دمش گرم ، کیف کردم ،
یادی بکنیم از برسلی ، میرویم به شعر گویی
تا تو باشی ای سگ فضول پایت را نکنی از کفشت نزول
چو آسمان تار شد بر چشمان آن پهلوان
ضربه همی آمد بر فرقش هم زمان
??????
دمش گرم ، کیف کردم
تا تو باشی ای سگ فضول پایت را نکنی از کفشت نزول
چو آسمان تار شد بر چشمان آن پهلوان
ضربه همی آمد بر فرقش هم زمان
??????
چرخ فلک بزدش چو مشت افلاک
حهان تار شد و روز بگشت شب
حهان تار شد و روز بگشت شب
اون سگ بازی گوش هم داشت اون گاو رو اذیت میکرد پس تقصیر خودش بود