خدا پدرتان را بیامرزد که چنین کارهای غیر انسانی را مطرح می کنید.
بنده استاد دانشگاه هستم، دچار انسداد ادراری حاد شده بودم به درمانگاه مراجعه کردم و هر چه التماس کردم که کاری بکنند و یا حداقل سوند بزنند، قبول نکردند و مرا ارجاع دادند به بیمارستان . کلی در ترافیک گرفتار بودیم و سرانجام به بیمارستان رسیدم، خدا می داند که چقدر بر من سخت می گذشت، اصلا غیر قابل تحمل بود. خانمم به پذیرش مراجعه کرد و ماجرا را توضیح داد، آن ها گفتند ما این کارها را اینجا انجام نمی دهیم باید بروید به فلان بیمارستان در جنوب تهران. بنده که طاقتم تمام شده بود با نا امیدی زیاد مستأصل شده بودم که چه کار کنم. یکدفعه فکری به ذهنم رسید به داروخانه بیمارستان مراجعه کردم و جوانی را دیدم که موقر به نظر می رسید، با حالتی ملتمسانه گفتم آقا ممکنه یک نفر را پیدا کنی که یک سوند به من بزند؟ هر قدر که هزینه اش بشود پرداخت می کنم. او ابتدا کمی احتیاط کرد کسی متوجه نشده باشد؛ و بعد که اطمینان پیذا کرد گفت همین جا باشید تا به دوستم زنگ بزنم. خلاصه، آن ها با پرداخت پول نسبتاً خوبی در جایی از بیمارستان، مرا نجات دادند، ولی باید پرسید که افراد بی دفاع و ضعیف جامعه چه کار باید بکنند؟
تا وقتی یاد گرفتید همه چی مجانی سخت در اشتباهی
پول خوبی و باید همیشه بدی
چه برای خودرو چه برای اموزش چه برای درمان
دیگه فرزند بیشتر زندگی مفتی تر تمومه
میخای بجایی برسی باید حساب کارتو بکنی
ناشناس
۱۸:۴۰ ۲۳ فروردين ۱۳۹۸
برای پدر من هم یک اتفاق مشابه افتاد از ساعت 9 شب به چند بیمارستان مراجعه کردیم اما پذیرش نمیکردند یک تعداد دانشجوی پزشکی کشیک در حال موبایل بازی هیچ کاری هم نمیکردند میگفتند فقط باید منظر بماند یا بستری بشود تا فردا صبح پزشک بیاید معاینه کند بعد اگر تشخیص داد دارو داده میشود حال آنکه با توجه به شدت درد و بی قراری هر لحظه امکان سکته پدرم میرفت برای من و برادرم مسجل شده بود اینها امشب قطعا یک بلایی سر پدر ما میاورند هیچ راه چاره ای نداشتیم نشسته بودیم نگاه در و دیوار میکردیم نصف شب بود حدود ساعت 3 توجهم به یک داروخانه شبانه روزی خلوت روبروی بیمارستان افتاد رفتم سراغ متصدی قضیه را شرح دادم خدا پدرش را بیامرزد سریع تشخیص داد مشکل از کجاست یک دارویی در اختیار ما قرارداد ضمنا هم تاکید کرد فقط مریض تون را بردارید ببردید تا بلایی سرش نیاوردند به محض تزریق حال پدرم رو به بهبودی گذاشت بطوری که 20 دقیقه بعد انگار چیزیش نبوده بالاخره ما بعد از یک شب تا صبح دوندگی الکی صبح برگشتیم خانه برای استراحت بااین اوضاع که ما دیدیم دیگه حاضر نیستم به هیچ دکتر و بیمارستانی مراجعه کنم
ناشناس
۲۰:۱۱ ۲۳ فروردين ۱۳۹۸
سلام.من یک پزشکم اول خیلی ناراحت شدم اینجور شده ولی برامن که هرروز بیمارستانم این اتفاق بد که برا شما افتاده خیلی عجیبه..بیمارستان تریاژ داره یه مرحله قبل از ویزیت ..در ضمن من در روستا که پزشک خانواده بودم هر هفته چند بار شب ها وقت و بی وقت برا مریض ها م بیدار شدم
سعید
۰۰:۰۴ ۲۴ فروردين ۱۳۹۸
عزیزم حتی بدون نظر دکتر یک نفر به شما قرص سرما خوردگی هم تجویز کنه وبیمار دچار مشکلی جدی بشه آیا فردا به همین راحتی ولش می کنه یا اون مسئول داروخانه که به شما سوند زد اگر خدای ناکرده باعث ترکیدن مثانه شما می شد فردا شما به همون راحتی از کنارش رد می شدید؟
در این مملکت فقط و فقط باید کارکنان دولت به نحو احسن به وظایفشان عمل کنند ، سایر ارگان ها و موسسات و ... اگر به ارباب رجوع بی حرمتی کردند خیلی مهم نیست !!!
