باسلام...
بنده یکی از محروم ترین استانهای کشورهستم( بلوچستان) و خیلی خوشحالم ک استانم آمار طلاقش کمتره وبیشترین درصد ازدواج داره چون اینجا اصلا ب مادیات توجه نمشه از غنی بگیر تا فقیر باهم سازگارند حتی چند درصدشون 3زنه هستن ولی بازم مث بقیه ب زندگیشون ادامه میدن این یعنی اصالت،یعنی اهل زندگی،یعنی وفاداری....
بالاخره این جمعیت بالا باید افرادی مثل خودشان را پیدا کنند تا بتوانند زندگی را ادامه دهند.
باید زیربناهای اجتماعی جوری چیده شه که برای افرادی هم که جدا شده اند مثل متاهل ها امکان گذران زندگی به صورت عادی باشه.
ما در دوران کودکی با همبازیهای خود دختر وپسر حتی دوران اول راهنمایی مشاجره ،رقابت ،دوستی ودر کل با هم کنار آمدن ،گذشت ومودت را تجربه می کردیم ولی جوانهای الان فقط با یک گوشی وتبلت ورایانه بازی می کنند از خانه بیرون هم نمی روند وعملا تجربه ای از مشاجره ،قهر ،آشتی وکنار آمدن باهم را ندارند ودر زندگی پیش رو سریعا جدا می شوند وتلاشی برای حفظ زندگی نمی کنند .بقول زن داداشم دخترم اصلا هیچ مشاجره ودعوایی بین ما زنوشوهر ندیده است فردا چطوری می خواهذد احیانا با مشاجره ودعوای زندگی خودش روبرو شود
باسلام....اولا محرومیت هیچ ربطی به طلاق نداره..دوما استانی مثل کرمان که جز استانای ثروت مند کشوره با این سطح پایین طلاق..نشون میده که ارزشهای خوانوادگی در تعیین سطح طلاق موثره نه محرومیت یه استان
سلام، یکی از دلائل عمده بالا رفتن آمار طلاق در جامعه ، راهنمایی های وکلای محترم می باشد که به محض مراجعه افراد (موکل) به آنها با حق دادن به آنها مواد قانونی را ردیف می نمایند و برای مشکل کوچکی که احیاناً وجود دارد در قالب ماده های قانونی که قانونگذار برای اوج مشکل مقرر کرده را در پرونده مطرح می نماید. و طرف مقابل هم برای دفاع از خود در مقابل شکایت وکیل شریک زندگی ، مجبور می شود وکیل بگیرد و وکیل این طرف در مقابل مواد مندرج در شکایت پرونده به استناد مواد قانونی به دفاع بر می خیزد و می بینی مشکل کوچکی که براحتی می توانست در یک جلسه خانوادگی و یا با یک مشاوره حل شود تبدیل می شود به پرونده قطوری، که طرفین برای رهایی از رفت و آمدهای طولانی مدت دادگاه و سوال و جواب در خصوص موارد درج شده در پرونده ها، معمولاً رضایت به طلاق توافقی می دهند و یا اینکه برای اثبات حقانیت خود و یا رهایی از اتهامات مجبور می شوند ریز و درشت زندگی خصوصی خود را افشا نمایند و عملاً شرکای زندگی که در زندگی مشکلات کوچکی داشتند از همت تلاش وکلای دلسوز و وظیفه شناس به مرحله ای می رسند که شاید کمترین خواسته آنها ساقط نمودن طرف مقابل از زندگی و حیات است.
عامل دیگر بالا بودن طلاق ها ، عدم وجود آموزش مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی است که متاسفانه در سیستم آموزشی ما جایگاهی ندارد بطوریکه جوانان ما تا پایان تحصیلات تخصصی پیش می روند ولی وقتی وارد زندگی می شوند متوجه می شوند که با چالش هایی مواجه می شوند که در مورد آنها آموزش ندیده اند.
وقتی اشتغال نیست همه چیز گرونه طلاق افزایش پیدا میکنه دوما وقتی کسی به فکر این همه جوان بیکار نباشه کسی ازدواج نمیکنه جوانان یا به کارهای خلاف شرع روی میرارن یا معتاد میشن این طوری میشه امار طلاق میره بالا
با سلام
من یک مددکاراجتماعی هستم و روزانه شاهد پرونده های طلاق به دلایل مختلف میباشم که برخی ازآنان دراین گزارش اشاره شده است، لیکن دادن آمار و گذشتن ازآن دردی را دوا نمیکند .
میتوان با نزدیک ترکردن خانواده ها به هم دیگرو دادن مشاوره های واقعی به زوجین درخصوص مهارتهای زندگی و دیگرمهارتها و مخصوصاً به زوجه .و پیگیری این مشاوره ها دردوره های مشخص ودر پنج سال اول زندگی بطورمداوم و استفاده از مشاورین با تجربه دراین امر.سمیعی
یه نفر رو میشناسم به خاطر محقق نشدن وعد اقا داماد برای برگزاری آیین زناشویی که اونم به خاطر ماندن در صف بانکهای محترم هیچگا صورت نگرفت کارشون به جدایی (طلاق) کشید
بنده یکی از محروم ترین استانهای کشورهستم( بلوچستان) و خیلی خوشحالم ک استانم آمار طلاقش کمتره وبیشترین درصد ازدواج داره چون اینجا اصلا ب مادیات توجه نمشه از غنی بگیر تا فقیر باهم سازگارند حتی چند درصدشون 3زنه هستن ولی بازم مث بقیه ب زندگیشون ادامه میدن این یعنی اصالت،یعنی اهل زندگی،یعنی وفاداری....
باید زیربناهای اجتماعی جوری چیده شه که برای افرادی هم که جدا شده اند مثل متاهل ها امکان گذران زندگی به صورت عادی باشه.
از دست مشاوران و وکلای .......
عامل دیگر بالا بودن طلاق ها ، عدم وجود آموزش مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی است که متاسفانه در سیستم آموزشی ما جایگاهی ندارد بطوریکه جوانان ما تا پایان تحصیلات تخصصی پیش می روند ولی وقتی وارد زندگی می شوند متوجه می شوند که با چالش هایی مواجه می شوند که در مورد آنها آموزش ندیده اند.
من یک مددکاراجتماعی هستم و روزانه شاهد پرونده های طلاق به دلایل مختلف میباشم که برخی ازآنان دراین گزارش اشاره شده است، لیکن دادن آمار و گذشتن ازآن دردی را دوا نمیکند .
میتوان با نزدیک ترکردن خانواده ها به هم دیگرو دادن مشاوره های واقعی به زوجین درخصوص مهارتهای زندگی و دیگرمهارتها و مخصوصاً به زوجه .و پیگیری این مشاوره ها دردوره های مشخص ودر پنج سال اول زندگی بطورمداوم و استفاده از مشاورین با تجربه دراین امر.سمیعی