داستانک/اگه من برم، بچه ها روحيه مي گيرن!
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،
اوضاع عجيبي شده بود. بچه ها خط را نشکسته بودند. ما هم گير کرده بوديم پشت يک نهر عميق، عراقي ها هم روي آب را بسته بودند به رگبار و نمي گذاشتند رد شويم. از ته ستون سر رسيد. يک جليقه نجات تنش بود و يکي هم روي دستش، جليقه را داد به من و گفت: «مگه تو بي سيم چي من نيستي؟ بايد کنار دست من باشي.» مستقيم توي چشم هاي من نگاه کرد و ادامه داد: «اگه من برم، بچه ها روحيه مي گيرن و پشت سر من ميان.»
مجموعه روزگاران-کتاب خاطرات رزمندگان غواص
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید