سلام به همه
دوستان من یه مشکلی دارم که بخاطرش دارم دیونه میشم دختری هستم که مشکلات زیادی درزندگی تجربه کردم از بی مهری های پدرومادرم گرفته تا مشکلات مالی و روابط و روحی و... مشکل اصلی من یعنی مشکلی که منو از پا دراورده اینه که من چن سالی هست که متوجه شدم در ارتباطم با دیگران مشکل دارم به این صورت که نمیتونم ارتباط چشمی برقرار کنم واینم بگم که چشم پزشکی هم رفتم گفته چشمات سالمه و حالا فهمیدم که مشکل من روحیه. اینقد بخاطر این موضوع عذاب میکشم که دوس دارم بمیرم و راحت شم از این زندگی اما مرگ که دست ما نیست منم به فکر اینم که یه راه چاره پیدا کنم تا حالم خوب بشه. چون واقعا دیگه تحملم تموم شده دیشبم بخاطر این مشکلم گریم گرفته بود و احساس پریشونی و درماندگی میکردم.دلم میخواد از راه درست حالمو خوب کنم بفهمم علتش چیه و راه حل چیه چون الان که مجردم فرصت این کارو دارم ومیدونم بخاطر همین مشکل که اگه خدای نکرده خوب نشم مجبورم تا اخر عمر مجرد بمونم.
خواهشا اگه کسی دراین مورد چیزی میدونه و میتونه کمکم کنه بگه.
سلام عزیزان حرم امام رضا هستم دعاگوی همگی ان شاءالله مشکلات مالیه من وهمسرمم حل بشه خیلی از لحاظ مالی شرایط بدی داریم من پدر و مادرمو از دست دادم فقط دلم به لطف خدا و امام رضا خوشه
سلام عزیزان حرم امام رضا هستم دعاگوی همگی ان شاءالله مشکلات مالیه من وهمسرمم حل بشه خیلی از لحاظ مالی شرایط بدی داریم من پدر و مادرمو از دست دادم فقط دلم به لطف خدا و امام رضا خوشه
سلام من 30سال سن دارم به خدا گناه کردم اما زیاد نه چند وقتی بود تمام زندگیم بهم ریخته بود تا حد تلاق هم رسیدم بچم. تا دم مرگ رفت خدا نجاتش داد نادار نیستم اما پولم خیلی خیلی به برکت شده بود همیشه گیر پول بودم شب روز مشکلاتم را حل می کردم اون را حل می کردم باز 10تا مشکل دیگه یعنی اینقدر خسته شدم بودم داشتم به خدا بحث می کردم اما یهو بدون هیچ کسی بهم حرفی بزنه خود به خود نمازم را خواندم و تو گوگل دنبال بهترین ذکرها می گشتم همچی شده بود که یکسره خود به خود ذکر می گفتم و تو یک دفتری تمام ذکرها و طریقه نمازهای شکر و حاجت از اکثر امام ها را نوشته بودم ...در ضمن من نماز خواندن و حتی وضو گرفتند را یاد نداشتم اما تلاش کردم یاد گرفتم ....حرف من این هست که به خدا زندگیم و کارم از این رو به این رو شد انگار یک انسان دیگه شدم هر چی می خواهی از خدا و ایمه بخواهید دستت را رد نمی کنی به خدا مرسی
سلام من 30سال سن دارم به خدا گناه کردم اما زیاد نه چند وقتی بود تمام زندگیم بهم ریخته بود تا حد تلاق هم رسیدم بچم. تا دم مرگ رفت خدا نجاتش داد نادار نیستم اما پولم خیلی خیلی به برکت شده بود همیشه گیر پول بودم شب روز مشکلاتم را حل می کردم اون را حل می کردم باز 10تا مشکل دیگه یعنی اینقدر خسته شدم بودم داشتم به خدا بحث می کردم اما یهو بدون هیچ کسی بهم حرفی بزنه خود به خود نمازم را خواندم و تو گوگل دنبال بهترین ذکرها می گشتم همچی شده بود که یکسره خود به خود ذکر می گفتم و تو یک دفتری تمام ذکرها و طریقه نمازهای شکر و حاجت از اکثر امام ها را نوشته بودم ...در ضمن من نماز خواندن و حتی وضو گرفتند را یاد نداشتم اما تلاش کردم یاد گرفتم ....حرف من این هست که به خدا زندگیم و کارم از این رو به این رو شد انگار یک انسان دیگه شدم هر چی می خواهی از خدا و ایمه بخواهید دستت را رد نمی کنی به خدا مرسی
دوستان من یه مشکلی دارم که بخاطرش دارم دیونه میشم دختری هستم که مشکلات زیادی درزندگی تجربه کردم از بی مهری های پدرومادرم گرفته تا مشکلات مالی و روابط و روحی و... مشکل اصلی من یعنی مشکلی که منو از پا دراورده اینه که من چن سالی هست که متوجه شدم در ارتباطم با دیگران مشکل دارم به این صورت که نمیتونم ارتباط چشمی برقرار کنم واینم بگم که چشم پزشکی هم رفتم گفته چشمات سالمه و حالا فهمیدم که مشکل من روحیه. اینقد بخاطر این موضوع عذاب میکشم که دوس دارم بمیرم و راحت شم از این زندگی اما مرگ که دست ما نیست منم به فکر اینم که یه راه چاره پیدا کنم تا حالم خوب بشه. چون واقعا دیگه تحملم تموم شده دیشبم بخاطر این مشکلم گریم گرفته بود و احساس پریشونی و درماندگی میکردم.دلم میخواد از راه درست حالمو خوب کنم بفهمم علتش چیه و راه حل چیه چون الان که مجردم فرصت این کارو دارم ومیدونم بخاطر همین مشکل که اگه خدای نکرده خوب نشم مجبورم تا اخر عمر مجرد بمونم.
خواهشا اگه کسی دراین مورد چیزی میدونه و میتونه کمکم کنه بگه.
چن روز دیگه جواب کنکورمیاد
خیلی مضطربم باخداعهدکردم قبول شم ی مسلمون واقعی شم
عاشق فیزیوتراپیم هم خودم هم مادرم شب وروز دعامیکنیم
التماس دعا