بنده پزشک هستم و بابت عمل جراحی از بیماران نیازمند پولی نمیگیرم و بارها همراهان بیمار بسمت من حمله وآسیب رساندندو ولی من در خدمت بیمارن بودم و در حد خودم کمک مالی میکنم و برایشان دارو می خرم. و فحش هم میشنوم .
متاسفانه یک رفتار بد و زشت که در بین برخی از افراد جامعه ی ما فراگیر شده این اینه که آدمها فکر می کنند برای راه انداختن کارشون در یک اداره یا سازمان باید به دروغ و فریب متوسل بشوند، وقتی مسئول پذیرش میبینه از هر ده نفر که به بهانه ی این جور مشکلات خواهان پذیرش خارج از نوبت هستند 9 نفرشون دارن دروغ میگن خب طبیعتا پیش فرض مسئول پذیرش این خواهد شد که این آدمی که اومده و میگه بابابزرگم تکرر ادرار داره، دروغ میگه مگر اینکه خلافش ثابت بشه
دوست من در مورد بیمارستان صحبت میکنند نه سوپر مارکت
ناشناس
۱۷:۰۷ ۲۳ فروردين ۱۳۹۸
اشتباهی مثبت دادم
شیرازی
۱۳:۰۵ ۲۳ فروردين ۱۳۹۸
سلام دوستان من کوچک شما هستم ولی به عنوان یک کارمند با بیست سال سابقه کاروقتی بیمارمراجعه میکنه جدای از اینکه با محبت باهاش رفتار میکنم بعضی مواقع شرایط بیمار که میبینم تو خلوت خودم گریه ام میگیره که چندبار همکاران متوجه شده اند فکر کردن که من مشکل خاصی دارم .همین چند وقت پیش یه بچه پنج ساله بیماری نرمی استخوان داشت همه جای بدنش خود به خود میشکنه از بس درد میکشید نتونستم جلوی خودم بگیرم.درسته متاسفانه این مشکل ما تو پذیرش بیشتر داریم تا کادر درمان.پرسنل کادر پذیرش چون بهشون اختیار دادن و دستشون باز هست برای نوبت دهی متاسفانه رفتاری خارج از عرف و قانون دارند .یا رفتار برخی نگهبانان بیمارستان که دلیلش هم اینه که اینا را بردن زیر نظر حراست و برای خودشون شدن یه نهاد رسمی قدرتمند .وخیلی احساس قدرت میکنند واین رویه که بایدپاسخگو باشند ندارند.اما داریم که همراهان بیمار که رعایت حریم کارمند نمیکنند دیشب یه بیمار داشتم که بین سی نفر بیمار دیگر که منتظر رادیولوژی بودن ایشون ادعا کرد که من اورژانسی هستم در صورتیکه یه شکستگی ساده اینجور نیست .بحث بحث آموزش وبالا برون فرهنگ انسانیت و در چار چوب قانون بودن هست.برخی از ما فرق نمیکنه چه بیمار چه همراه بیمار چه کادر درمان باید اول فرهنگ برخورد بالا ببریم به مقوله انسانیت توجه کنیم .که نمیدانم کی و چه کسی وکجا این آموزش و فرهنگ سازی باید انجام شود.
