيچ كجا مثل كانون گرم خانواده و هيچ دوستي بهتر از پدر و مادر براي آدم، روي اين كره خاكي نيست. تورا به آبروي حضرت زهرا (س) قسمت ميدهم پيش خانواده ات برگرد و از كارهاي گذشته ات توبه كن و يك زندگي تازه را با والدينت شروع كن.شما خانم هستيد و عزيز! دنيا به آخر نرسيده است الگوي خود را حضرت فاطمه قرار بده و از نو شروع كن.
من هم قول ميدهم به عنوان يك برادر ديني براي موفقيت شما و جوانان عزيز كشورم هر روز يك زيارت عاشورا بخوانم. ياعلي بگو و عشق را اغاز كن...
با سلام
اما در مورد تهیه کننده ی این گزارش: ایشان خیلی باید خدا را شکر کنه که این توفیق را یافته که درد دلی از یکی از بندگان خدا را بدست بیاره تا راه حلی براش پیدا کنه. ای کاش همین ایشان هم می تونست که واسطه ی خیر بشه و این عزیز را به خانواده اش برگردونه اما حساب شده و با مراعات شروط و شرایط روانی، عاطفی، امنیتی و...؛ غالباً خانواده و فامیل او هم وقتی آگاهی صحیح و سالمی از وضعیت پیدا کنند مثل سایر مردم اجتماع، می پذیرند و زندگی جدیدی بدور از سرزنش و ملامت با او رقم می زنند.
اما سخنی هم با آن عزیز دل شکسته:
آیا خدا به شما چشم نداده، گوش نداده، دل نداده تا با آنها حقایق زندگیت را بیابی و راه زندگیت را درست رقم بزنی. تازه دو دستت سالمه، دو پایت سالمه، ... همه را داری، پس چی کم داری. این همه نعمت دور و برت را گرفته، آیا خیال می کنی نفعت به خودت و جامعه ات به همین محدود می شه که یه فروشنده ی دوره گرد اون هم با دختر بودنت باشی؟! تو که از همه بالاتر حیات دنیوی و اختیار و قوه ی ادراک و معرفت داری، تازه تا حدودی از خواب غفلت بیدار شده ای، به بی وفایی دنیا و مادیات هم پی برده ای، پس چرا یه فکر اساسی نمی کنی؟
چاره ی اساسی به اینه که:
اوّلاً: نسبت به فهم دین و آیین زندگیت اقدام کنی.
ثانیاً: نسبت به بالابردن سطح علم و تخصّص مورد علاقه و عاقلانه ات که درش آینده و تأمین هزینه هم باشه و شغل مبتنی بر آن هم آبرومند باشه و درآمدش خوب باشه، بجنبی یعنی لحظه ای درنگ نکنی و زود تا وقتش نگذشته اقدام کنی.
ثالثاً: مگه کسی بهت نگفته عزیزم که قطع رَحِم، گناه کبیره است و گناه کبیره یعنی تیشه ای بر ریشه ی زندگی و انسانیت آدمی، تازه اگه رَحِم هم کسانی مثل بابا و مامانت باشند که دیگه واویلاست! تو هرچی باشی و هرچه بشی بازم دختر همون پدر و مادرتی و هیچوقت پدر و مادر، هرچند در ظاهر طور دیگری رفتار کنند اما دلشون رحم داره، بالاخره به مهر و مهربونی برمی گردند به سوی شما، لذا اصلاً فکر اینکه به اونها محل نذاری را از ذهنت بینداز بیرون، و یه راهی پیدا کن تا کم کم، آروم آروم خودت را بذاری تو بغل بابا و مامانت، تا طعم و لذت زندگیت را بچشی. آیا خودت دوست داری به فرض فرزندی داشته باشی که باهات قهر کنه و هرچی تو منتظری تا یه بهانه ای پیدا کنی تا باش ارتباط برقرار کنی اما اون ازت فرار می کنه و فکر می کنه شما از اون دوری می کنی؟ مسلماً نمی خواهی چنین باشه. پس از برکات صله ی ارحام مخصوصاً ارتباط با پدر و مادرت غافلتر از همین مقدار که تا الآن غفلت کرده ای مباش و نیتت را درست کن تا عملت هم درست بشه.
در این راستا اگه همین تهیه کننده ی گزارش بتونه برات نقش رابطه را پیاده کنه که چه خوب، اما اگر لازم شد از کس دیگری استفاده کنی پس باید اهلیتش را داشته باشه و اهل صلاح و تقوا و آگاهی و تخصصش باشه.
بنابراین:
1- هم به فکر دینت باش؛ احکام دینی ات را یاد بگیر.
2- هم به فکر دنیات باش؛ تحصیل علم و تخصص مورد علاقه و آینده دارت را فرا بگیر و رها نکن تا به نتیجه ی مورد علاقه ات برسی.
3- هم صله ی ارحام بجا آور و از قطع رحم به شدت بپرهیز. مخصوصاً با پدر و مادرت که حق عظیمی برگردنت دارن روابط صمیمانه و دلجویانه برقرار کن.
4- با اهل صلاح و تقوا، و آگاه و متخصّص آشنا شو و مشورت عاقلانه و بی ضرر کن و همیشه «برنامه ی جامع» برای زندگی ات داشته باشد.
اشکهای چشمانم را تقدیم خواهر عزیزم می کنم و دعایم را بدرقه ی راهش. عاقتب به خیر و خوش بخت باشی. آمین!
من هم قول ميدهم به عنوان يك برادر ديني براي موفقيت شما و جوانان عزيز كشورم هر روز يك زيارت عاشورا بخوانم. ياعلي بگو و عشق را اغاز كن...