چند شب دری رو که چند لحطه فبل ازش گذشتیم رو قفل کرده بودند. طوری که ما فکر کردیم دزد داخل رفته و صدای پچ پچ کردنشون از داخل میآمد. بعداز مدت زمانی حدود ده دقیقه که بارها دستگیره در رو باز میکردیم ولی نمیشد بالاخره در باز شد. به داخل رفتیم و دنبال دزد بودیم در حالی که بعدا متوجه حضور جن در آنجا شدیم
راستش من تو زندگیم اصلا شانس ندارم
من ۱۴ سالمه من مادرم وقتی ۱ سالم نشده بودند یه سانحه رانندگی که خودم هم کنار مادرم بودم فوت کرد ولی من موندم و پدرم
که الان یه مادر دیگهدارم البته از همون بچگی چون پدرم با یه زن دیگه ازدواج کرد و یه برادر دارم
بخوام بگم بدبختی های من از تابستون ۱۴۰۰ شروع شدکه هنوز مدرسه تموم نشده بود که پدرم برام گوشی خرید طولی نکشید که بعد از ۱۷روز این گوشی من تو شارژ خاموش شد گفتن آب خورده اما من از خودم مطمعنم که به گوشی آب نزدم یه گوشی دیگه خوردیم و اون گوشی چهار بار ال سی دی اش خراب شد و من درست کردم که اونو فروختم و یه گوشی نو خریدم همه میگفتن آب خورده اما من مطمعنم که نه خودم و نه هیچ کس دیگه ای به گوشیم آب نزدم که خلاصه طولی نکشید که بعد ۵ روز اون گوشی هم خراب شد و این دفعه بردش سوخته بود
اینم بگم همه ی اینا تو ۳ ماه تابستان رخ داد و به جز گوشی چیز های دیگه ای هم خراب میشدمثلا تو همون تابستان لابلای اتفاقا گوشی دوبار لباس تازه خوردیم و لباسم و شلوار نازک از پس سوراخ شدن با اینکه فقط یکی دوبار پوشیده بودمشون
که رسیدیم به ۱ ماه قبل عید که برای خودم لباس عید خریدم اما قبل عید یه دوسه جا مهمونی دعوت شدیم که مجبور شدم از اون لباس ها استفاده کنم که ۱۵ روز مونده بود به عید که من رفتم خونه یکی از فامیل همون لباس ها رو پوشیدم که دقیقا یه هفته بعد لباسم رو دیدم که به هم شلوارم و هم لباسم وایتکس خورده بود که یه لباس دیگه خریدم
بعد ۲ هفته پیش یه گوشی خریدم بعد چند ماه که دوروزه پیش سوکتش خراب شده بود که رفتم درستش کردم که امروز از مدرسه اومدم خونه گوشیمو برداشتم نگاش کردم که ببینم سالمه سالم بود داخل سوکتش رو نگاه کردم دیدم سالمه از اولش بهتر در اتاق رو بستم رفتم دستشویی برگشتم گوشی برداشتم یه دست بازی کردم بعد از سر کنجکاوی باز سوکت گوشی رو دیدم که کامل خراب شده اون لحظه بود که احساس کردم پای یه جن در کاره
لطفا راهنماییم کنین خوب شم
با سلام وخسته نباشید من شخصی 42ساله از اردبیل که با تعدادی از جنیان در خانه همجوار خود دوست شده ام وبا انها صحبت میکنم باهم گاه درگیر هستیم گاه اشتی میکنیم اما در کل مثل یک اعصای خانواده باهم زندگی میکنیم اما همجوار هم که به چشم نمیبینم اما کاملا صدایشان را میشنوم وبا هم صحبت میکنیم این دوستان من کلا پنج نفر هستند به نامهایمعصومه لیلا ومحسن وحامد وارزو خانم وهمسرشان که تا کنون موفق به صحبت کردن با وی نشدم فقط ارتباطمان چنان صمیمی و نزدیک است که از اینکه نمیتوانم از وجودشان برای علم و بشریت استفاده کنم افسوس میخورم وتقاضای کمک وهمکاری دارم
سلام ناشناس عزیز شما فیلم هندی زیاد دیدی یه کم کتاب بخون
ناشناس
۱۶:۵۶ ۲۹ فروردين ۱۴۰۱
من اهتقاد دارم که جن هست البته جن دیدم
یک شب که برق رفته بود داشتم میرفتم خانه دوستم
کوچه انها خیلی تاریک هست ته کوچه من یک ادم دیدم
سیا بود چشمش پیدا نبود بعد چند دقیقه که نگه کردم چشمش
قرمز شد من فکر مردم توهم زدم رفتم توی خانه دوستم
انگار یکی با ناخون می کشید روی در وقتی برق امد پشت در جای ناخون بو من و دوستم جیغ زدیم رفتیم تو وقتی مامان دوستم امد
هیچ چیزی روی در نبود
مـــــــــــن از اون مقه باور می کنم که جن هست
با جنا دوست باشید باهشون حرف بزنید سعی کنید صداشون کنید نبایدم بترسید چون انسان هارو دوست دارن چه تو دلتون صدا کنید چه با صداتون فقط نباید بترسید من خیلی وقته با جنا ارتباط دارم سنیم ندارم ولی میدونم خوبن ،صداشونم میکنید بگید جن خوب ،مهربون ،اگه بیاد حضورشونو حس میکنید سعی کنید ی شمع یا چراغ کم نور روشن باشه
سلام اصلنم شبیح میمون نیستن اقا مهدی خیلی هم قشنگ هستن و میتونن شبیح هر انسانی بشن انسان هارم دوست دارن مسلموون باشن خیلی بهتره ولی مسلمونم نباشن هیچ مشکلی نداره چون آزاری به ادما نمیرسونن
متاسفانه اماری که ارائه شده صحت نداره چون مرگ بدست جن از نظر علم امروز قابل ثبت نیست و متاسفانه مردم از جن استقبال می کنند درحالیکه نمیدانند اجنه مجانی کار نمیکنند و دست اخر به خود فرد یا نزدیکانش صدمه میزنند
در کرمانشاه دیو است که همه می گویند ما آن را دیده ایم وحتی آدم میخورد اسمش دیدام است رنگ پوستش قرمز است همه میگویند گوش های بلندی دارد من یک بار توی اینترنت نوشتم عکسشو دیدم کشته بودنش عکسش مثل گفته ی مردم بود دروغ نمیگویم باور کنید به خدا
من سال ها پیش توی یکی از محله های قدیمی کرمنشاه که بهار هست کار میکردم من گچ بری و گچ کاری میکردم و چون جای خواب نداشتم توی ساختمان در حال ساخت میخوابیدم شب ها احساس میکردم توی طبقات یک نفر راه میره اولش فکر کردم من توهم زدم تا اینکه یکی از دوستانم یک شب آمد اونجا یهو دیدم ساعت 3 شب یا 4 گفت من میخوام برم رنگش قرمز شده بود تا یک شب صدا باز شنید م و دنبال صدا بودم از طبقه به طبقه بالا وپایین کردم تا اینکه
دیدم مستقیم داره میره طبقه آخر یعنی7 رفتم وقتی رسیدم پ
شت بوم دیدم یه آدم با لباس حالت لباس موبعد بودایی بود زن بود و داشت موهاشو شونه میکرد همونجا از هوش رفتم فردا ساعت 8 اینا با صدای برقکار و اینا بیدار شدم و همون لحظه وسایلم جمع کردم رفتم. از رفیقم پرسیدم گفت رفته بودم برم دستشویی که یه لحظه یه زن با لباس سفید دیدم موهاش پشت پاش زده بود صورتش مثل آدم بود ولی رنگ پوستش مثل گچ بود
مهدی
۱۴:۰۰ ۰۱ فروردين ۱۴۰۱
شما گاز فندک را ببینید وقتی فشرده میشود به مایع تبدیل میشود و داخل فندک گاز را می بینید اما بعد که از فندک بیرون میاد به گاز تبدیل ،و اون را نمی بینید آیا شما برق را با چشم داخل سیم شارژر و یا خونه خود می بینید اما داخل سیم برق از سیمها عبور می کند آیا شما هوا را می بینید یا اکسیژن را ،اما اگر بدنه کپسول اکسیژن شیشه ای باشد اکسیژن مایع را می بینید پس مولکول جسم جن ها حالت عادی از هم دورند مانند گاز ،اما وقتی فشرده شوند مادی میشوند و می توان آنها را دید دوستان من از سال 88 ،اعتقادم با دیدن جن ،عوض شد و تحقیق کردم و در قرآن 22 بار اسم آنها اومده ،ندیدن دال بر نبودن نیست و اونها به درد کسی نمیخورن اونها عقل و شعور دارن ولی آیا احساسات قوی هم دارن اونها می توانند در قبال کاری که برای شما انجام میدن انتظاری داشته باشن و اگر انجام ندین به شما ضربه میزنند
سلام حاج مهدی عزیز شما داری قانون فیزیک رو درس میدی به جای این کار کتاب احضار جن بخون وقتی احضار شد ببین چه جوریه خوبه یا شرور
مهدی
۱۳:۵۲ ۰۱ فروردين ۱۴۰۱
