سلام اومدم اینجا که از مشکلاتم بگم
ولی حرفای علی آقا آرومم کرد
ممنون.

ممنون

سلام ب همه.برا دختر ۲ساله منم دعا کنید انقد دارو خورده عصبی شده خودزنی میکنه.التماس دعا

سلام ب همه.برا دختر ۲ساله منم دعا کنید انقد دارو خورده عصبی شده خودزنی میکنه.التماس دعا

با عرض سلام و احترام :اگه اجازه بدین و منو قابل بدونین میخواستم کمی با دوستان عزیزی که این همه حاجت دارن و از اجابت نشدن دعا ها و آرزوهاشون ناراحتن صحبت کنم ببینین سروران من هیچ دعا و ذکری و امسال اینها وجود نداره که بتونه کوچکترین مشکلی رو حل کنه همه اینها فقط برای ایجاد آرامش و امیدواری در انسانهاست خب پس چی کار باید کرد. همه ما دوست دارم پروردگار عالم تمامی خواسته های ما را اونطور که دلمان میخاد عملی کنه و مشکل از همین جا شروع میشه چون در واقع اصلا اینطور نیست قرار نیست پرودگار مهربان هرچی ما دلمون میخواد را بما بدهد و در واقع ما هیچ طلبی از اون بزرگوار نداریم و اون بزرگوار با نعمت های بیشماری که مجانی و بدون منت به ما عنایت فرموده مارو به حد کافی مدیون خودش کرده ولی با توجه به اینکه قادر مطلق اوست و نجات دهنده ای جز پروردگار عالم نیست اگر ما ایمان کامل به اون بزرگوار داشته باشیم و اعتماد کامل. باید طبق فرموده قرآن اینو قبول کنیم که خداوند مهربان ترین و دلرحم ترین و دلسوزترین و نزدیکترین به ماست پس چنین کسی خیلی بهتر و زودتر از ما دردها و مشکلات ما رو میدونه و اگه اراده بفرماید می تواند ما را نجات دهد چون اون بزرگوار از خودمان به ما مهربانتر است پس اگه نجاتی در کار نیست شاید درد و مشکلات ما اصلا درد و مشکل نیستن و طرز دیدگاه ما در ما چنین تصوری ایجاد کرده چه بسا دردها و مشکلات ما چاله هایی هستند که اگه از اونا بیرون بیاییم در چاه بی افتیم یا دچار مشکلات بسار بزرتر شویم. و اینکه میگن قرآن برای شفاست به این معنی نیست که اگه ما دردی داریم با خواندن قرآن بهبود پیدا کنیم بلکه به این معناست که با خوانندن خالصانه قرآن به این باور برسیم که درد ما در واقع یک نعمت بسیار بزرگ است .....

من تمام ختم ها رو برا گرفتن حاجت انجام دادم از صلوات گرفته تا سوره ها و غیره از هیچکدومش حاجت نگرفتم به همین خاطر دیگه به هیچی اعتقاد ندارم

