باسلام احتمالا این خانم همسرشان را بعنوان ماشین کار برای منبع درآمد قبول دارند اینان بهتر است قبل از طلاق پیش مشاور کاردرست بروند تا شاید باهم به تفاهم برسند آخه طالق گرفتن که به این راحتی نیست در دین ما روایت شده که طلاق عرش خدا را به لرزه در می آورد در ضمن در همین دین گفته شده زن حق ندارد بدون اذن شوهر به دیدن پدر و مادر برود چه برسد به مسافرت مجردی
از این دست طلاق ها،داره کم کم زیاد میشه،امروزه آستانه تحمل پذیری و صبر در خانواده ها کم شده.توان حل مسئله با گفتگو و ارتباط کلامی جای خودش رو به عصبانیت،خشونت،خودکشی،همسرکشی و طلاق داده.چنین برخوردها و تصمیمات سریع و غیرعالمانه و غیر عقلایی،گریبان گیر خیلی از زنان و مردان امروزی داره میشه.شاید ریشه این مشکلات و تصمیمات،کم رنگ شدن سیره و سنت اهل بیت و بی توجهی به آموزه های قرآنیه.در این طلاق،این خانوم بدون توجه به شوهرش رفته مسافرت.شوهرش حق داره نسبت به این موضوع دلخور باشه و عصبی بشه ولی نبایدبچگانه رفتار کنه.فقط بخاطر یه مسافرت بدون اجازه ،نباید فورا بحث طلاق وسط بیاد.اگه بخایم اسلام را در زندگیمون واقعا وارد کنیم،این آقا می بایست در کمال ادب و احترام در فضای خانه،ناراحتی و دلخوری خودش رو نسبت به رفتار خانمش نشون بده و هر دو به پای صحبت های هم بشینند.اگر این خانم منطقی باشد،قطعا به صحبت های همسرش گوش جان می سپاره و هیچ وقت چنین رفتاری نشان نمیده ولی رفتار های گستاخانه و از سر عصبانیت و جنجال به راه انداختن،نه در اسلام و نه در هیچ دینی جایی ندارد و قطعا موجبات بی میلی و عصبانیت طرف مقابل و درنهایت طلاق را فراهم میکنه.
ای کاش قدرت حل مسئله در خانواده ها زیاد بشه و افراد به جای غر زدن و عصبانیت وتصمیماتی که ناشی از عصبانیته،به پای صحبت و درد دل همدیگه بشینند تا مشکل از بیخ و بن حل بشه....!!!! الهی آمین...
قدیما،چنین طلاق هایی نداشتیم اگرم داشتیم به ندرت رخ می داد.فضای خانواده ها اینقده گرم و صمیمی بود که فکر طلاق به سر احدی نمی زد.شاید یکی از دلایلش،این باشه که خانواده ها در قدیم،به آموزه های دینی بیشتر بها می دادند.
خوب برادر من تو هم پاشو برو سفر یه حالی بکن ، بزار آب و هوات عوض شه بلکه تصمیم بهتری بگیری. البته میشه این و گفت که شاید این آقا دوست و رفیق نداره حسودیش میشه.
من قبلاً فکر میکردم فقط توی جامعه و بین افراد غریبه عشق و محبت از بین رفته، ولی الان میبینم حتی توی خانواده ها هم عشق و محبت وجود نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
علاوه بر اینکه این کار آقا رو رد میکنم بیشتر کار خانم رو رد میکنم
در اسلام اگر توصیه به اجازه گرفتن زن از مرد شده دلیلش غیرتی است که مرد موظف شده نسبت به خاواده و مخصوصا خانم که " مادر " خانواده است داشته باشد و مسئولیتهایی را بر گردن دارد در قبال آنان
البته این وظیفه مرد است
اما خانمها نیز باید برای جبران محبتها و زدودن خستگی و ناراحتی های روزمره که در این مسیر تهیه ملزومات زندگی بر آقا اعمال میشود به وظایف مشروحه و مشروعه خود عمل کنند
و این بدان معنا نیست که خانم ها خدای ناکرده تضییع حق میشوند بلکه بدان معناست که حریم خانواده ای که بستر خیزش و جهش نسل آینده است سالم و پرمحبت باشد
در پایان بگویم اگر مرد، مرد مومن و اهل زندگی باشد و زن نیز زن مومنه و اهل زندگی باشد،هیچگاه توانایی دوری از همدیگر را حتی برای لحظه ای ندارند. برای مثال زندگینامه حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت خدیجه طاهره (س) را مطالعه کنید که بعد از وفات بانو خدیجه پیامبر چگونه غمگین و افسرده میشوند. یا زندگی حضرت علی و بی بی فاطمه زهرا که حضرت در فراق بانو میگویند " امروز کمرم شکست"
سبک زندگی اسلامی این است نه برده داری ای که خیلیا فکر میکنند
والسلام
بايد بهترين دوست و همدم آدم همسر باشه چه مردش و چه زنش.من خودم بهترين دوستم زنم و همسرمه ...خداشاهده وقتي از سركار خسته ميام خونه و ميدونم همسرم تو خونه از صبح تا شب تنها مونده و حوصله اش سر رفته وقتي ميام خونه دست زنمو مي گيرم با هم ميريم بيرون و پارك و ...وقتي همسرم ميبينه من خيلي خسته ام خودشو ناديده مي گيره ميگه بمونيم خونه كنار هم باشيم فداكاري و محبت زن و شوهر مهم ترين شرط داشتن يك زندگي سعادتمند مي باشد مرد و زن اونقدر بايد به هم محبت كنند تا بشن عزيزترين و بهترين دوست و همدم يكديگر طوري كه نتونند بدون همديگه جايي برن و اگر رفتن اونقدر دلتنگ بشن تا مجددا تنا جايي نرن....البته در انتخاب شريك زندگي بايد نهايت دقت رو كرد
خب چه معنی داره زن تنها بره مسافرت،اینا زن زندگی نیستن،آدم چه زن چه مرد ازدواج که کرد من نیست دیگه،ما شده..از اول تو انتخاب دقت کنید،که کار به طلاق نکشه.حالا دوستاشو میشناسی؟
نمی شود کلی گویی کرد و نسخه پیچید و قضاوت کرد. ولی هر انسانی اگر انصاف داشته باشد و بتواند خودش را جای دیگران بگذارد می تواند تصمیمی بگیرد که نه سیخ بسوزد و نه کباب. البته قبول دارم که در پس ذهن مرد ایرانی هنوز مرد سالاری نهفته است و باید کم کم اصلاح شود ولی خانم ها هم نباید یکدفعه فنرشان در برود. هر چند باید سعی کنند به مرور این سنت های مرد ایرانی به روز شود.
باوجود مخالف شوهرش خیلی کار ناشیانه ای کرده که رفته!فکر کنم غیر شرعی بودنش رو دیگه همه مون میدونیم.میبینید که حتی خانمها از اینکه شوهرشون بدون اینها به مسافرت تفریحی رفته بعد از سالها ابراز ناراحتی میکنندبااینکه اجازه مرد دست زن نیست ومن خیلی از مردهای عاقل رو میشناسم که در مورد کارهاشون نظر ورضایت خانمها شون رو هم در نظر میگیرند.چون این هم انسانی تره وهم عاقلانه تر که دل هسر وهمسفرت باها باشه وازت راضی !حالا چه برسه به یک زن که تو خیلی از کارهاش شرعا واجبه رضایت شوهرش رو جلب کنه وعقل هم برای خوشبختی همین رو میگه.وشرع وعقل همیشه باهم منطبقند.
فکر کنید کدوم مهمتره ؟
مهمه که حق با چه کسی است ؟ یا مهمه که این دو دارن طلاق می گیرند؟
یعنی شخص باید حرفش رو به کرسی بنشونه ولو طلاق بگیره؟
اولا اینکه زن بدون اذن شوهرش نباید از خونه خارج بشه . دوما هر خانم یا اقای فهمیده میدونه که وقتی ازدواج کرد باید با دوستان مجردیش خدا حافظی کنه و یا روابطش رو به حداقل برسونه . بازکردن پای دوستان مجرد به
زندگی شخصی میشه همون قضیه تراشیدن هوو و یا بالعکس.
دیگه اینکه خوب کم نبودن مردایی که با رفتن همسرانشون به مسافرت با وسوسه دوستانشون خونه رو مکان کردند و ...
بعدا میگیم چرا مردها تنوع طلبند ؟
کمی نیم من بودن به هیچ جا بر نمی خوره.
یا حق.
دایی من دوست نداره زندایی من حتی از طرف محل کارش (آموزش پرورش) به اردوی حتی زیارتی بره
میگه خونه بدون زن خیلی سوت و کور میشه و مرد و بچه ها احساس سردرگمی میکنن
در عوض خودش هم همیشه سعی کرده کنار خانوادش باشه طوری که هیچ وقت به یاد ندارم این زوج به هم حتی یکبار گله مند باشن . و زندایی من همیشه میگه که از داییم خیلی راضیه.داییم برنامه میریزه که با خانم بچه هاش به مسافرت بره حتی اگه سالی یکبار باشه. و بچه ها و خانمش همیشه دوست دارن کنارش باشن
این یعنی اینکه اگر مرد عقیده ای داره برای سخت نگذشتن به خانوادش در کنار پذیرش این عقیده تمام تلاش خودش رو بکنه تا نزدیک ترین و عزیزترین و آرامش بخش ترین افراد زندگیش (یعنی و خانم بچه هاش) احساس آرامش شادی و رضایت داشته باشن.
ای کاش قدرت حل مسئله در خانواده ها زیاد بشه و افراد به جای غر زدن و عصبانیت وتصمیماتی که ناشی از عصبانیته،به پای صحبت و درد دل همدیگه بشینند تا مشکل از بیخ و بن حل بشه....!!!! الهی آمین...
قدیما،چنین طلاق هایی نداشتیم اگرم داشتیم به ندرت رخ می داد.فضای خانواده ها اینقده گرم و صمیمی بود که فکر طلاق به سر احدی نمی زد.شاید یکی از دلایلش،این باشه که خانواده ها در قدیم،به آموزه های دینی بیشتر بها می دادند.
علاوه بر اینکه این کار آقا رو رد میکنم بیشتر کار خانم رو رد میکنم
در اسلام اگر توصیه به اجازه گرفتن زن از مرد شده دلیلش غیرتی است که مرد موظف شده نسبت به خاواده و مخصوصا خانم که " مادر " خانواده است داشته باشد و مسئولیتهایی را بر گردن دارد در قبال آنان
البته این وظیفه مرد است
اما خانمها نیز باید برای جبران محبتها و زدودن خستگی و ناراحتی های روزمره که در این مسیر تهیه ملزومات زندگی بر آقا اعمال میشود به وظایف مشروحه و مشروعه خود عمل کنند
و این بدان معنا نیست که خانم ها خدای ناکرده تضییع حق میشوند بلکه بدان معناست که حریم خانواده ای که بستر خیزش و جهش نسل آینده است سالم و پرمحبت باشد
در پایان بگویم اگر مرد، مرد مومن و اهل زندگی باشد و زن نیز زن مومنه و اهل زندگی باشد،هیچگاه توانایی دوری از همدیگر را حتی برای لحظه ای ندارند. برای مثال زندگینامه حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت خدیجه طاهره (س) را مطالعه کنید که بعد از وفات بانو خدیجه پیامبر چگونه غمگین و افسرده میشوند. یا زندگی حضرت علی و بی بی فاطمه زهرا که حضرت در فراق بانو میگویند " امروز کمرم شکست"
سبک زندگی اسلامی این است نه برده داری ای که خیلیا فکر میکنند
والسلام
مهمه که حق با چه کسی است ؟ یا مهمه که این دو دارن طلاق می گیرند؟
یعنی شخص باید حرفش رو به کرسی بنشونه ولو طلاق بگیره؟
اولا اینکه زن بدون اذن شوهرش نباید از خونه خارج بشه . دوما هر خانم یا اقای فهمیده میدونه که وقتی ازدواج کرد باید با دوستان مجردیش خدا حافظی کنه و یا روابطش رو به حداقل برسونه . بازکردن پای دوستان مجرد به
زندگی شخصی میشه همون قضیه تراشیدن هوو و یا بالعکس.
دیگه اینکه خوب کم نبودن مردایی که با رفتن همسرانشون به مسافرت با وسوسه دوستانشون خونه رو مکان کردند و ...
بعدا میگیم چرا مردها تنوع طلبند ؟
کمی نیم من بودن به هیچ جا بر نمی خوره.
یا حق.
میگه خونه بدون زن خیلی سوت و کور میشه و مرد و بچه ها احساس سردرگمی میکنن
در عوض خودش هم همیشه سعی کرده کنار خانوادش باشه طوری که هیچ وقت به یاد ندارم این زوج به هم حتی یکبار گله مند باشن . و زندایی من همیشه میگه که از داییم خیلی راضیه.داییم برنامه میریزه که با خانم بچه هاش به مسافرت بره حتی اگه سالی یکبار باشه. و بچه ها و خانمش همیشه دوست دارن کنارش باشن
این یعنی اینکه اگر مرد عقیده ای داره برای سخت نگذشتن به خانوادش در کنار پذیرش این عقیده تمام تلاش خودش رو بکنه تا نزدیک ترین و عزیزترین و آرامش بخش ترین افراد زندگیش (یعنی و خانم بچه هاش) احساس آرامش شادی و رضایت داشته باشن.