واقعا خیلی فیلم مزخرفی بود. نه به اون پافشاری امیرعلی برای ازدواج با الناز، نه به اون خیانتی که بهش کرد و جواب عشق واقعیش به راحتی نادیده گرفت. متأسفم برای نویسنده خیلی ضعیفش
من این سریال رو خیلی دوست دارم من هرشب نگاه میکردم اگه یه شب نگاه نمیکردم تکرارش رو حتما باید میدیدم ما خانواده مون عاشق این سریال بود بعضیا میگن اصلا خوب نبود اتفاقا بهترین سریال لطفا فصل 2هم پخش کنین ممنونم که این سریال قشنگی رو ساختین
سلام همه نظرات ارسالی رو مطالعه کردم هم موافق و هم مخالف ولی یک چیز مهمی که دراین فیلم نشان داده شد و کسی توجهی به آن نکرد حضور دوبرابر که در جامعه امروزی ما فراوان هستن که با رانت خون صنعت ما رو می مکن و پشتیانی هم میشوند کاش نظارتی بر کار این افراد در جامعه بود که نیست چون منافع خیلی ها در این نوع کارها هستش
سلام همه نظرات ارسالی رو مطالعه کردم هم موافق و هم مخالف ولی یک چیز مهمی که دراین فیلم نشان داده شد و کسی توجهی به آن نکرد حضور دوبرابر که در جامعه امروزی ما فراوان هستن که با رانت خون صنعت ما رو می مکن و پشتیانی هم میشوند کاش نظارتی بر کار این افراد در جامعه بود که نیست چون منافع خیلی ها در این نوع کارها هستش
یکی از غیر باورترین صحنه ها پیشنهاد ازدواج امیرعلی(قاتل) با همسر مقتول اونم از طرف پدر مقتول و همچنین قبول جایگاه پدر توسط فرزندان مقتول!!!!!
چرا اینقدر با وجود ضربه های که پدر الناز به امیر علی وارد میکرد باز هم هر مرتبه حاضر میشد جونش را به خاطر کمک به او به خطر بندازه؟!!!
امیر علی با وجود این که به نظر چهره موجهی داشت ولی از نظر بیننده به عشق پاک الناز خیانت کرد.
مزخرف کیمیا رو یادته که فقط مونده بود نویسنده بیاد جلو دوربین دست رو قرآن قسم خدا پیغمبر بخوره برای خوب بودن کیمیا. اینم همونه فقط از نوع مذکرش. یه مشت مزخرف
M
۱۲:۲۳ ۲۴ آبان ۱۴۰۱
سریال خیلی ضعیفی بود فیلمنامه خیلی ضعیف بود بازی بازیگرا یکم خوب بود ولی سریالهای تلویزیون شاید درسال ۱ دونه خوب از آب دربیاد چندساله که سریالها خیلی ضعیف شدن اینجوری پیش برن تلویزیون به جز اخبار هیچ بیننده ای نخواهدداشت
سریالهایی مثل دودکش و مستوران خوب بودن
بنظرم بهترین شخصیت فیلم الناز بود ، دلسوزانه و وفادارانه پای کسایی که دوسشون داشت تا اخر موند از خودش گذشت برای اونا، ولی قدرشو ندونستن و آخرشم بیچارش کردن:/ بعد اون پسره خوشبخت و خندان:/
من فقط بخاطر الناز میدیدم ، اخر داستان الناز نباید اینجوری میشد ، ادم بدا خوشبخت! ادم خوب و فداکار بدبخت ! ینی چی اخه
این چیزها چیه تو سریالها نشون میدن و خرابکاریهای بیشتری به تبهکاران یاد میدن؟! اگه از فردا تهدید پدرو مادر با دزدیدن بچه و قربانی کردنش بیشتر شد نگید همیشه بوده و اصلا هیییچ ربطی به فیلم و سریال نداره!
