در این مقاله، نویسنده بطرز شیادانی ای می کوشد علم فیزیک و سایر علوم تجربی را به جن ربط داده که وجود جن را توجیه و عقاید پسمانده و خرافی خود را به ذهن مخاطبین ساده بباوراند.
من ودوستم داشتیم به خانه مرفتیم ساعت۱شب بود یه بن ست را دیدیم که در انجاه خانه خراب داشتیم مرفتیم که در خانه باز شد مردم نبودن ما فرار کردیم بعد دیدیم از اونماقه دیگه به آنجا نرفتیم ونماز میخواندیم تا دیگه اینجوری نشه
سلام من قبلا بابابزرگم رو دیدم که فکر کنم لباس سیاه پوشیده بود ولی بابابزرگم خونه نبود.
یه بار دیگه ام مادر بزرگم رو دیدم که سیاه بود فکر کنم ،ولی مادر بزرگم تو اتاق نبود فکر کنم.
جن چيز ترسناکي است من يک بار داشتم راه مي رفتم من و دوستم ساعت 2شب بوديک خونه اي بود هنوز نصفه بنا بود و تاريک بود از اونجا يک صدايي درومد بعد يکي سلام گفت وبعد صداي جيغ آمد و چشم هاي قرمزپيدا شد نه يک ودوتا بود بعد يك زني لباس سفيد وپاره پاره پوشيده بود و ميگفت من كسي هستم كه جرعت كشتن شما رادارم وبعد من و دوستم دويديم بعد اينا امدن دنبالمون تا كمي رفتيم حلو رفتيم غيبشون شد ووقتي كه رسيديم در خونه نفس ندا شتيم
سلام کسی که به خدا و قرآنش ایمان داره باید وجود جن رو هم باور کنه من قبلا تو خواب با تکون خوردن پاهام یا دسام یا سرم بیدار میشدم ولی چیزی،نمیدیدم یبار هم باصدای کوبیده شدن چیزی،بیدار شدم و یه سایه ی سیاه نشسته کنارم بود،تا لامپ و روشن کردم چیزی نبود ولی اهمیت نمیدادم یکم همون لحظه میترسیدم بعدش بیخیال میشدم ولی خداییش خیلی دوست دارم از جن بدونم حتی دوست دارم با یه جن دوست بشم میدونم دیوونم
بله همونطور که اشاره جالبی داشتید شما دیوانه هستید یا لااقل در شرف دیوانه شدن، و تکان خوردن دست و پا در خواب ی نوع تشنج خفیف که در اثر افسردگی و همچنین مصرف ترامادول ایجاد میشه و در کل شما دوغتو بنوش
من خودم نظر قران قبول دارم بقیه بمونند توی نظرات خودشون
اول اینکه جن وجود داره
اما دلیلی نداره ما بترسیم
خیر سرمون اشرف مخلوقاتیم ما باید الگوی اونا باشیم
یه بار دیگه ام مادر بزرگم رو دیدم که سیاه بود فکر کنم ،ولی مادر بزرگم تو اتاق نبود فکر کنم.