سلام ،من خیلی نگران وپر استرس هستم من پدرم خیلی ادم بداخلاق بددهن وخیلی عجول هست ولی من خیلی دوستش دارم چون پدرم هست سایش بالای سرم هست برام زحمت گشیده منو بزرگ کرده تا به این جا رسیدم من عاشق پدرم هستم ولی یه مشکل خیلی بزرگ دارم ،من دوستدارم خیلی ادم با دانش وبا مهارتی باشم تو هر چیز توانایی داشته باشم دوستدارم مسافرت برم دید بالای نسبت به هر چیزی داشته باشم ولی وقتی بخوام برم کلاس پدرم بهم فحش مید با اعصابانیت بدهنی میکنه نه تنها کلاس هر کار بخوام بکنم یا هر جا بخوام برم نمیزاره فحش میده من پر از استرسم روم نمیشه تو جامعه با پدرم برم یعنی خیلی استرس دارم جلوی مردم فحش بده ابرمونو ببره از همه بدتر وقتی به من فحش میده واقعا عرصه رو برام تنگ میکنه هیچ جای پیشرفتی برا من نذاشته واقعا دارم افسرده وروانی میشم از دستته کاراش ،اون با اعصابانیت به من بد دهنی میکنه منم جوابشو با فحش میدم واقعا واسه خودم متاسفم نه میتونم تو این دنیا ادم با دانشی باشم نه میتونم تو این دنیا واسه اخرت خودم کاری انجام بدم نه اون دنیا عاقبت خوبی دارم پدر من ادم بیسواد ولجبازی هست همش دعوا میکنه همش فحش زشت میده من از زندگی خیلی خسته شدم اخه این مرد فکر نمیکنه مه دختر حرمت دارم من هنوز مجردم تو خونه ای پدرم هستم ولی واقعا از همه چیز برسدم تحمل ندارم بیحرمتی به پدر ومادر عاقبت خیلی بدی داره خیلی بد علاوه بر این که تو زندگیت موافق نمیشی که هیچ جهنمی هم میشی اینو میدونم باید قدر پدر ومادر رو بدونی چون جایگاه خیلی بالای دارند ولی وقتی اذیتت میکنن ازارت میدن جلوی یکی ضایعت میکنن پدرم خیلی ادم بی منطقی هست اصلا نمیشه باهاش حرف زد همش به من فحش میده بد دهنی میکنه من واقعا از زندگیم سیرم خیلی بهم فشار اومد شدم یه ادم بی دانش این حق من نیست که بخوام پیشرفت کنم زندگی خوبی داشته باشم به نظرتو من فردا چطوری میتونم ازدواج کنم وقتی خودم تو یه سطح پاییینی هستم یه همسر تحصیل کرده وبا دانش خواستگاری من میاد دختر رو با توجه به خانوادش میگیرن من حتی ازار رم به یه مورچه نمیرسه چرا با من این کار میکنن دلم میخواد خودکشی کنم خیلی داغونم بریدم خیلی ......... باید چکار کرد بسوزمو بسازم تا کی ؟

سلام به دخترقلب شکسته خواهرعزیزم ازرحمت خداناامید نشو این همه ناامیدی چرا؟من دختری متولد62هستم هنوز مجردسال81به پسرعمم علاقه پیدا کردم حتی پسرعمم ازعلاقه ام تاحالاخبرنداره دوسال ازمن بزرگتره تاحالاازدواج هم نکرده من احساس میکنم اون هم منودوس داره ولی شکرخدا من تاحالا خودم راسبک نکردم وازخداخواستم اگرقسمتم است نصیبم کندتاحالاهم بعداز15 سال هیچ روزنه ای به رویم نگشوده شاید سالی سه باربیان خونه مون ماهم بریم من تاحالاصبرکردم تاپسرعمه ام به من علاقه مندشودوبه خواستگاری بیایدولی نیومده شایدهم نیاد دنیا که به آخرنرسیده اگه بیادچه بهتراگه نیادخواست خداست ولی شما خواهرگلم نارحت نباشیدچون یک ضرب المثلی است که میگه کسی راکه دوست دارید آزادبگذاریداگر انتخابش شما باشید هروقت باشد میآید اگرهم نیامد بدانیدازاول هم مال شما نبوده/پس ناامیدی راازخود دورکن واگرخواستگار خوب داشتید جواب مثبت بده منتظر اون نباش این قدر هم خودت راآزار نده خداگرببند زحکمت دری زرحمت گشاید دردیگری /شمابیست وسه سال داری این همه ناامیدی پس من چه سی وچهار سالمه

سلام دوستای عزیز.ایشالله همه به حاجتشون برسن.منم پدرم ورشکسته شده اوضامون خیلی خرابه آبروی پدرم در خطره.تو رو خدا دعامون کنید سه ساله زندگیمون بهم ریخته خیلی بدهکاریم.التماس دعا

