سلام من از بچگی حالت خستگی بی حوصله گیری داشتم همیسه استرس ودلهره اما یه دوسه سالیه که شدت پیدا کرده طوری که خیلی کم حوصله بزور چشمام باز میکنم راه میرم حرف میزنم همش خسته م تنها بشم گریه میکنم مدتیه به جسمم هم داره ضرر میرسونه معدم داغون شده موهای سرم ریخته زیرچشمم گود شد لکنت زبان پیدا کردم فراموشیم داره شدتت پیدا میکنه و. عصبی میشم همش غمگینم اشتهام یه روز زیاده که خیلی میخورم یه روز نه تا حالا دکتر نزفتم اصلا شهر ما دکتر روانشناس یا اعصاب روان نداره بعضی وقتها دلم میخواد خودمو بکشم وناامیدم اینده سیاه میبینم روزبه روز بدتر میشم و...
عزیزممم درست میشه این حرفو نزن.یبار که تو زندگیت حالت خیلی خیلی خراب بوده و فکر میکردی همه چی تا ابد تاریکرو به یاد بیار.و اون موقعی که اون حست از بین رفتم به خاطر بیار.همه چی گذراست.ایشالا این حستم زود میره .درست میشه ایشالا قول میدم.:)
ناشناس
۱۰:۳۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
این حالت میگذرههه و درست میشه قرار نیست که همیشه اینجوری بمونه که ... اصن چی تاحالا همیشگی بوده .حالت زود خوب میشه ایشالا
متاسفانه درمان قطعی نداره وطرف باید داروهاشومرتب بخوره ودرمحیط استرس وارد نشه که بیماری عود کنه،ولی اگه خودش قبول کنه که بیماره وروخودش کارکنه وحالتهایی که بهش دست میده شیدایی وافسردگی اگربتانه باکمک اراده واگاهی که داره خودش کنترل کنه خیلی بهتر میشه ولی درمان قطعی متاسفانه نداره وبایدتحمل کرد وناامیدنشه
ناشناس
۰۴:۱۱ ۱۱ بهمن ۱۳۹۷
سلام من ۴ ساله بیماری دو قطبی دارم دو بار بستری شدم اما آخرین شیدایی دست داد من خودم ایندهازیاد واقعی نیست به خود اثبات آن مشکل نشده اما باز شیدایی پیدا کردم خفیف ترین شدایی توی عمرم بود علایم شیدایی قبلا نداشت فقط دو ماه به خاطر دارو ضد افسردگی می خندیدم اما به طور از این شیدایی خیلی بدم چون وسواس برگشته قبلا شیدایی دست می داد حرکات عجیب وغریب بود اما درست حرکات عجیب وغریب نمی کنم اما ۱۴ ماه شیدایی خفیف ونوسان کم داشتم شاید فاز افسردگی بیشتر دوهفته نبود درست میگم شیدایی خیفیف بعث بستری بار دوم بشم دوست دارم به حالت قبل برگردم
چون توی ۴ سال افسردگی ۹و ۱۲ ماه بود بازم خوردن دارو میتونستم یک کاری کنم و زمان شیدایی دوهفته رفتار غیر عادی وقتیدست به دکتر مطع می کردم توی زمان شیدایی کار زیاد انجام میدادم تازه اگه وسواس داشتم قرص وسواس مشکلی نداشتم نمی دونم اما یک سال شیدایی خفیف بودم به خاطرش بستری شدم اما اصلا نمیذاره درس بخوانم وامیدوارم هرکسی دوقطبی اینجوری نشه به نظرت این حالت ثابت میمونه یانه
تا خودت نخوای هیچکس برات کاری نمیکنه
هیچکس به مهمونی و جاهای شاد دعوتت نمیکنه
هیچکس به تو نمیگه بیا برام کار کن و از افسردگی در بیا
هیچکس هم باهات درد دل نمیکنه چون فکر میکنن حالشون از تو بدتره
پس باید خودت بری دنبال چیزی که بهش علاقه داری
اگه علاقه تو جوریه که باید از صفر شروع کنی به خودت این قول رو بده که از صفر پایین تر هم اگه بود شروع میکردی و ولش نمیکنی
اول به خودت قول بده و بعدا به بقیه ثابت کن که تونستی
همین
سمیرا
۱۴:۲۵ ۱۱ آذر ۱۳۹۷
سلام خسته نباشید من دوقطبی هستم خسته شدم ازکار بی پولی تنهایی خیلی عذابم مده خاستگار دارم مفهمن دوقطبیم برنمگردن ادامه زندگی سخته برام راهنمایم کنید
سلام من پارسال دچار ببیماری اعصاب شد حالم خیلی بد بود،دست به خود کشی زدم،یه مدت دارو مصرف میکردم که الانزاپین هم جز اون بود.بعد از سه چهار ماه دارو رو کنار گذشتم ،چند ماه اول خوب بودم ولی الان دوباره شروع شده ،خیلی میخوابم همیشه خوابم میاد خستم حوصله حرف زدن باکسی رو ندارم ،همیشه دارم گریه میکنم،بعضی وقتا دچار یه جنون آنی میشم تو اون لحظه هیچی متوجه نمیشم ممکنه خودمو بزنم صورتمو زخم کنم ولی اصلا دردش رو متوجه نمیشم،یا برادرم اعصابمو خورد کنه میزنمش ولی اصلا دست خودم نیست چندروز پیش برادرمو زدم با مشت کوبیدم تو دیوار ولی متوجه دردش نشده بودم بعد که کبود شد فهمیدم چیکارکردم،نامزدمو دوس دارم ولی یه لحظه باهاش خوبم یه لحظه بعد،یه لحظه اطرافیانم رو شدید دوس دارم یه لحظه متنفرررررم ،من یه دختر بیست ساله هستم توروخدا بهم بگین چیکارکنم
سلام من چند ماهه ازدواج کردم و تغییرات شدیدی توی خلق و خوی خودم میبینم علائم رو خوندم تقریبا همه رو دارم . باید چیکار کنم . میتونم با همسرم ادامه بدم و یا حتی بچه دار بشم ؟
ازدواج با افراد دو قطبی کار بسیار سختیه .من یک مردی هستم که ببماری دوقطبی دارم. بعضی وقت ها کارهایی میکنم که دست خودم نیست.
