سلام من شیش تا دوست دارم که بقیه از کلاس های دیگرن و فقط من یکی از آنها توی کلاسیم من از کلاس هفتم باهاشون دوست شدم همیشه منو دوست داشتن بهم اهمیت می دادن و لی یهو همشون
تقیر کردن انگار وجود ندارم چراا؟
من کلاس پنجم هستم از وقتی کلاس چهارم بودم بایکی صمیمی بودم به دلایلی با او قهر کردم بعد یکی از بچه ها که مادرش معلم نقاشی بود بایکه از بچه عای کلاس صمیمی بود آمد به من گفت مبینا من مامان و بابام میکن باعاش قهر شم چون درسش خوب نیست من هم قبول کرپم الان امسال ملاس پنجمی بودم من و اون و دوست صمینی اون باهم ستایی صمیمی بودیم تا وقتی با اونی که مامانش معلم نقاشی بو قهر کردیم من در مدرسه دیدم دادره ? میکنه دلم براش سوخت و وقتی آمدم خونه با مبایلم بهش زنگ زدم و بهش گفتم من با تو دوستم ولی به اون نگی بعد خودم بهش میکم یه روز دیدم بهم زنگ زد و گفت تو با اون دوستی من هم همه چیز را براش توضیح دادم اون هم قبول کرد و من آنها را آشتی دادم بعد از یک و دو ماه آنها با من قهر کردن من هم که ناراحت ?بودم معلم مرا اینگونه پید وبه مامان اونی که معلم نقاشی بود گفت که با من دوست شن آنها بامن دوست شدن اما ۱ماه بعد دوباره به دلیلی بانن قهر کردن و هنوز قهرن و امروز باهم رفتن خونه اونی که قبلا دوست اون بدد
من واقا برای خمدم متاسفا که انقدر به خاطر آهنه عذاب کشیدم آبروم رفت حالا می فهمم دوست واقعی کیه
مراقب باشین باکی دوست میشین لطفا ??
راستش من یه دوست تو ششم پیدا کردم و با اون به کلاس هفتم رفتم، اولش همه چیز خوب تا اینکه نمرات من بیشتر از اون شد و از همون موقع شروع به حرف های نیش دارش و ... کرد ولی من چون دوست بودیم هیچی نگفتم و بخشیدم
ولی همش ادامه داشت و بعضی وقتها میومدم خونه گریه می کردم یه کار هوایی میکرد که قلبم آسیب دید
این وضعیت ادامه داشت(ولی من همیشه هواش رو داشتم ، پشتش درمیومدم و خب به حرفاش خوب گوش میدادم و.. اینا )
تا هشتم و تو یه روز یه دختر تازه وارد کلاس شد که اسمش آیلینه ، اون ما رو دید و خواست باهاش دوست بشیم و اینا
ولی این دوستی جایی شد که اون با دوست من میومدم حرف میزد و زنگ تفریح و شماره ازش خواست و اینا و اصلاً به من محل نمی‌داد و همیشه طرف و پشتش بود و نمیزاشت من و اون با هم باشیم?
من ناراحت و غمگین خیلی شده بودم
ولی یه زمانی زدن به تیپ و تاپ همدیگه و اینا و من گفتم که ما دوست و اینا (من به خاطر کرونا از۳۲ کیلو به ۶۷ کیلو رسیدم و چاق شدم و اینا همش منو به خاطر وزنم مسخره میکنند و تا من میام تلافی کنم یا همینجوری باهاشون حرف میزنم عصبانی میشن با هم متحد میشن و منو تحقیر و مسخره میکنند )
خلاصه یه گروه زدیم تا دوستیمون بین هم بیشتر بشه ولی تو گروه هم منو مسخره میکنند و الان نمیدونم کار عاقلانه چیه که خیلی منطقی دوستیمون کم کم از بین بره و تمام
*این آدما سمی آن باید بیشتر مراقب خودم می‌بودم *
با قلبی شکسته نوشتم??
من از پیش دبستانی یه دوست داشتم اونم هم اسم من بود باهم خیلی صمیمی بودیم حتی توی یه محله بودیم تازه چند بارم تو پارک همدیگه رو دیدیم و باهم بودیم و حتی هم سرویسی هم بودیم حتی من واسه تولدمم دعوتش کردم تازه جای جالبش اینجاس که فقط ۲ خونه جلوتر ما تازه به هم یادگاری هم دادیم وقتی رفتیم کلاس سوم یه دختری اومد تو مدرسمون دوستم با اون دختره دوست شد تازه هر زنگ هم منو می‌پیچند و میرفت پیش اون دختره
تا-ه روزایی هم که غایب بود نمی‌آید پیش من میرفت پیش یکی دیگه که اصلا انتظارش رو ندارم کلاس سوم که بودم خیلی دلم پر بود بعد رفتیم کلاس چهارم اون دختره از مدرسه رفت بجاش ۲ نفره دیگه اومدن کلاسمون با اون ۲ نفر دوست شد دوست صمیمی دیگه اصلا منو نمی‌دید امثال هم که پنجم هستیم اون ۲ نفر هم رفتن الان با یه گروه دوستی دیگه دوست شده وقتی هم بهش پیام میدم الکی میگه مامانم کارم داره این بهونه دیگه الکی شده وگرنه با اونا گروه زده و خودش بیشتره همه پیام میده یا زنگ میزنه اون ۲ سال که تنها بودم خیلی قلبم شکست حالا امثال منم با یه گروه شدم جدیدن اونا هم هی از من دوری میکنن هی میگن برو این یه راز بهشون میگن مگه منم دوستتون نیستم میگن ما صمیمی تریم تازه من از اونام که خیلی رفیق دوست دارم و دوست دارم باهم بریم بیرون و باهم تا ساعت ۲ ۳ شب بچتیم اما اونا خودشون گروه زدن تو روبیکا امروز فهمیدم میخواستن عکساشون رو بفرستن گفتن تو گروه بفرستیم منم بهشون گفتم گروه دارین ؟؟ چیزی نگفتن بهشون گفتم منم عضو میکنین؟؟اونا هم تابلو گفتن نه ما گروه نداریم بعد یکی دیگه فکر کرد گروه کلاسی رو میگیم بعد همونی که گفت گروه نداریم گفت نه اون گروه رو میگه که تو روبیکا داریم
بنظرتون چیکار کنم تو زنگ تفریح ها تنها باشم تا ببینن ؟؟؟ یا باهاشون قهر کنم دیگه کسب رو واسه دوستی خوب سراغ ندارم لطفا نظر بدید
من تمام کامنت هارو خوندم و واقعا همشونو درک میکنم :))) منم دوستای فیک زیاد داشتم و تمام این ویژگی های دوست فیکو در تمام دوستای فیک من داشتن میدونی تهش فقط تا 5 روز دووم آوردن بعدش دیگه نه بهم محل میزارن و بعد همشون شبیه یه اکیپ 6 نفره شدن میدونی واقعا براشون متاسفم واقعا منو فقط در حد مرگ با کاراشون آزار دادن بعد اسم خودشونو میذارن دوست این چه دوستیه؟واقعا حال منو بهم زدن بارها و بارها منی که هعی سوختم و ساختم :) و تهش خودم سوختم و از بین رفتم اینو دارم با بغض مینویسم :)! چون خیلی قلبم آسیب دیده :))))))!
سلام
من از بچگی به دختر عمه دارم که باهم دوست بودیم اما از راز هام بش نمبگم الانم یه اخلاق بدی داره از همچی میخواد سردربیاره کلاس سوم یه دوست پیدا کردم مثل خودم دیگه از کلاس چهارم باهاش صمیمی شدم و رازهای همو میدونیم ولی حالا من و دوستمو و دخترعمه ام میریم پارک من مثلا بیشتر بادوستم صحبت میکنم دخترعمم میگه چی میگین و... و بهش بر میخوره من هم نمیخوام رازهامو دخترعمم بدونه و بیشتر بادوستم صمیمیم
ولی دخترعمم حسودیش میشه و قهمر میکنه و ....