سلام به دختر قلب شکسته....
فقط میخوام نظرم رو در این مورد بگم امیدوارم ناراحت نشی.
منم مث تو یه دختر مجردم که چند سالی هم ازت بزرگم ولی مث تو اینقد نگران ازدواجم نیستم و تا حالا هم خواستگارای زیادی داشتم که همشونو رد کردم چون خوشم نیومده.
و حالا با همه اینکه تنهایی اذیتم میکنه ولی خدا رو شکر میکنم برای همه چی برای تمام چیزایی که خدا بهم داده و میخوام که لحظه های مجردی رو با عشق با شادی بگذرونم.
مطمئنم خدا خودش هوامو داره و یه روز غیر منتظره بخت منم باز میشه.
شما به کسی علاقه داری که احساسی بهت نداره
فکر نمیکنی داری خودتو بی ارزش میکنی؟!
بهتر اینه که به خودت بیای و واقعیت رو ببینی نه اینکه احساسی فکر کنی.
اگه اون اقا تمایلی به شما داشت خودش اقدامی میکرد حالا که نداره میخوای زندگیتو بخاطرش خراب کنی؟
یکم عمیقتر فکر کن ببین داری با خودت چیکار میکنی
عشق یه طرفه ینی نابودی ینی عذاب ینی هیچ ینی پوچ دیگه خود دانی.

تورو خدا فقط برام دعا کنید

تو میدونی که بهت علاقه داره پنج سال دارید به خاطر هم میجنگید که بهم برسید پنج ساله به خاطرت صبر کرده من چی؟هیچ دردی بدتر از این احساس یکطرفه نیست وقتی تو خیالت تصور کنی که وقتی بعد از مدت ها تورو ببینه چه عکس والعملی نشون میده خوشحال میشه ؟ یا میا سمتت شروع میکنه به حرف زدن باهات ولی واقعیت یه چیز دیگه ای بود فقط یه احوال پرسی ساده همین تصور کنید چقدر سخته من مدت ها انتظار دیدنشو داشتم به نحوی خیلی ضربان قلبم تند میزد توان مقابل شدن باهشو نداشتم ولی اون خیلی بی اهمیت بود یه احوال پرسی همین. خیلی خسته شدم خیلی غبطه میخورم به حال اونایی که هیچ وقت عاشق نشدن از زندگیشون خیلی لذت میبرن خیلی راحت درس میخونن وخیلی راحت میتونن ازدواج کنن من چی ؟ من واقعا نمیدونم باید چکار کنم ؟ خدایا من باید چکار کنم ؟ خیلی سخته همش احساس ی نا امیدی داشته باشی همش احساس که نمیخوادد ولی منطقت نتونه بپذیره.من نابود میشم اگه بفهمم که کس دیگی رو بخواد .اخه من باید چکار کنم؟ شما بودید چکار میکردید ؟

تو میدونی بهت علاقه داره پنج سال هم هست دارین به خاطر هم میجنگید که بهم برسید من چی؟ من احساس میکنم بهم علاقه نداره هیچ دردی بدتر از این نیست یک احساس یکطرفه داشته باشی،من دلم میخواد ازدواج کنم اما چطوری ؟ اخه خدا من باید چکار کنم ؟ واقعا فبطه میخورم به حال اونایی که عاشق نشدن خیلی شاد زندگی کردند خیلی راحت درس خوندن اخرشم خیلی راحت تونستن ازدواج کنن ، خیلی سخت همش انتظار بکشی تو تصورت اینو تصور کنی که وقتی تو رو ببینه چه عکس العملی داره؟ الان من نمیتونم باور کنم که چقدر با بی اعتنای از کنارم گذشت همش تو خیالم به خودم امیدی میدم ولی دیگه نمیتونم دارم از غصه دق میکنم اخه من باید چکار کنم ؟ اگه به کس دیگی علاقه داشته باشه چی ؟ واقعا من باید چکار کنم؟

