کد خبر: ۴۳۲۵۶۲۵
 		         تاریخ: ۱۶ فروردين ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۱
                     
     داستانک/ ابوسعید در حمام!
              شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
          مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،ابوسعيد ابوالخير با پيري در حمام بود. پير از گرماي دلکش و هواي خوش حمام فصلي تمام گفت. ابوسعيد گفت: مي داني چرا اين جايگاه خوش است؟ پير گفت: چون شيخي مثل تو در اين حمام است.
چون در اين حمام شيخي چون تو هست
خوش شد و خوش گشت و خوش آمد نشست
شيخ گفت: من جواب بهتري دارم. پير گفت: بگو که هرچه تو بگويي عين صواب است. 
شيخ گفت: حمام از اين جهت خوش است که از مال دنيا فقط يک سطل و يک پارچه بيشتر نداري که آن هم عاريت حمامي است.
گفت حمامي است خوش از حد برون     کز متاع جمله دنياي دون
            نيست جز سطل و ازاري(۱) با تو چيز      وانگهي آن هر دو نيست آن تو نيز
ازار: شلوار- لنگ حمام
برگرفته از مصيبت نامه عطار
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید