شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
روزي
در نجف اشرف، طلبه اي به اتاق آيت ا... شهيد سيد حسن مدرس آمد و از سردرد
شکايت کرد و گفت مدت يک هفته اي است که تبش قطع نمي شود. خيلي ناله مي
کرد و از شدت درد و ناراحتي به خود مي پيچيد. شهيد مدرس دست خود را بر
پيشاني آن طلبه نهاد و آيه شريفه نور «ا... نور السموات و الارض ... و ا...
بکل شيء عليم » را قرائت کرد. پس از پايان يافتن آيه، سر درد آن طلبه
برطرف و تبش کاملا قطع شد.
عابد و زاهد و صوفي همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عالم رباني نيست