وقتی دختری به پسری که خیلی بهش علاقه داره بعد از یک سال یهو میبینتش چطور باید باهاش برخورد بشه؟ تازه وقتی پسر ه خودش میفهمه که این دختر خیلی بهش علاقه داره فقط یک احوال پرسی معمولی و خیلی ساده از کنارش رد بشی؟ چرا ما دخترا قلبمون مثل پسرا از سنگ نیست؟ چرا وقتی از ته قلبت حس نا امیدی واسه رسیدن به پسر مورد علاقت داری چرا عقل باور نمیکنه؟ چرا ما آدما باید عاشق بشیم وقتی تقدیر وحکمت خدا چیز دیگی باشه؟ خدایا تو شاهدی من فقط یه عشق پاک خواستم ولی هیچ وقت توجه و علاقه از طرف مقابلم ندیدنم چرا وقتی من این همه تا پای جونم کسی رو دوست دارم اون منو دوست نداره؟ چرا همهای هم سن وسال های من ازدواج کردند ولی من هنوز مجردم هنوز آ ه میکشم عقلم نمی پذیره.مدت ها انتظار دیدنشو بکشی ولی اون وقتی تورو ببینه خیلی ساده خیلی عادی و راحت از کنارت بگذره.بعد اطرافیانت بهت بگن هر چیزی یه بهاری داره بهار جونیت هم الان هست باید دیگه ازدواج کنی.ولی چجوری وقتی به کسی علاقمند هستی میتونی با کس دیگه ای ازدواج کنی؟ چرا واقعا چرا؟ خدایا من خیلی خسته شدم ؟چکار کنم؟ من چطور با ید با قلبم کنار بیام چطور منطقم اینو بپذیره؟ من دیگه دلم نمیخواد مجرد بمونم دیگه دلم نمیخواد گناه کنم چرا پسرها حق انتخاب دارن وقتی عاشق میشن میتونن برن خواستگاریبا همونی دوست دارن ازدازدواج کنن چرا پسرا فقط پی دل خودشون میرن؟ چرا واقعا پسرا به کسای که بهشون علاقه دارند اهمیت نمیدن حالا فکر کنید این وضعیت بر عکس میشد پسره به دختری علاقه داره دختره بهش اهمیت نمیداد ناشکری خدانمیکنم من عاشق خدا هستم ولی از این وضعیت خسته شدم نمیدونم از من بدش میاد ؟ به کس دیگی علاقه داره؟ خدا بیا جواب بده من از بچگی علاقه داشتم در اینده با فرد مورد علاقم ازدواج کنم الان دیگه دارم میرسم به سن بیست وسه سال هنوز مجردم ،چرا واقعا بعضی ها تقدیرشون این که با فرد مورد علاقشو ازدواج کنن چرا تقدیر من نمیتونه مثل اونا باشه؟ اخه مگه میشه اگه شما بودید به کسی که علاقه داشتید بهش اهمیت نمیداد؟ چرا اون به من اهمیت نمیده؟ منم میخوام ازدواج کنم من واسه رسیدن بهش سه ساله دارم دعا میکنم دیگه خسته شدم خدایا من نمیدونم تو منو میخوای تا کجا ببری تا کی میخوای منو امتحان کنی؟ خدایا پس ارزو های من چی میشه؟ واسه دختر زشاه همش به طرف مقابلش ابراز علاقه کنه نجابت وشخصیت دختر میره زیر سوال منم مثل بقیه دخترا چهرهام معمولی هست حجاببم کامل رعایت میکنم ولی دیگه خسته شدم تا کی انتظار تا کی احساس ناامیدی کنم تا کی حرف بشنوم از این واون ؟ حکمت چیه ؟ سننمم بره بالا فرد هزارتا حرف دیگم بهم بزنن ؟ چطور میشه تحمل کرد؟ هم خانم ها هم اقا یون جواب بدید؟ من باید چکار کنم؟ اگه شما بودید چکار میکردید؟

سلا م برا هر حاجتی که دارین حتی محال که البته غیر ممکن براخدا وجود نداره زیارت عاشورا بخونید ببه روش آیت الله حق شناس بخونیید .معجون سیر و لیمو برای رگهای گرفته قلب دستور زیارت و معجون سرچ کنید التماس دعا