سلام من یک همکلاسی دارم اسمش معصومه است و با هم تا حدودی دوستیم قبلا یک چند باری بهم وسیله خورش و قرض داد بدون اینکه من چیزی بهش بگم و حتی یک بار از خود گذشتگی کرد ولی الان تو کلاس بعضی وقت به حرف معلم گوش میده و یا بعضی وقت ها هم تو خودشه و کم حرفه یعنی مشکلی داره؟
من یه دوست داشتم دوره ی دانشگاه، ۱۲ سال دوست و همراه و همدمش بودم چه وقتی که بخاطر یه پسر عمدی رفت قرص خورد و من ۳ روز بیمارستان کنارش بودم، چه وقتی به عشقش نرسید و مریض شد، چه بعد طلاقش که یکماه تمام خونه ی من بود، و همینطور برای سقط جنینش و من ده روز ازش پرستاری میکردم. کلا برای خودش دردسر درست میکرد و جرات نمی‌کرد به خانوادش مشکلاتش رو بگه فقط منِ ساده سنگ صبور و فرشته ی نجاتش بودم. اما بعدا دوباره ازدواج کرد فقط شنیدم با یه آدم پولدار و بعد از اون دیگه هرگز از من سراغی نگرفت، پیام و تلفن جواب نمی‌داد و یه روز که خودم دچار مشکلی شدم و ازش فقط خواستم مثل یه دوست همدل و همراه ام باشه. میدونید در جواب چی نوشت؟ در جواب پیامم نوشت اگر دوباره بهم پیام بدی میرم بعنوان مزاحم شکایتت رو میکنم!! و بعد بلاک. انگار که آب یخ ریختن سر تا پام، باورم نمیشد تا این اندازه پست فطرتی رو. بیش از همه از دست خودم ناراحت بودم که مثه یه خواهر برای آدم بدذاتی فداکاری کرده بودم.
واقعا حلالش نمیکنم به شدت قلبم شکست. و نمیدونم آیا واقعا دنیا دارمکافات هست یا نه؟
من یه دوستی دارم خیلی صمیمیه از کلاس چهارم باهاش دوست بودم تا الان و یکی دیگه قدیمیه الان قدیمیه و از کلاس سوم باهاش دوست شدم تا کلاس چهارم قهر کردیم الان دوست قدیمیم داره بین من و دوست صمیمیم جدایی میندازه ولی من باید یکی از این دوتا انتخاب کنم الان که متوجه شدم که باید دوست قدیمیم رو ترک کنم باید کاری کنم........
من وقتی یه دوستی رو ترک میکنم دلم میسوزه و ناراحت میشم یه خورده‌ای الان برم و از خوابی که داره میبینه بیدارش کنم فکر میکنه داره با شخصی کوچیک بازی میکنه...
اگه من ناراحت میشم و میخوام ترکش کنم چرا بیهوده دلم بسوزه؟
من یه دوست صمیمی به نام رها داشتم بعد دیروز با من دعواش شد هرچی از دهنش رسید به من گفت و تمام ویژگی های بد رو داره الان من خیلی ناراحتم و ازش انتظار نداشتم به نظرتون چیکار کنم
من یک دوست داشتم 10 ماه باهاش دوست بودم و خیلی هم مذهبی بود بعد اون به من تهمت دروغ گویی زد الانم که کلا بلاک از گوشیم از واتساپ منم با این وجود هیچ دوست صمیمی ندارم
تقیر کردن انگار وجود ندارم چراا؟
من واقا برای خمدم متاسفا که انقدر به خاطر آهنه عذاب کشیدم آبروم رفت حالا می فهمم دوست واقعی کیه
مراقب باشین باکی دوست میشین لطفا ??
ولی همش ادامه داشت و بعضی وقتها میومدم خونه گریه می کردم یه کار هوایی میکرد که قلبم آسیب دید
این وضعیت ادامه داشت(ولی من همیشه هواش رو داشتم ، پشتش درمیومدم و خب به حرفاش خوب گوش میدادم و.. اینا )
تا هشتم و تو یه روز یه دختر تازه وارد کلاس شد که اسمش آیلینه ، اون ما رو دید و خواست باهاش دوست بشیم و اینا
ولی این دوستی جایی شد که اون با دوست من میومدم حرف میزد و زنگ تفریح و شماره ازش خواست و اینا و اصلاً به من محل نمی‌داد و همیشه طرف و پشتش بود و نمیزاشت من و اون با هم باشیم?
