افسردگی بیماری بدی هست وفردوقتی خودش روتنهاببینه افکارمنفی به سراغش مییادای کاش چنین فضایی براش پیش نمی آمد

خداوند رحمتش کنه ان شاءالله
بنظر من بهتره که باعث تازه شدن داغ خانواده اش نشیم

اگه عدالت قانونی هم رعایت نشه و ضعفی تو این مورد داشته باشه که انشاء الله نخواهد داشت مطمئنا عدالت خدا یقه باعث و بانی این اتفاق تلخ رو خواهد گرفت من به عدالت خدا شکی ندارم شمام لطفا ماجرا رو به عدالت خدا بسپارین و منتظر اجرای عدالت خدا باشین.برای بازماندگان آن مرحوم از خدا صبر میخوام و انشاء الله خدا هممون رو ببخشه

قاضی یه چیز دیگه گفته
گفت به دلیل اختلاف خانوادگی نرفته مسافرت شوهرشم اس داده که برو پیش مادرت تماسی در کار نبوده
مادر و پدر هم فکر کردن که مسافرته دیگه تماسی باهاش نگرفتن
الله اعلم

با توجه به صحبتهای چند ماه قبل خانم نامداری درمورد میزان افسردگی و خطر خودکشی که آمارش را بیان کرد، او خودش هم درگیر افسردگی شدید بوده ولی متاسفانه نه همسرش و نه مادر و پدرش آنرا جدی نگرفتند وگرنه او را تنها نمیگذاشتند و مورد مراقبت و توجه مناسب قرار میدادند.

تو که راست میگی،

شوهرش مشکوک میزنه، به خانواده اطلاع بده دنبال ما نیامدی، الان تایید میکنند پدر و مادرش و.... مگه میشه پدر و دختر برن چالوس و خانم بگه بچم ببر من نمیام! این چه عشق به خانواده! مشکوک میزنه

کسانی که به مرحله ایی میرسند که قصد خودکشی در آنها جدی میشود ، یک دفعه به این مرحله نرسیده اند ، بلکه ماه ها یا سال ها قبل علائم آنها شروع میشود ، اکثرا افسرده هستند ، خانه آنها بهم ریخته است و وقت برای نظافت نمی گذارند ، در روز ساعت ها می خوابند ، بی دلیل گریه می کند ، حمام نمی روند ، پرخاشگری میکنند ، مرتب از ناامیدی صحبت می کنند ،هیچ چیز آنها را خوشحال نمی کند ، از مرگ صحبت می کنند ، و همه اینها مرحله به مرحله شدید میشود ، حال چطور این فرد می تواند زندگی عاشقانه داشته باشد ، عاشقانه زندگی کردن نوعی هوش هیجانی است ، و افراد سالم و عاقل این چنین زندگی می کنند ، لذا این افراد که به مرحله خودکشی می رسند یقینا نمی‌تواند عاشقانه رفتار کنند ، لذا گفته های برادر سجاد رویایی است ، نه واقعی ، اما مردم عادی درس بگیرند دارو سم است ، حال بروید دارو مثل نقل و نبات میل کنید ، کسی که سلامتی را با دارو می خواهد بدست آورد ، دچار توهم است ،

عجب عاشقانه ایی پس هنوز معنی عاشقانه رو نمیدانی یا نمی فهمی ، مگه میشه مگه داریم

خداروشکر هیچکس ضعف های خودشو نمیبینه اینجور مواقع همه قاضی زندگی دیگران هستند.

اگر دخترشو نمیبردی این اتفاق نمی افتاد . حق نداشتی بدون مادر دختر رو باخودت ببری

چی بهت گفتن ؟ مجبورت کردن حرف نزنی ؟

تو راست میگی

عاشقانه ای که به خودکشی ختم شد.

چطوری در تماس بودی که ۴۸ ساعت از فوت همسرت گذشته و تو شمال بودی؟