داستانک/ خمپاره... امدادگر!... يازهرا!...
              شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
          مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
ته خاكريز. هركس ميخواست او را پيدا كند، ميرفت ته خاكريز. جبهه كه آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود.
هركس ميافتاد، داد ميزد «امدادگر!... امدادگر...». اگر هم خودش نميتوانست، ديگراني كه اطرافش بودند داد ميزدند: «امدادگر...! امدادگر...».
خمپاره منفجر شد؛ او كه افتاد، ديگران نميدانستند چه كسي را صدا بزنند. ولي خودش گفت: «يا زهرا!... يا زهرا...».
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید