سلام من هفته ۲۳ بارداری هستم بچم دخترهستش.شرایطم نسبتا خوبه ولی قبل از ازدواج وتوخونه پدرم مشکلات خیلی زیادی داشتم وروحیه ی بدی داشتم برای فرار از خونه پدرم ازدواج کردم شوهرمم خوبه ولی الان احساس تنهایی وبی کسی میکنم بااین وجود دلم میخواد همیشه تنها باشم وخیلی گریه میکنم چندوقته تپش قلب شدیدی گرفتم رفتم دکتر گفتن از افسردگیه حالم اصلا خوب نیست لطفا راهنماییم کنید
منم تازه وارد ماه ششم شدم با شوهرم و خانواده شوهرم هیچ مشکلی ندارم فوق العاده خوبه و درکم میکنه و دوسم داره اما خواهرزاده یک سالم بیماره و داغونم و مدام اشک میریزم و بیتابی میکنم شرایطم خیلی بده
سلام چرا اینطوری رفتار میکنن شوهراتون من باردارم الان و7 ماهم هست وبچه 4 هستم با اسرار شوهرم باردار شدم وبچه نخواستم خودش خواست بخدا میاد از کار همه کار میکنه خونه میشوره لباس میشوره فقط گاهی وقتا خودم اشپزی میکنم چون هر غذایی بلد نیست بیچاره واز لحاظ خواب من از موقعی که باردار شدم تا الان ازش دورم میخابم نمیخوامش حالم بهم میخور ولی خودش درکم کرده منتظر زایمانم هست میگه میدونم بحالت اول برمیگردی وبهم میرسی بخدا زایمان که میکم خودش همه کار برام میکنه نمیزاره تکون بخورم