بعد از مدت ها یه سریال جذاب دیدیم. موضوع و بازیگران جدید و سبک زندگی ایرانی در سه محور به نمایش در آمده بود. استفاده از مکان های بسیار برای فیلم برداری و جابه جایی مدام صحنه ها از نقاط قوت این سریال بود و بخصوص حضور اساتید بازیگری در این سریال و بازی فوق العاده اشون
انتقاد
داستان تا اواسط سریال فوق العاده پیش می رفت و هر آن انتظار می رفت موقعیت شگفت انگیزی رو شاهد باشیم ( به عنوان مخاطب )، داستان همیشگی عشق دو نفر و طبقه اجتماعی متفاوت همه رو مجذوب کرد اما بزرگترین مشکل این داستان به طور واضح مشخص نبودن دلیل منصرف شدن امیرعلی از عشق الناز بود سوالی که مخاطب مجبور بود خود آن را جواب دهد و در داستان اصلا تلاشی برای پاسخ گویی به این سوال نشد.
یوسفیان مدام زندانی و فراری می شد در حالیکه هنوز علت آزادی او از زندان مشخص نشده او دوباره متهم شناخته شده به زندان می رود و دوباره آزاد می شود. ذهن مخاطب با این موضوع درگیر است که اگر یوسفیان بابت این موضوع در زندان است چطور آزاد شد و چرا باز به سمت برادران کلاه بردار کشیده می شود وقتی آنها همه دارایی او را تصاحب کرده اند.
این سریال تا نیمه های راه نمره عالی را گرفته بود ولی در نیمه دوم مخاطب تنها از بابت نمره خوب نیمه اول پای ادامه سریال نشسته بود وگرنه پیچیدگی ها قسمت های پایانی و ایحاد مداوم سوالات و ابهامات برای مخاطب، ایشان را از تماشای باقی سریال منصرف می کرد.
چرا اینقدر با وجود ضربه های که پدر الناز به امیر علی وارد میکرد باز هم هر مرتبه حاضر میشد جونش را به خاطر کمک به او به خطر بندازه؟!!!
امیر علی با وجود این که به نظر چهره موجهی داشت ولی از نظر بیننده به عشق پاک الناز خیانت کرد.
سریالهایی مثل دودکش و مستوران خوب بودن
من فقط بخاطر الناز میدیدم ، اخر داستان الناز نباید اینجوری میشد ، ادم بدا خوشبخت! ادم خوب و فداکار بدبخت ! ینی چی اخه
انتقاد
داستان تا اواسط سریال فوق العاده پیش می رفت و هر آن انتظار می رفت موقعیت شگفت انگیزی رو شاهد باشیم ( به عنوان مخاطب )، داستان همیشگی عشق دو نفر و طبقه اجتماعی متفاوت همه رو مجذوب کرد اما بزرگترین مشکل این داستان به طور واضح مشخص نبودن دلیل منصرف شدن امیرعلی از عشق الناز بود سوالی که مخاطب مجبور بود خود آن را جواب دهد و در داستان اصلا تلاشی برای پاسخ گویی به این سوال نشد.
یوسفیان مدام زندانی و فراری می شد در حالیکه هنوز علت آزادی او از زندان مشخص نشده او دوباره متهم شناخته شده به زندان می رود و دوباره آزاد می شود. ذهن مخاطب با این موضوع درگیر است که اگر یوسفیان بابت این موضوع در زندان است چطور آزاد شد و چرا باز به سمت برادران کلاه بردار کشیده می شود وقتی آنها همه دارایی او را تصاحب کرده اند.
این سریال تا نیمه های راه نمره عالی را گرفته بود ولی در نیمه دوم مخاطب تنها از بابت نمره خوب نیمه اول پای ادامه سریال نشسته بود وگرنه پیچیدگی ها قسمت های پایانی و ایحاد مداوم سوالات و ابهامات برای مخاطب، ایشان را از تماشای باقی سریال منصرف می کرد.