واقعا افتتاح تموم شد. من خودم فیلمنامه نویسم . خودخواهی نباشه قوی تر از این مینوشتم.. ولی تاسف میخورم برای عوامل اعم از بازیگران نویسنده کارگردان تهیه کننده... حیف از این هزینه ای که برای فیلمنامه ضعیف میزارید. پرده اول و دوم عالی بود.. اما پرده سوم که مهمترین پرده هست و بیننده منتظره تا تعلیق و کنش و واکنش ایجاد بشه ، متاسفانه نشد... بنظرم وقتی اینهمه نظرات منفی داده میشه باید در آینده جبران بشه. نه اینکه مکرر ساخته بشه.
آقای نویسنده اگرقسمت امیرعلی ومریم به هم بودن وبه خوشی تموم شدپس تقدیرالنازچی شداون انسان نبود؟احساس نداشت؟وخیلی سوالهای بی جواب فقط پول میگیریدومردم روسرکارمیزاریداصلااحساس مخاطب براتون مهم نیست آخرهیچ سریالی مثل ای سریال تلخ نبودمتاسفم.....
باسلام. شنیدید میگن قصه مابسر رسید کلاغه به خونش نرسید
الان داستان همین فیلم بود
که تقریبا بجززندگی امیرعلی که به سرو سامان رسید همه چیز نامعلوم ماند
مثلا قتل اصلان واقعا کاره امیرعلی بود؟
زندگی خانواده یوسفیان بکجارسید؟ اواره شدن؟
برادران گوهران بجزاختلاص حکم قتل یوسفیان چیشد؟
حکم عرشیا چیشد؟
سایت ترشی زن امیرعلی بکجارسید؟ ایانتیجه داد؟
همه چیز نامعلوم موند
اخره فیلمو خراب کردندشدید
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت پرسنل سریال بی همگان بخصوص از آقای صادقی عزیز و خانم میترا رفیع واقعا سنگ تمام گذاشتند فقط یک نقطه جای گفتن داره که آخر این سریال باعجله تصمیم گیری کردند اگر این دوتا جوان به هم میرسوند و آقا مهرداد فوت نمی کرد به همه. مسایل را درست میکرد خلاصه آخر سریال خوب نبود سرهم کردند که تمام بشه ولی حیف این سریال نبود اینجوری تمام شد ممنون
سلام اصلا قسمت آخرش خوب تمام نشد باید بنظرم نویسنده بر میگشت به قسمت های اول بعد تمامش میکرد. ما همه فکر میکردیم اگر قهرمان داستان امیر علی دوباره میرسید به عشق اولش اینطوری سریال تمام میشد بهتر بود به اسم سریال بی همگان. من نویسنده نیستم ولی شمع نویسندگی دارم
این به ذوق نویسندگی ربطی نداره .شاید خیلی ها برعکس شما اتفاقا دوست داشتن رابطه امیرعلی و مریم ترمیم بشه چون قطعا در حقیقت ماجرا یگانگی روحی بیشتری با هم داشتند
ناشناس
۰۱:۳۰ ۲۵ آبان ۱۴۰۱
بی همگان قطعا اگر دو سه قسمت پایانی رو فاکتور بگیریم سریال خوبی بود و به نظرم اکثر بازیگرها خوب بودن و قطعا کشش اصلی و گره مهم فیلم اخر و عاقبت مهرداد یوسفیان نبود بلکه چگونگی جایگزینی مریم با الناز و امیرعلی با اصلان بود.اینکه چطور امیرعلی توی موقعیت سخت مسئولیت خانواده فردی رو به عهده گرفتن که خودش توی یک حادثه باعث مردنش شده مدیریت می کنه .