سلام چند سال پیش برادرم یکی از روستاهای کاشان کار می کرد و بعد از اتفاقهای ...وقتی خواهرم از فرزندش عکس میگرفت ،پشت خواهرزاده 7 ساله من ،دوتا ظاهر شدن و این عکس تو دنیا برای اثبات اونها تک هست صورت اونها به اندازه صورت بچه آدم یا شبیه میمون و دو چشم دایره قرمز و دوگوش که لبه تیز دارد و سر اونها با پیشانی پهنتر و روی سر اونها یک تاج مانند هست و بالای گوش اونها انگار خط های چروک هست و تقریبا قهو های رنگ ظاهر شده و بعضی نقاط کمتر مادی شد به صورت سیاه رنگ هست و پای اونها دقیقا شبیه پای بز یا آهو هستش و مانتد پای خر سم اون سیاه نیست و از نوک پا تا 30 سانت ،نخودی رنگ و بقیه قهوه ای رنگ هست
دقیقا چند سال پیش یه عکاس از یه خونه قدیمی تو یکی از روستای های همدان یه عکس گرفته بود بعد که نگاه کرده بودن اونجا که اصلا تاریک بود متوجه شده بودن که انگار لامپ روشنه و چندتا زن داخل خونه دو تا بچه دارن شکلک در میارن
راستش من تو زندگیم اصلا شانس ندارم
من ۱۴ سالمه من مادرم وقتی ۱ سالم نشده بودند یه سانحه رانندگی که خودم هم کنار مادرم بودم فوت کرد ولی من موندم و پدرم
که الان یه مادر دیگهدارم البته از همون بچگی چون پدرم با یه زن دیگه ازدواج کرد و یه برادر دارم
بخوام بگم بدبختی های من از تابستون ۱۴۰۰ شروع شدکه هنوز مدرسه تموم نشده بود که پدرم برام گوشی خرید طولی نکشید که بعد از ۱۷روز این گوشی من تو شارژ خاموش شد گفتن آب خورده اما من از خودم مطمعنم که به گوشی آب نزدم یه گوشی دیگه خوردیم و اون گوشی چهار بار ال سی دی اش خراب شد و من درست کردم که اونو فروختم و یه گوشی نو خریدم همه میگفتن آب خورده اما من مطمعنم که نه خودم و نه هیچ کس دیگه ای به گوشیم آب نزدم که خلاصه طولی نکشید که بعد ۵ روز اون گوشی هم خراب شد و این دفعه بردش سوخته بود
اینم بگم همه ی اینا تو ۳ ماه تابستان رخ داد و به جز گوشی چیز های دیگه ای هم خراب میشدمثلا تو همون تابستان لابلای اتفاقا گوشی دوبار لباس تازه خوردیم و لباسم و شلوار نازک از پس سوراخ شدن با اینکه فقط یکی دوبار پوشیده بودمشون
که رسیدیم به ۱ ماه قبل عید که برای خودم لباس عید خریدم اما قبل عید یه دوسه جا مهمونی دعوت شدیم که مجبور شدم از اون لباس ها استفاده کنم که ۱۵ روز مونده بود به عید که من رفتم خونه یکی از فامیل همون لباس ها رو پوشیدم که دقیقا یه هفته بعد لباسم رو دیدم که به هم شلوارم و هم لباسم وایتکس خورده بود که یه لباس دیگه خریدم
بعد ۲ هفته پیش یه گوشی خریدم بعد چند ماه که دوروزه پیش سوکتش خراب شده بود که رفتم درستش کردم که امروز از مدرسه اومدم خونه گوشیمو برداشتم نگاش کردم که ببینم سالمه سالم بود داخل سوکتش رو نگاه کردم دیدم سالمه از اولش بهتر در اتاق رو بستم رفتم دستشویی برگشتم گوشی برداشتم یه دست بازی کردم بعد از سر کنجکاوی باز سوکت گوشی رو دیدم که کامل خراب شده اون لحظه بود که احساس کردم پای یه جن در کاره
لطفا راهنماییم کنین خوب شم
یک شب که برق رفته بود داشتم میرفتم خانه دوستم
کوچه انها خیلی تاریک هست ته کوچه من یک ادم دیدم
سیا بود چشمش پیدا نبود بعد چند دقیقه که نگه کردم چشمش
قرمز شد من فکر مردم توهم زدم رفتم توی خانه دوستم
انگار یکی با ناخون می کشید روی در وقتی برق امد پشت در جای ناخون بو من و دوستم جیغ زدیم رفتیم تو وقتی مامان دوستم امد
هیچ چیزی روی در نبود
مـــــــــــن از اون مقه باور می کنم که جن هست
دیدم مستقیم داره میره طبقه آخر یعنی7 رفتم وقتی رسیدم پ
شت بوم دیدم یه آدم با لباس حالت لباس موبعد بودایی بود زن بود و داشت موهاشو شونه میکرد همونجا از هوش رفتم فردا ساعت 8 اینا با صدای برقکار و اینا بیدار شدم و همون لحظه وسایلم جمع کردم رفتم. از رفیقم پرسیدم گفت رفته بودم برم دستشویی که یه لحظه یه زن با لباس سفید دیدم موهاش پشت پاش زده بود صورتش مثل آدم بود ولی رنگ پوستش مثل گچ بود