فقط هرکاری میکنید گول مواد مخدر رو نخورید که اگه یبار بکشید دیگه نکشید افسردگیتون هزار برابر بدتر میشه مدیتیشن هم مبخواید کنید باید مربی داشته باشید وگرنه بدترتون میکنه سرگرم باشید وقتی دست کار میکنه مغر کمتر کار میکنه
سلام من توی ماه مرداد افسرده شدم فقط هم ۱۳ سالمه قبل اینکه شروع کنم شاید فکر کنید مسخره بازی در میارم ولی واقعا حالم داغونه ماجرای افسردگی خفیف من از این شروع شد که یه جوجه عروس هلندی خریدم و وابسته اش شدم فقط هم ۲۰ روزه بود وقتی خریدم اونو بعد آوردم تو خونمون و تمام اعضا خانواده عاشق اون شدن و منو اون جوجه عاشق هم اون منو مثل مامانش می دونست و هر وقت صداش میکردم با اون سن کم اون هر جوری شد با کوچیکی خودش و قدم های اروم خودش می آمد پیشم و در کمال ارامش کنار من می خوابید و سرشو می گذاشت روی لپ من گذشت و گذشت و من بزرگ شدن اون خوشگل و جذاب رو با چشم های خودم می دیدم و وقتی که به سه ماهگی رسید یاد گرفت که وقتی من اونو صدا میزنم با پرواز بیاد پیشم و وقتی می آمد تقاضا نوازش میکرد و منم ناز اون میکردم خیلی من و اون عروس هلندی به هم وابسته بودیم تا اینکه یه بیماری خیلی سخت گرفت( با اینکه من خیلی خوب به اون می رسیدم هم از نظر تغذیه هم از نظر جا و مکان ) شاید باورتون نشه ولی بیشتر بدنش عفونت گرفت و و همچنین عفونت معده!!! و بنابراین هر چی میخورد بالا می اورد و من واقعا کاری از دستم بر نمی آمد یک هفته گریه و زاری یه هفته بدبختی و بی خوابی و واقعا شرایط دامپزشک رفتن رو نداشتم و خیلی ناراحت بودم تا اینکه ۲۶ مرداد مرد و من اون موقع افسردگی شدید گرفته بودم و الان افسردگی ام خفیفه تو جمع ها میخندم ولی ته دلم غوغاست و واقعا اصلا حال خوبی ندارم و هر کاری میکنم حالم خوب نمیشه تروخدا راهنمایی کنید هر کاری هست انجام دادم ولی انگار نه انگار که اصلا کاری کردم من که حالم خوب بشه خواهش میکنم اگه میدونید چیکار کنم بگید شبا همش اروم گریه میکنم و خودم رو سرزنش میکنم کمکم کنید
درکت میکنم خیلی سخته، من چهار تا از پرنده هام رو ک خیلی بهشون وابسته بودم از دست دادم و نتونستم کاری کنم براشون.. سالمرگشون براشون گریه میکنم و تو دلم زنده نگهشون میدارم ...
Samyar
۰۷:۲۱ ۲۸ آذر ۱۴۰۰
ایشالله مهدی جان ممنون از این دعای قشنگت منم یازده سالمه،چهار پنجم این ها رو دارم
سلام من چند سال پیش افسردگی داشتم خیلی حال خوبی نداشتم خیلی دوران بدی بود ولی پیش روانپزشک رفتم بهم گفت خودت باید به خودت کمک کنی،همراه با رژیم غذایی و ورزش و تفریح و شادی و رقص و آهنگ و میتونی آواز هم بخون.همین کاراها کردم و چند سالی خوب شدم و از افکاری که داشتم و کارهایی که میکردم خنده ام میگرفت ولی میترسیدم دوباره افسردگی نیاد سراغم،ولی برای انجام کاری باید یک کاری که عادت کردم باید بزارم کنار همین حالت ترس و اضطراب چند وقتیه دوباره حالت بدی بهم دست میده مخصوصا بعد شام خوردن حالت افسردگی و خواب آلودگی و خسته گی سراغم اومده راهکارشم بلدم ولی نمدونم چرا نمیشه واقعا خسته شدم.احتیاج به کمک دارم خواهشن راهنماییم کنم،احساس میکنم سرطان خون یا تومور مغزی یا انواع مریضی ها را دارم مثل گدشته این افکار را داشتم ولی بعد خوب شدن هیچ بیماریی نداشتم،ممنون میشم راهنماییم کنید.
کسایی که پیام منومیبینین وافسردگی دارین حتما سعی کنید هفته ای سه بار به زورم شده برین پیاده روی تو پارک یا طبیعت از روز اول که میرین تغییرات رو احساس میکنین برای درمان افسردگی عالیه حتما امتحان کنید کلا مودتون عوض میشه
من هرچند وقت یک بار اینطوری میشم و دیگه هیچکاری نمیکنم ممکنه چندروز الکی تو رخت خواب باشم و الکی تو نت بگردم و هی فکر کنم چرا کسی بهم پیام نمیده یا چرا فلانی بهم توجه نمیکنه یا چرا خانوادم و از دست دادم چرا هنوز مجردم چرا تنهام و...
و به زودی هم خودکشی میکنم خلاص میشم
هرچی گفتی دارم و تجربش کردم...
درضمن چیز دیگری هم دارم... برای همه منبع انگیزم درحالیکه آرزوی مرگ خودمو میکنم...