قطعا سکانس صحبت کردن میثم و امیرعلی توی روز اسباب کشی یکی از بهتریناست اما واقعا نمی فهمم نفهمی برخی ها رو. یکی نیست بهشون بگه چطوری فیلم نامه نویس باید بهتون نشون میداد در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم.چطوری باید نشون میداد که شاید این بازی اصلا بازی خدا بود برای رسیدن مریم و امیر علی بهم. دوتا ادم شبیه که زمانه به خاطر انتخاب های غلط شون اون ها رو گیر شریک اشتباهی کرده بود .نمی دونم کسانی که اینجا نوشتند امیرعلی فرصت طلب بود یا خیانت کرد توی داستانی مثل جیران و دلبستگی جدیدش به ناصرالدین شاهی که صاحب شلوغترین حرمسرای شاهی ایرانه هم درباره جیران که تازه یک زنه و قاعدتا عاطفی تر اینطوری رای و نظر دارن؟یا صرفا چون یک آقا پسر عشق دوران دانشجوییش رو که برای رسیدن بهش در حد توان همه کار کرده اما پدر دختر با حیله های مختلف طوری لهش کرده که به قول خودشون نه براش غروری گذاشته نه عشقی از روی منطق رها کرده و در ادامه شیفته خوبی های زنی شده که ظاهرا در حالت تساوی اتفاقا به امیرعلی نزدیک تره توی ذهن خودشون این کار رو خیانت تلقی می کنند.مگه خیانت واژه مقابل عشقه ؟مگه تلاش کردن برای رسیدن اگر تهش بشه نرسیدن میشه خیانت؟فیلم نامه نویس باید چطور روی گستاخ ،انتقام جو و بی ادب الناز مهربان و نازنین قصه رو نشون میداد که از قسمت دوم فیلم هم زمانی که امیرعلی به اصرار پدر الناز خواستگاریش رو پس می گیره درحالیکه الناز رو دوست داره اون نگاه از بالا به پایین خودش رو با گفتن جمله "تو تازه فهمیدی من برات زیادی ام و لقمه بزرگتر از دهنتم "نشون میده.همین ادم ها اگر براشون فیلمی بذاری که نشون بده زن و شوهری با هم خوب نیستند پس تصمیمات گناه الودی می گیرند و با شریک دیگه ای وارد رابطه میشن بدون اطلاع همسرشون چون عاشقش شدن شاید اینقدر راحت حکم به خیانت ندن.متاسفانه توی جامعه ماهم همه چیز داره معناش تغییر می کنه
الناز باید چطور ثابت میکرد عاشقه؟ بخاطر این پسره جلوی پدرش ایستاد، توو روی باباش وایساد، بخاطر این پسره به زندگی تو یه کشور دیگه پشت پا زد، کی رفت النازو از فرودگاه اورد؟ نگاه بالا به پایین گفتی بله داشت ولی نه وقتی که عاشقش بود، نه وقتی که داشت برای امیرعلی میجنگید، وقتی امیرعلی بهش پشت کرد، دروغ گفت، به عشقش خیانت کرد، قشنگ خودخواهی شما مردا رو خوب نشون داد، اینکه راحت وارد زندگی یکی میشید و گند میزنید به زندگی دختره بعد خودتون میبرید و میدوزید و میرید پی زندگیتون و توقع دارید اون دختر تشویقتونم بکنه بیاد عروسیتون گل و شیرینی هم بیاره و تشکر کنه که شما ولش کردین، یهو وسط مسیر برای اینکه خودتو از زندان نجات بدی میری با زن مقتول ازدواج میکنی! دقیقا مثل خودت قطعا مردی قطعااا که انقدر نگاه یک طرفه داری و عشق النازو ندیدی، تلاش النازو ندیدی، دختر نیستی که بفهمی حالت های النازو من قشنگ میفهممش ..