من دیروز 98/1/22 پدر خانمم را که دچار حمله قلبی شده بود به بیمارستان خصوصی در اراک بردم خیلی خیلی از برخورد پرسنل و کادر پزشکی راضی بودم، اصلاً قابل مقایسه با بیمارستان های دولتی نيست و خیلی فراتر از استاندارد های ایران بود، دستشون درد نکنه و از همه دست اندر کارانی که بنیان این بیمارستان فوق تخصصی را گذاشتن کمال تشکر را دارم انشااله یه سیستمی تو این کشور بوجود بیاد که با نمره مردم فرق کار خوب و بد معلوم بشه
شماپول بیمارستان خصوصی روداری باهات خوب برخورد میکنند اونی که بودجه بیمارستان خصوصی رو نداره باید چی کار کنه
ناشناس
۱۸:۳۶ ۲۳ فروردين ۱۳۹۸
خدا شفا بده
رز
۱۲:۴۵ ۲۳ فروردين ۱۳۹۸
وقتی با سهمیه های هیئت علمی و ژن خوب و اقازاادگی و زیست صفر میان پزشکی میخونن از خارج میان داخل
معلومه این پزشکها وجدان دارن فقط دارن به مریض به عنوان یک اسکناس نگاه میکنن
این اتفاق جدیدی نیست یک خاطر از یک اتفاق بد تو بیمارستان خصوصی بدم داستان از این قرار من مادرم برده بودم عمل کنه چند سال پیش 3 میلیون پول دادم صندوق دکتر داخل اتاق عمل به مادرم میگه چقدر دادی میگه 3 میلیون سرش داد میزنه میگه 3 میلیون نیم باید میریختی قضاوت کنید پول خصوصی میدی بعد سر 500 هزار تومن سرت هم داد بزنه نتونی هیچ جایی شکایتش بکنی ولی اگه من میرفتم سرش داد میزدم ببین چه کاری میکرد قضاوت با شما ممنون میشم این نظر تایید کنید
بنده استاد دانشگاه هستم، دچار انسداد ادراری حاد شده بودم به درمانگاه مراجعه کردم و هر چه التماس کردم که کاری بکنند و یا حداقل سوند بزنند، قبول نکردند و مرا ارجاع دادند به بیمارستان . کلی در ترافیک گرفتار بودیم و سرانجام به بیمارستان رسیدم، خدا می داند که چقدر بر من سخت می گذشت، اصلا غیر قابل تحمل بود. خانمم به پذیرش مراجعه کرد و ماجرا را توضیح داد، آن ها گفتند ما این کارها را اینجا انجام نمی دهیم باید بروید به فلان بیمارستان در جنوب تهران. بنده که طاقتم تمام شده بود با نا امیدی زیاد مستأصل شده بودم که چه کار کنم. یکدفعه فکری به ذهنم رسید به داروخانه بیمارستان مراجعه کردم و جوانی را دیدم که موقر به نظر می رسید، با حالتی ملتمسانه گفتم آقا ممکنه یک نفر را پیدا کنی که یک سوند به من بزند؟ هر قدر که هزینه اش بشود پرداخت می کنم. او ابتدا کمی احتیاط کرد کسی متوجه نشده باشد؛ و بعد که اطمینان پیذا کرد گفت همین جا باشید تا به دوستم زنگ بزنم. خلاصه، آن ها با پرداخت پول نسبتاً خوبی در جایی از بیمارستان، مرا نجات دادند، ولی باید پرسید که افراد بی دفاع و ضعیف جامعه چه کار باید بکنند؟
پول خوبی و باید همیشه بدی
چه برای خودرو چه برای اموزش چه برای درمان
دیگه فرزند بیشتر زندگی مفتی تر تمومه
میخای بجایی برسی باید حساب کارتو بکنی
شاید سوءتفاهم بوده که باید توضیح میدادن که قضیه اونجوری نیست، یه جور دیگس!!!
معلومه این پزشکها وجدان دارن فقط دارن به مریض به عنوان یک اسکناس نگاه میکنن