من ناراحت و غمگین خیلی شده بودم
ولی یه زمانی زدن به تیپ و تاپ همدیگه و اینا و من گفتم که ما دوست و اینا (من به خاطر کرونا از۳۲ کیلو به ۶۷ کیلو رسیدم و چاق شدم و اینا همش منو به خاطر وزنم مسخره میکنند و تا من میام تلافی کنم یا همینجوری باهاشون حرف میزنم عصبانی میشن با هم متحد میشن و منو تحقیر و مسخره میکنند )
خلاصه یه گروه زدیم تا دوستیمون بین هم بیشتر بشه ولی تو گروه هم منو مسخره میکنند و الان نمیدونم کار عاقلانه چیه که خیلی منطقی دوستیمون کم کم از بین بره و تمام
*این آدما سمی آن باید بیشتر مراقب خودم می‌بودم *
با قلبی شکسته نوشتم??
تا-ه روزایی هم که غایب بود نمی‌آید پیش من میرفت پیش یکی دیگه که اصلا انتظارش رو ندارم کلاس سوم که بودم خیلی دلم پر بود بعد رفتیم کلاس چهارم اون دختره از مدرسه رفت بجاش ۲ نفره دیگه اومدن کلاسمون با اون ۲ نفر دوست شد دوست صمیمی دیگه اصلا منو نمی‌دید امثال هم که پنجم هستیم اون ۲ نفر هم رفتن الان با یه گروه دوستی دیگه دوست شده وقتی هم بهش پیام میدم الکی میگه مامانم کارم داره این بهونه دیگه الکی شده وگرنه با اونا گروه زده و خودش بیشتره همه پیام میده یا زنگ میزنه اون ۲ سال که تنها بودم خیلی قلبم شکست حالا امثال منم با یه گروه شدم جدیدن اونا هم هی از من دوری میکنن هی میگن برو این یه راز بهشون میگن مگه منم دوستتون نیستم میگن ما صمیمی تریم تازه من از اونام که خیلی رفیق دوست دارم و دوست دارم باهم بریم بیرون و باهم تا ساعت ۲ ۳ شب بچتیم اما اونا خودشون گروه زدن تو روبیکا امروز فهمیدم میخواستن عکساشون رو بفرستن گفتن تو گروه بفرستیم منم بهشون گفتم گروه دارین ؟؟ چیزی نگفتن بهشون گفتم منم عضو میکنین؟؟اونا هم تابلو گفتن نه ما گروه نداریم بعد یکی دیگه فکر کرد گروه کلاسی رو میگیم بعد همونی که گفت گروه نداریم گفت نه اون گروه رو میگه که تو روبیکا داریم
بنظرتون چیکار کنم تو زنگ تفریح ها تنها باشم تا ببینن ؟؟؟ یا باهاشون قهر کنم دیگه کسب رو واسه دوستی خوب سراغ ندارم لطفا نظر بدید
من از بچگی به دختر عمه دارم که باهم دوست بودیم اما از راز هام بش نمبگم الانم یه اخلاق بدی داره از همچی میخواد سردربیاره کلاس سوم یه دوست پیدا کردم مثل خودم دیگه از کلاس چهارم باهاش صمیمی شدم و رازهای همو میدونیم ولی حالا من و دوستمو و دخترعمه ام میریم پارک من مثلا بیشتر بادوستم صحبت میکنم دخترعمم میگه چی میگین و... و بهش بر میخوره من هم نمیخوام رازهامو دخترعمم بدونه و بیشتر بادوستم صمیمیم
ولی دخترعمم حسودیش میشه و قهمر میکنه و ....
بگین من چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
به همین خاطره از همه متنفرم بهترین دوستت خودتی و خدا
واقعا حلالش نمیکنم به شدت قلبم شکست. و نمیدونم آیا واقعا دنیا دارمکافات هست یا نه؟
من وقتی یه دوستی رو ترک میکنم دلم میسوزه و ناراحت میشم یه خورده‌ای الان برم و از خوابی که داره میبینه بیدارش کنم فکر میکنه داره با شخصی کوچیک بازی میکنه...
اگه من ناراحت میشم و میخوام ترکش کنم چرا بیهوده دلم بسوزه؟
ولی وقتی پیامای شما رو خوندم فهمیدم من فقط تنها نیستم
واقعا نیاز دارم یکی درکم کنه و کلی حرف دارم ب کی بگم ب کییی ...