شیما
۱۶:۳۲ ۰۳ فروردين ۱۳۹۸
تحمل فردمبتلابه اختلال دوقطبی خیلی خیلی خیلی سخته....یابایدخیلی خیلی خیلی صبورباشی وطرف راتحمل کنی که دراینصورت خودت کم کم افسردگی میگیری ومنزوی میشی یابایدکلاقیدزندگی بایک فردمبتلابه اختلال دوقطبی رابزنی که به نظرم راه دوم خیلی خیلی عاقلانه ترهست...چون این بیماری هیچ درمانی نداره....
قطره ای در اندیشه ی دریا
۰۰:۴۱ ۳۱ مرداد ۱۳۹۷
سلام دوستان من هم دو قطبی هستم لیتیم مصرف می کنم بعد از دوران افسردگی و مصرف لیتیم بیست کیلو اضافه وزن گرفتم ولی با مشورت دکتر تغذیه و ورزش کمتر از سه ماه به جای بیست کیلو بیست یک کیلو کم کردم نا گفته نمونه روانپزشکم خیلی تشویقم می کرد و راهکار های ورزش نیز برایم می گفت،من نسبت به افراد عادی با اینکه لتیم مصرف می کنم خیلی خیلی سریع تر وزن کم کنیم طوری که دکتر تغذیه می که معجزه می کنی،پس حتما می تونیم معجزه های دیگه با مشورت روانپزشک مان داشته باشیم ،به امید خواندن چیز های مثبت دو قطبی ها ،با همراه شیرین بودن بیماریمان
عزیزم منم مثل توام خودم به خودم کمک کردم..بتوون چلچیر..نیون هم این بیماری روداشتن...دوستت دارم..مامحکوم بفنا نیستیم وحق زندگی داریم..من کارمندم موفقم..ازدواج کردم ..خیلی سختی کشیدم ولی قبول کردم ..که جزعی ازوجودم به این بیماری احترام میزارم ومثل زمانیکه گرسنه هستم وغذامیخورم وقتیکه بیماریم عودمیکنه باخودم..به خودم کمک میکنم وسریع سراغ مشاورم میرم
دلم میخواد همه چی تموم بشه از این زندگی بین این همه ادم خودخواه خسته شدم
چون توی ۴ سال افسردگی ۹و ۱۲ ماه بود بازم خوردن دارو میتونستم یک کاری کنم و زمان شیدایی دوهفته رفتار غیر عادی وقتیدست به دکتر مطع می کردم توی زمان شیدایی کار زیاد انجام میدادم تازه اگه وسواس داشتم قرص وسواس مشکلی نداشتم نمی دونم اما یک سال شیدایی خفیف بودم به خاطرش بستری شدم اما اصلا نمیذاره درس بخوانم وامیدوارم هرکسی دوقطبی اینجوری نشه به نظرت این حالت ثابت میمونه یانه
هیچکس به مهمونی و جاهای شاد دعوتت نمیکنه
هیچکس به تو نمیگه بیا برام کار کن و از افسردگی در بیا
هیچکس هم باهات درد دل نمیکنه چون فکر میکنن حالشون از تو بدتره
پس باید خودت بری دنبال چیزی که بهش علاقه داری
اگه علاقه تو جوریه که باید از صفر شروع کنی به خودت این قول رو بده که از صفر پایین تر هم اگه بود شروع میکردی و ولش نمیکنی
اول به خودت قول بده و بعدا به بقیه ثابت کن که تونستی
همین