توکل کنید به خدا نماز بخونید.

سلام پیش یه سید برید دعای دفع ترس وحشت بگیرید امتحان کنید

سلام،اتفاقا مقاله خيلي خوبي بود
من پنيك دارم تقريبا ٤ ساله با دارو گياهي و يه روانشناس خوب كنترل ميشه
نميگم صدرصد خوب ميشين ولي بهتر ميشين
از تجربيات من اينه كه هرچي بيشتر در موردش بدونين و تجربيات افراد رو بخونين قوي تر ميشين
بايد به خودتون ثابت كنين اينا زاييده ذهن شماس

متاسفانه باید بگم این مقاله واقعا چرته
هرکسی گفته بدون اقدامات پزشکی درمان میشه این بیماری الکیه
من ۵.۶ ساله پنیک دارم. یه دوره چند ماهه رو با داروهای دکتر روانپزشک و داروهای گیاهی پشت سر گذاشتم و خوب شدم اما بعد ۲.۳سال برگشت. چند ماه اول خیلی مقاومت کردم که نرم دکتر و دارو نخورم اما فقط شرایطم بدتر شد. شاید اگه زودتر میرفتم برای درمان شرایط اونقدر سخت نمیشد که خونه نشین بشم و برای تا سرکوچه رفتن و حتی حمام کردن نیاز به همراه داشته باشم. لطفا با شروع علائم پیش دکتر خوب برید و نذارید بیماری کهنه شه و خاطرات حملات باعث اجتنابتون از هر چیزی بشه و محدودتون کنه. من دو سال پیش یه دکتر غیر خوب و روانشناس رفتم اما درمان نشدم. بالاخره که دکترمو عوض کردم در عرض چند هفته نتایج خوبشو دیدم. الان بعد از یکسال شرایط خیلی بهتر از پارساله اما هنوز هم توی ترافیک و مسافتای دور با ماشین و تنها واقعا زجر کش میشم. درسته این بیماری هیچ خطری نداره اما ادمو ب معنای واقعی زجر کش میکنه. الان بعد یکسال استفاده از دارو تصمیم دارم که برم هیپنوتیزم. نمیدونم چقدر تاثیر داره اما امتحانش میکنم چون واقعا بدنم و روح و مغز و زندگیم کشش این همه فشار و محدودیت و زندانی شدنو دیگه نداره. الان خاطرات زمان هایی که حالم بد شده آزارم میده و نمیزاره محدودیت هام از بین بره. مواظب خودتون باشید. هرکاری که لازمه و احساس خوبی بهتون میده رو برای درمان انجام بدید. هیچکس هیچکس هیچکس جز کسایی که این بیماری رو تجربه کردند این بیماری و حال بدشو درک نمیکنه. نزارید کسی با حرف هاش ازارتون بده و اعتماد بنفستون رو بگیره. فقط روی خوب شدن تمرکز کنید. اگر هیپنوتیزم جواب داد حتما براتون اینجا مینویسم

همین الان حمله بهم دست داده" فقط نمیدونم چرا بعضی وقت ها هر شب میاد سراغم" حالت گیجی بهم دست میده فک میکنم این بار مثل دفعه های قبل نیست و حتما میمیرم" بعضی از نقاط سرم شروع بع درد کردن میکنه" میگم نکنه تو سرم تومور دارم" یا اینکه همیشه نگران خوانوادهمم که نکنه چیزیشون بشه" دوست دارم به سرم ضربه بزنم یا بکوبم به دیوار" فک میکنم اینطوری سرم خوب میشه" ولی نمیشه " من تا اینجا که خوندم هیچکس نگفته بخاطر چی این بیماری سراغش اومده" ولی من میگم" ۶ تا قرص که کمر درد عصاب و ویتامین بودن" بخاطر کمر دردم هروز استفاده میکردم" بعد از خوردن داروها حالت بدی بهم دست میداد احساس میکردم دارم میمیرم" بعد دارو هارو ترک کردم" و این بیماری اومد سراغم" الانم ترس از خوردن دارو دارم حتی یه قرص استومینافن

حبیب منصوری هستم ازلرستان کوهدشت مشکل پانیک دارم کسی هست راهنمای کنه

با سلام ، من الان مبتلا هستم
همش حس مرگ دارم
به فردا هم امیدی ندارم
توروخدا واسم دعا کنین

سلام دوستان ، من پدرم ۱۰ساله که دچار این بیماری هست.و سال به سال شدتش بیشتر و وحشتناک تر میشه.از‌ زندگی کاااملا نا امید شده و هیچ چییز هیچ چیز حالشو خوب نمیکنه.هر راهی رو امتحان کردیم اما با هیچ چی دلخوش و آروم نمیشه.همیشه گوشه گیره و تحمل نداره توی جمع باشه.همیشه میگه مغزم داره منفجر میشه دارم از درون منفجر میشم.روز به روز بدتر میشه.همش نگرانشم. حدود ۲ سال دارو مصرف کرد اما بعد از مدتی دیگه دارو ها روش اثری نداشت و باید دوز دارو ها میرفت بالاتر و نهایتا تا ۱ هفته موثر بود.الان ۱ ساعت دارو رو ترک کرده اما با وجود تلاش هایی که میکنه اصلا خوب نمیشه.خواهش میکنم اگر راه حلی دارید کمکم کنید.وضعیت روحیش اصلا جوری نیس که بتونه به خودش امید بده .هومیوپاتی و طب سنتی هم تاثیر نداشت.

یه روزصبح وقتی ازخواب بلندشدم سرگیجه داشتم وچشمام سیاهی میرفت هرطوری بودبلندشدم امازمان کمی نگذشت که حالم بدشدبدنم به شدت یخ کردرنگ ازصورتم پریده بودآبمیوه هرچیزشیرین بهم دادن اثرنکردداشتم ازحال میرفتم جون داشت ازبدنم بیرون میرفت انگاری واقعاداشتم میمردم ولی چراانقدر ناگهانی اونم تواوج جوونی باسرعت هرچه تمام منوبه بیمارستان رسوندم بعدش خوب شدم بایه سرم ومسکن اماوقتی خونه اومدم چیزینگذشت حمله های بعدی شروع شدهممون شوکه شده بودیم بعدازاون همش توبیمارستانابودم اونجاحالم خوب بوداصلادوست داشتم فقط توی بیمارستان باشم چکاب کامل دادم اماچندروززمان میبردتاآماده شدخدامیدونه تواین مدت بهم چی گذشت هرلحظه ازشدت تپش قلب احساس میکردم دارم سکته میکنم یافکرمیکردم سرطان یابیماری بدی دارم امان ازاون روزی که بیمارستان کسی تشخیص نمیده چت شده حتی چندبارنوارقلب گرفتن ازم تااینکه جواب آزمایشم اومدهیچ مشکلی نداشتم اونجابودکه دکترگفت ازاعصابشه بلاخره رفتم متخصص باداروی آلپرازولام به شدت آروم شدم منم دارودوست نداشتم اماتمام کسانی که پانیک دارن به نظرم اول بایدمصرف کنن تامطمئن بشن چیزیشون نمیشه وکنترل خودشونوبه دست بیارن همزمان بادارودرمانی ازداروهای طب سنتی هم استفاده کنن درکنارش مهم ترازهمه ایناارتباط ونزدیکی باخدای مهربونه که وقتی بهش توکل کنی دلت دیگه قرص میشه درضمن پانیک طوریه که ممکنه الان خوب باشی بعدیهوحمله بهت دست بده پس اینکه اطرافیان درکت کنن وهمراهی خیلی مهمه سعی کنین مراسم ترحیم شرکت نکنیدسرهرچیزبیخوددچاراسترس نشیدکه سمه واس این بیماری هربارکه بهتون حمله دست دادمطمئن باشیدچیزیتون نمیشه درصورتی که میدونم هرباربرای آدم تازگی داره وباخودت میگی اینباردیگه دارم میمیرم من یک سال ازبیماری میگذره ولی خداروشکرباکمک خداوندوتلاش خودم روبه بهبودی هستم اینم بدونیدکه فقط خودتون میتونیدبه خودتون کمک کنیدتااین غول بی شاخ ودوموازبین ببریددرضمن ممکنه احساسکنیدداریددیونه میشیدیاتویه عالم دیگه ایدایناهمه به خاطربیماری پس نگران نباشیدمن تواین مدت اکثرعلائم پانیک وتجربه کردم امامن آدمی نیستم که کم بیارم تابهبودی کامل امیدتونوازدست ندیدچون خدایی داریم بسیارمهربان که هوای همه بنده هاشوداره فقط کافیه به سمتش بری انشالله به امیدبهبودی همه

من حدود ۵ ساله پانیک دارم،۱.۵ قرص خوردم ولی بعد از قطع و گذشت مدتی دوباره سراغم میاد لعنتی

به نظرمی سد وقتی بدن انسان دچار کمبود ویتامین‌ها مخصوصا ویتامین های گروه ب می‌شود این حملات بیشتر به سراغ آدم می آید

به امید روزی که همه بیماران روحی و جسمی درمان شوند وبه زندگی عادی برگردند

اصلا نترسید فقط حواستونو پرت کنید مهم تنمون سالمه اگه خدایی نکرده سرطان بود چی اکثر ما هم منفی نگر هستیم مثبت فکر کنید

سلام منم این مشکل رودارم کل بدنم اون لحضه بی حس میشه آیا کسی مثل من میشه

منم اینجوری شده بودم تو دوماه فهمیدم چ نوع بيماريه دکتر نريد نترسید کسی نمرده با این بیماری فکرتونو آزاد کنید نمی فهمید کی خوب شدید