سلام دوستان منم خیلی داغونم استرس شدید قلب درد توان زندگی کردن ندارم ولی بازم امیدتون ب اون بالایه باشه واسه نماز صبح پاشین ورزش کنین قران بخونین با دوستاتون گپ بزنین نزارین تنها بمونین سرگرم کنین خودتون بعد دو ماه از سرتون میپره ب امید خدا از نو شروع کنین
سلام من یک اقای جوان هستم یکسالی از ازدواجم میگذره و خیلی زود دعوا ومشکلات شروع شده که مسبش خودمم همیشه از بچگی ادم کم اعتماد بنفسی بودم و تنها و عقده ای
بزرگ که شدم بدتر شد و افسرده شدم خدا بهم یه شغل خوب داد گفتم بهتر میشم تاثیری نداشت دوبارهخدا یه زن خیلی خوب و بامعرفت پاک بهم داد اما باز هم خوب که نشدم بدتر هم شد
اعتیاد پیدا کردم به متادون گاهی هم تریاک و عرق و.... گاهی هم قرص خواب که فقط بگذره فقط فکر مررنم و خودکشی چند باریم دست به خودکشی زدم اما هیچ اثری نداشت یکبارش همسرم فهمید اونم دست به خودکشی زد و تا چند روز درگیرش بودم تا خوب شد با این همه دلخوشی های خوب باز نمیدونم چمه و چرا نمیتونم بمونم کاش خدا مرگم رو میرسوند تا دیگه خودکشی نکنم همسرم با اینکه دوسم داره اما از بس از دستم بغض کرده یا ناسزامیگه یا نفرینم میکنه چه کنم ای خداااااااا یا بکش یا بزار بکشم یا که در جوانیم مردنم ارزوست
سلام من ۲۳ سالمه دو ساله که با یکی نامزد کردم حالا بعد ۷ سال میگه به درد هم نمیخوریم.زندگی بدون اون برام پوچه دلم مرگ میخواد به تهش رسیدم ولی دلم برای پدر مادر بدبختم میسوزه.توروخدا بگید چیکار کنم؟دیگه جونی تو تنم نیست.
چراا وختی شبا همه خوابن من باید خون گریه کنم چرا هر چ ارزو داشتم سهم یکی دگ شد رف
چن بستش میکشه؟
بزرگ که شدم بدتر شد و افسرده شدم خدا بهم یه شغل خوب داد گفتم بهتر میشم تاثیری نداشت دوبارهخدا یه زن خیلی خوب و بامعرفت پاک بهم داد اما باز هم خوب که نشدم بدتر هم شد
اعتیاد پیدا کردم به متادون گاهی هم تریاک و عرق و.... گاهی هم قرص خواب که فقط بگذره فقط فکر مررنم و خودکشی چند باریم دست به خودکشی زدم اما هیچ اثری نداشت یکبارش همسرم فهمید اونم دست به خودکشی زد و تا چند روز درگیرش بودم تا خوب شد با این همه دلخوشی های خوب باز نمیدونم چمه و چرا نمیتونم بمونم کاش خدا مرگم رو میرسوند تا دیگه خودکشی نکنم همسرم با اینکه دوسم داره اما از بس از دستم بغض کرده یا ناسزامیگه یا نفرینم میکنه چه کنم ای خداااااااا یا بکش یا بزار بکشم یا که در جوانیم مردنم ارزوست