کسانی که یک بار صحبت از خودکشی میکنند سر سری ازش نگذریم و بدونیم که فرد دچار بحران است و اگر اقدام نکرده و یا فقط تهدید کرده فکر نکنیم واقعا همیشه در همین حد هست مطمنا با کمی فشار و یا استرس ممکن انچه گفته عملی کنه دوست من بارها در طول یکسال گذشته الارم داد چند بار گفت که خودم میکشم چندبار در حالتی که حس کنی برای جلب توجه اقدام کرد چند بار قرص خورد و زنگ زد که بیا من را ببر دکتر ... و یک بار که دچار استرس و تنهایی بود اقدام کرد و خودش را کشت هر موقعه کسی گفت من باید خودم را بکشم باید جدی گرفته بشه و سریع بدنبال درمان او برویم وگرنه مث هر بیماری با عود ان ممکن است خودکشی کند ... مدتهاست که او اقدام کرده و علی رغم تمام تلاشم باز برای ی لحظه کوتاهی که کردم عذاب وجدان گرفتم
اونایی که میگین عاشقین و این حرفا .. این نظراتونو چند سال بعد بیایین بخونین خندتون میگیره چون خودم همینجوری بودم الان که به اون موقع فکر میکنم خداییش خندم میگیره یعنی بچگانه ترین رفتار و بچگانه ترین حرفی که میشه در رابطه به عشق و عاشقی و.. گفت همین خودکشیه. اگر واقعا عشق ، عشق باشه باید شما رو عوض کنه شما رو ببره بالاتر ازین جایی که هستین یعنی کلا تغییر کنین.
من یه زمانی اون قدیم قدیما چند بار خودکشی کردم، نمردم
الان میخوام یه دونه قرص آرامبخش برا خواب بخورم ، سایت به سایت دنبال ضرراش میگردم که یه موقع با دارو های دیگه تداخل نداشته باشه، خدایی نکرده به فنا نرم
اگر واقعا میخواهین از این حس و حال در بیاین توو زندگیتون هدف داشته باشین هدف های بزرگ بزرگ که حداقل دلیلی برای زنده بودن و زندگی کردنتون داشته باشید.
نیچه میگه ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﯾﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺳﺎﺧﺖ.
شما هم به دنبال چرایی زندگی باشید ، زندگی بی معنیه باید خودتون بهش معنی بدین
هیچ وقت فکر نمیکردم اطرافیانم دست به خودکشی بزنند اما عشقم فروردین امسال که دچار استرس و ترس زیادی بود وقتی بهش گفتم قراره برم تهران دچار توهم شد و احساس کرد قرار رهاش کنم و پیام داد من هم ببر وقتی گفتم نمیشه و من زود بر میگردم پیام نامفهومی داد که میشد ازش درک کرد که نوشته من خودما میکشم.. و در کمال ناباوری خودش را همان روز کشت
من هیچ مشکلی ندارم
فقط خسته ام
نمی تونم ادامه بدم
کسایی که الان باید کنارم بودن دیگه نیستن ( به رحمت خدا رفتن )
نیم شعبان که همه جشن گرفته بودن ( داداشم افسردگی شدید داشت و ما متوجه این موضوع نبودیم ) مدرس سر عباس اباد خودشو دار زد ، ولی نفهمید چقدر دوسش داشتم ، اگه میدونس این کارو نمی کرد الان دوس داشتم پیشم بود دلم براش تنگ شده ، هر وقت یادش می افتم اشکام سرازیر میشه فقط ۲۶ سالش بود ، جوان ناکام شد ، منم می خوارم پیشش ، اخه همیشه پیشش بودم . هر جا باشه منم می خوام اونجا باشم
عزیزم با رفتنت جمع زیادی را بدبخت وعزادار میکنی،سعی کن به روان درمانی برو وبپذیر
hamed
۱۷:۵۳ ۲۷ اسفند ۱۳۹۷
چه حسه بدیه حق داری
سمی
۰۷:۵۷ ۲۲ تير ۱۳۹۷
من هیچ مشکلی ندارم
فقط خسته ام
نمی تونم ادامه بدم
کسایی که الان باید کنارم بودن دیگه نیستن ( به رحمت خدا رفتن )
نیم شعبان که همه جشن گرفته بودن ( داداشم افسردگی شدید داشت و ما متوجه این موضوع نبودیم ) مدرس سر عباس اباد خودشو دار زد ، ولی نفهمید چقدر دوسش داشتم ، اگه میدونس این کارو نمی کرد الان دوس داشتم پیشم بود دلم براش تنگ شده ، هر وقت یادش می افتم اشکام سرازیر میشه فقط ۲۶ سالش بود ، جوان ناکام شد ، منم می خوارم پیشش ، اخه همیشه پیشش بودم . هر جا باشه منم می خوام اونجا باشم
روزای سختی رو میگذرونم ۳ بار ضربه خوردم جدایی مامان و بابام ک خیلی عذاب کشیدم با برادرم ک یکسال ازم کوچیک تر بود پیش پدرم زندگی کردیم من اون موقع ۸ سالم بود وقتی ۱۳ سالم میشه ضربه ی دوم عشقم بود من از بچگی عاشقش بودم اما اون کس دگ رو انتخاب کرد من حتی با عشقم دوستم نبودم فامیل بود ضربه ی سوم از دست دادن برادرم تازه رفته بود تو ۱۹ یه ماشین میزنه بهش و فرار میکنه داداشم ۱۵ روز تو ای سی یو بود ما شکایت کردیم از صحنه و لحظه ی تصادف فیلم داریم اما مامور توجه نمیکنه مامان و بابام کمرشون شکسته و همچنین من دارم هر شب قرص میخورم ک بخوابم اما بازم خواب ب چشام نمیاد میخوام بمیرم برم پیش شایان خستم
ب دنیا اومدنمون ک دست خودمون نبود
ب دنیا اومدنمون ک دست خودمون نبود
من یه زمانی اون قدیم قدیما چند بار خودکشی کردم، نمردم
الان میخوام یه دونه قرص آرامبخش برا خواب بخورم ، سایت به سایت دنبال ضرراش میگردم که یه موقع با دارو های دیگه تداخل نداشته باشه، خدایی نکرده به فنا نرم
اگر واقعا میخواهین از این حس و حال در بیاین توو زندگیتون هدف داشته باشین هدف های بزرگ بزرگ که حداقل دلیلی برای زنده بودن و زندگی کردنتون داشته باشید.
نیچه میگه ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﯾﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺳﺎﺧﺖ.
شما هم به دنبال چرایی زندگی باشید ، زندگی بی معنیه باید خودتون بهش معنی بدین
فقط خسته ام
نمی تونم ادامه بدم
کسایی که الان باید کنارم بودن دیگه نیستن ( به رحمت خدا رفتن )
نیم شعبان که همه جشن گرفته بودن ( داداشم افسردگی شدید داشت و ما متوجه این موضوع نبودیم ) مدرس سر عباس اباد خودشو دار زد ، ولی نفهمید چقدر دوسش داشتم ، اگه میدونس این کارو نمی کرد الان دوس داشتم پیشم بود دلم براش تنگ شده ، هر وقت یادش می افتم اشکام سرازیر میشه فقط ۲۶ سالش بود ، جوان ناکام شد ، منم می خوارم پیشش ، اخه همیشه پیشش بودم . هر جا باشه منم می خوام اونجا باشم
فقط خسته ام
نمی تونم ادامه بدم
کسایی که الان باید کنارم بودن دیگه نیستن ( به رحمت خدا رفتن )
نیم شعبان که همه جشن گرفته بودن ( داداشم افسردگی شدید داشت و ما متوجه این موضوع نبودیم ) مدرس سر عباس اباد خودشو دار زد ، ولی نفهمید چقدر دوسش داشتم ، اگه میدونس این کارو نمی کرد الان دوس داشتم پیشم بود دلم براش تنگ شده ، هر وقت یادش می افتم اشکام سرازیر میشه فقط ۲۶ سالش بود ، جوان ناکام شد ، منم می خوارم پیشش ، اخه همیشه پیشش بودم . هر جا باشه منم می خوام اونجا باشم