کد خبر: ۴۱۸۱۲۶۴
تاریخ: ۱۲ آذر ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۰
داستانک/ میترسم مادر شهیدی با دیدن ما یاد جوانش کند!
شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
چند روز که از مرخصي اش مي گذشت ديگر دل ماندن نداشت وقتي هم که توي
خيابان با هم راه مي رفتيم از من فاصله مي گرفت. يک روز ازش پرسيدم: «بدت
مياد با من راه بري؟» گفت:« نه! ولي مي ترسم، مي ترسم يک مادر شهيد ما رو
با هم ببينه و ياد جوونش بيفته».
سيدمهدي هاشمي- از مجموعه خاطرات رزمندگان لشکر ۷۷
برای مشاهده مجله شبانه اینجا
کلیک کنید