رفیق بازی زنم باعث شد به فکر زندگیمون نباشه،
وقتی بهش هشدار میدادم که اینکارات عاقبت خوشی نداره اما گوش نمیکرد...
بعد یک سال جر و بحث سر این موضوع از هم جدا شدیم!
حالا بعد 2 سال برگشته میگه منو ببخش بیا با هم دوباره شروع کنیم...
دوسش دارم ولی انقدر بدی کرده که نمیتونم ببخشمش...
غیر قیافه به عقل و شعور و فرهنگ همسرتون هم خیلی زیاد توجه کنید...
من راجع به زندگی این آقا چیزی نمیدونم و قضاوت هم نمیکنم! ولی بنظرم مسافرت رفتن مجردی اگه مورد تأیید همسر باشه مشکلی نداره، اما اگه از روی لجبازی باشه خب نهایتأ منجر به بی اعتمادی و در نهایت طلاق خواهد شد.
زن و مرد هم هیچ فرقی با هم نمیکنند و هر دو باید به هم احترام بزارن ...
اولا از لحاظ شرعی و قانونی زن بدون اذن شوهرش نمی تواند از منزل خارج شود مگر در موارد اضطرار .در ثانی هرگز غیرت مرد اجازه چنین خودمختاری را به زن نخواهد داد .
اگر به زنش اطمينان دارد اشكالي ندارد همچنين مي تواند خودش نيز با آنها برود زندگي اگر با تفاهم ومحبت نخسه اش پيچده شود هيچوقت چنين مسائل كوچكي نم تواند باعث ناراحتي شود با خواندن دوركعت نماز ودعاي خير براي همسر از خدا راه راست را بخواهيم بقيه اش خدا درست مي كند
سه روز بعده عقدم شوهرم با دوستاش رفت شمال و بعد از اون گفت که ما سالی دوبار مسافرت با دوستام برنامه داریم!من قبول کردم و تحمل کردم اما فکر نمیکنم اون همچین چیزی رو قبول کنه!چندبار حرفشو سربسته زدم و نشده البته ما با هم در سال چندین بار مسافرت میریم و برای من کم نمیذاره!اما خب اونم جزیی از زندگی و اخلاقشه!کاریش نمیشه کرد باید همدیگه رو هرطور هستیم بپذیریم!
من همین جا از همسرم تشکر میکنم چون خودش حوصله برای مسافرت رفتن نداره این حق رو هم از من نمیگیره که مانع مسافرت رفتنم بشه آقایون از همسر من یاد بگیرند اینقدر مستبد نباشند.اینهم بگم 22 ساله باهم زندگی میکنیم و فرزند 22 ساله داریم هر وقت هم من با دوستانم دوره می ذاریم به گفته خودش قلباً خوشحال میشه که میرم.
نه جنایتی رخ داده و نه خیانتی که کار به طلاق کشیده. موضوع با صحبت حل میشود. مگر چند بار به مسافرت رفته است.
به همسرش که سالها با او زندگی کرده صداقت نداشته و این چنین آشفته شده و خیال جدایی دارد.
اولش با اين چيزها شروع ميشه با دوستام برم خريد با دوستم برم مهموني بادوستم برم مسافرت و.....بعدش هم ميشه زندگي برادر بيچاره من كه سرو كله يه نره غول ديگه پيدا ميشه واخرش با دوتا بچه طلاق
وقتی بهش هشدار میدادم که اینکارات عاقبت خوشی نداره اما گوش نمیکرد...
بعد یک سال جر و بحث سر این موضوع از هم جدا شدیم!
حالا بعد 2 سال برگشته میگه منو ببخش بیا با هم دوباره شروع کنیم...
دوسش دارم ولی انقدر بدی کرده که نمیتونم ببخشمش...
غیر قیافه به عقل و شعور و فرهنگ همسرتون هم خیلی زیاد توجه کنید...
زن و مرد هم هیچ فرقی با هم نمیکنند و هر دو باید به هم احترام بزارن ...
زنی که میخواد خودسر باشه باید بفرستیش خونه باباش بعد اونجا هر کاری خواست بکنه...
مرد حق داره ولی یه کم عجله کرده...
به همسرش که سالها با او زندگی کرده صداقت نداشته و این چنین آشفته شده و خیال جدایی دارد.