خوب پسرای خودخواهی که به هر طریقی وارد زندگی دختره میشن و آخرش ولش طرفو ول میکنن میرن و میگن با دخترای دیگه تو خیابون برتم فرقی نداره نشون داد
قشنگ نشون داد از این روابط دخترا بزرگترین ضربه رو میخورن چون دخترا پای عشقشون یجور دیگه میجنگن اونم بدون منت! وفاداری خانن ها با آقایون خیلی فرق میکنه
امیرعلی چی بود؟ یه پسر آویزون یه دختر مایه دار که رفت دختر مردمو از فرودگاه برداشت اورد خونشون! تازه پرو پرو تو چشم پدر دختر هم زل میزد که خوب کردم دخترتو برداشتم اوردم ، اویزونش شد رفت تو کارخونه، بعد برای نجات جون خودش رفت اویزون خونواده مقتول شد
اره خیلی پسر خوبی بود
ناشناس
۲۳:۴۴ ۲۴ آبان ۱۴۰۱
در کشور ما نمیشه فیلم ساخت.تا همین حد هم با هزار مشکل.صورت بازیگر مثل گچ سفید.یعنی چی؟
یکی از نکات مثبت فیلم که البته برای ما دخترها پذیرش آن سخته، تفاوت عشق دخترها وپسرهاست. دخترها وقتی عاشق میشن احساس میکنن هیچ مانعی بر سر راهشون نیست، اما پسرها واقع وقتی موانع را میبینند درست یا غلط نمیدونم ،پا پس می کشند.
سریال جالبی بود کاش فصل دوم هم ساخته بشه و به دانش بنیان ها بپردازند این که خود کفایی و اعتماد به جوانان رو به تصویر می کشید و امید رو نشان میداد خیلی خوب بود
باور کنین من فقط بخاطر اینکه آخرین هنرنمایی زنده یاد زهره فکور صبور بوده نگاه کردمش وگرنه همون فیلمنامه های تکراری و ......روح زهره فکور صبور عزیز هم شاد
واقعا به نظر شما ادم کشت یا به نوعی قربانی حادثه ای شد که نتیجه بازی بود که پدر الناز براش تدارک دیده بود؟مطمئنا خیلی از ادم هایی که امروز بریدن عاقلانه امیرعلی از الناز رو خیانت می دونند اونم تو دوره ای که خیلی از ادم های هم تیپ الناز یا حتی امیرعلی قبل از ازدواج درگیر یکسری دوستی های غلط هستند و بعدم همه چی تموم میشه اون ارتباط عاشقانه ی بریده شده رو خیانت نمی دونند .خیانت در مقایل عشقه مگه دوست عزیز.خیانت در مقابل تعهد مطرح میشه اونم یک تعهد رسمی و مقبول .الناز امیرعلی هم رو دوست داشتند اما کی و کجا با هم عهد بسته بودن و اصلا چرا درحالیکه هر دوشون دو تا انسان بودند تو بطن خانواده هایی که اینقدر بهم وابسته اند و برای هم ارزش قائلند باید خانواده هاشون رو بیشتر از قربانی احساسات شخصی شون می کردند؟
الان داستان همین فیلم بود
که تقریبا بجززندگی امیرعلی که به سرو سامان رسید همه چیز نامعلوم ماند
مثلا قتل اصلان واقعا کاره امیرعلی بود؟
زندگی خانواده یوسفیان بکجارسید؟ اواره شدن؟
برادران گوهران بجزاختلاص حکم قتل یوسفیان چیشد؟
حکم عرشیا چیشد؟
سایت ترشی زن امیرعلی بکجارسید؟ ایانتیجه داد؟
همه چیز نامعلوم موند
اخره فیلمو خراب کردندشدید
اما برخی موضوعات بدون جواب موند که امیدوارم در ساخت دوم سریال به آنها هم پاسخ داده بشه .
خوب پسرای خودخواهی که به هر طریقی وارد زندگی دختره میشن و آخرش ولش طرفو ول میکنن میرن و میگن با دخترای دیگه تو خیابون برتم فرقی نداره نشون داد
قشنگ نشون داد از این روابط دخترا بزرگترین ضربه رو میخورن چون دخترا پای عشقشون یجور دیگه میجنگن اونم بدون منت! وفاداری خانن ها با آقایون خیلی فرق میکنه
امیرعلی چی بود؟ یه پسر آویزون یه دختر مایه دار که رفت دختر مردمو از فرودگاه برداشت اورد خونشون! تازه پرو پرو تو چشم پدر دختر هم زل میزد که خوب کردم دخترتو برداشتم اوردم ، اویزونش شد رفت تو کارخونه، بعد برای نجات جون خودش رفت اویزون خونواده مقتول شد
اره خیلی پسر خوبی بود
عجب..