بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادب پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،آیه ۱۸ سوره کهف
وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ
وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ
بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ
مِنْهُمْ رُعْبًا
و میپنداری که ایشان بیدارند در حالی که
خفتهاند و آنها را به پهلوی راست و چپ میگردانیم و سگشان بر آستانه [غار] دو دستخود
را دراز کرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مییافتی گریزان روی از آنها برمیتافتی
و از [مشاهده] آنها آکنده از بیم میشدی
*مولانا آن بخش از داستان را که در آیه حاضر آمده و میفرماید «آنها به نظرمی رسید که بیدارند اما در حقیقت خواب بودند» چنین تفسیر کرده است که این از احوال عارفان است که مردم تصور میکنند ایشان بیدارند و با مردمان سخن میگویند و داد و ستد میکنند اما در حقیقت در خواب متعالی خویش رویاهای دیگری میبینند:
حال عارفان این بوَد بی خواب هم گفت ایزد «هُم رقودٌ» زین مرم خفته از احوال دنیا روز و شب چون قلم در پنجه تقلیب رب آنکه او پنجه نبیند در رقم فعل پندارد به جنبش از قلم 
*مولانا در دیوان شمس نیز این آیه را به شیوه خود تفسیر کرده و تعمیم داده است:
باقیش عشق گوید با تو نهان زمن ز اصحاب کهف باش هم ایقاظ و هم رقود
*مولانا چون میدانسته است که روشنفکران زمان ممکن است از ظاهر داستان رمیده شوند و خرافات پندارند میگوید که این حال بسیار رخ میدهد که آدمی به نظر میرسد بیدار است اما به حقیقت در خواب است و نباید به انکار پرداخت.
هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
سعدی
*از بایزید نقل شده است که گفت «من سی سال است که جز با خدا با هیچ کس سخن نگفتهام و معاملتی نکرده ام» الا آنکه مردمان به خلاف این میبینند و او را چون خود هشیار و بیدار دنیا میپندارند و او در خواب است.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید