یکجا شندیم جن از دو طریق وارد زندگی میشه یکی مراجعه به جن گیر رمال و.. و دوم انجام گناه (فکر میکنم گناه کبیره) راه خروج از این وضعیت توبه وادای دین است انس با قران نیز به نقل یکی از دوستان تاثیر گذاره

سلام دوستان عزيز من يك كارشناس جن شناسى هستم أما ديگه كار نميكنم
فقط يك چيز رو مخام بدونين
هيچ وقت احضار روح نكنين
در سن هاى پايين شما هميشه راحت بگم كنجكاو هستيد اما علمش رو نداريد
من ٥ سال درس خواندم و ميتونم به راحتي بگم خطرناك ترين كار دنياست
خواهش ميكنم نكنين

به نام خدا من یه خواهر ۶ ساله دارم که پلاک طلاش که روش ونیکاد حکاکی شده بود گم شد اما بعد چندماه کنار میز کامپیوترم پیدا شد جایی که من هرروز بازی میکردم و مادرم خیلی اونجارو تمیز میکرد ساعت ۱۲ شب پیداش کردم از وقتی خواهرم گردنبندرو دوباره به گردنش آویزون کرده مدام مریض میشه یا خوابیده ناگهان عصبی میشه وجیغ میکشه به نظرتون اینا علام حضور جن هست خواهش میکنم جواب بدین.

سلام من 18 سالمه
مادرم تعریف میکنه من از بچگی چیزهایی میدیدم که حتی شکلشونو توصیف میکردم...
بعد ها که بزرگتر شدم همون موجودی که بچگی میدیدم و چندین بار تو بیداری دیدم.. اوایل میترسیدم ازش بعدها انقد دیگه واسم عادی شده بود که عکس العمل نشون نمیدادم ولی با گذشت زمان چن تا جن دیگه دیدم که علاوه بر اینکه میترسیدم اذیتمم میکردن البته نه خیلی .ولی مثلا وسیله هام از خونه گم میشد و بیرون از خونه پیدا میشد یا چندیدن بار شده بود که صدام میکردن یا در کمد اتاقمو یهو هول میدادن و تو خواب پامو سمت پایین میکشیدن اما بازم انقد اذیت کردن که باز برای من عادی شد جوری که شبا پامو میکشیدن از خواب پا میشدم داد میزدم سرشون نکشید دیگه کاری نداشتن ...
و جالب این بود که هرکی مسخرم میکرد میگفت که توهم میزنی واسه سنته همون شب یا خواب راجب اون مسئله میدیدن یا اذیت میشدن...
حقیقتا از چندتاشون نمیترسیدم دیگه ولی به مرور زمان هی زیاد تر میشدن...
بدنمم معمولا بی دلیل کبود میشه بدون اینکه درد کنه یا به جایی بخوره.
مادرمو مادربزرگم واسه اینکه من دیگه نبینم چون گویا ارثی بوده این مسئله تو خانواده به بعضیا رسیده بوده یه سری کارا انجام دادن واسم و یادمه یکی از کارا این بود من جلوی آتیش نشوندن و 2تا زاج تو اسفند انداختن برام دود کردن و جالب اینجاس که اون زاجا دقیقا شکل اون دوتا جنی که من میدیدم شد و حتی چشماشونم قشنگ افتاده تو زاج سوخته.
حقیقتا از اون روز دیگه ندیدم ولی هنوز حسشون میکنماگه تمرکز کنم حتی میتونم بفهمم که مثلا الان کجا نشستن و هفته پیش بود که دوباره من چیزی دیدم...
حقیقتا میخوام بدونم اینا جنای خوبین یا بد چون از بعضیاشون که حضورشونو حس میکنم واقعا میترسم ولی از بعضیاشون اصلا نمیترسم و خیلی وقتا شده مثلا باهاشون درد و دل کردم راجب یه موضوع یهو مشکلمو حل کردن زمانی که دیدن از ته دل ناراحتم...
کسی هم اگه ناراحتم کنه معمولا اتفاقای بدی واسش میوفته.
امکانش هست همه اینا توهم باشه؟!
حتی بعضی وقتا خوابشونو میبینم که تو خواب سمتم نمیان چون میفهمن میترسم اما چیزایی رو بهم میگن که مثلا من خبر ندارم و واقعیته....
میتونم بعضی اوقات فال بگیرم واسه بقیه و چیزایی رو میگم که واقعا هم اتفاق افتاده قبلا یا اتفاق میوفته اما بخ شدت سردرد میگیرم و گذاشتم این کارو کنار.
میدونم زیاد حرف زدم اما لطفا منو راهنمایی کنید چون دوباره داره شروع میشه...

سلام ...من حدود دو مهه پیش به قبرستون برای فوت یکی از اقوام دور دور رفتم...از اون شب یکی میومد به خوابم که من تشنمه و گنشمه به من اب بده....بعد گفت میشع مثله دوتا دوست باهم باشیم و میخواست منو ببرع میگفت تو حیفی اینجا تو این دنیا باشی...ولی الان اذیتم میکنه...میگع برو داداشتو بکش...پاشو برو تو اشپزخونه ....دارع منو به مرز جنون میکشونه...من واقعا میترسم...لطفا کمکم کنین....دیشب ساعت 4.10 دقیقه گوشیم ساعتش زنگ خورد در حالی که خیلی داغ کردع بود و فقط ۴ درصد شاڔژ داشت....دارم روانی میشم....خواشا یکی کمکم کنع

اول باید روی دیوار خانه چهار قل یاریت الکرسی ودر خانه اذان باصدای بلند خانده شود وقرآن با صدای بلند خانده شود

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام من یک گردنبند با یاغوت بنفش جلوی در خونم پیدا کردم برداشتم. شب داشتم کتاب می‌خواندم متوجه شدم گردنبدند برق میزنه ولی تا نگاه کردم درخششش متوقف شد.بعد خواب دیدم دارم دنبال گردنبنده میگردم. بعد پیداش کردم برش که داشتم یک دست دیگر گرفتس دست یک دختر ۴ ساله بود که بال و لباس آبی داشت گردنبند را میکشید و میگفت پسش بده پسش یده آن ماله منه. بعد بیدار شدم. ه نظرتون چی شده. من فکر کنم دختربالدره گردنبند را جا گزاشته من برداشتم

سلام من بچه خواهرم حدوده يه ماه پيش جن رفته بود توجلدش وقتى ميرفت توجلدش ازطرف اون حرف ميزد ميگفت سه ساله باهاشم از روزى كه نامزد كرده بود گفت من بايد كارمو انجام بدم بد برم تاطلاق نگيريم نميرم يه چن دقيقه توجلدش بود بعدوان ازحال ميرفت بعد مثه قبل حرف ميزد گفت خيلى هستن انقدچنگش مينداختن بقرآن باورنكردنى بودبرامون گردنبندشم انقد كشيدن پاره شدش بعداون اول رفتن يه جا توتبريز طلسمشو باطل كردن بد اون رفتن پيشه كسى توسرعين حدودا يه هفته بد ازجلدش اومد بيرون بعداون گفتن ببريد پيشه طب سنتم دكتراگفتن يه. شوكه عصبى شده ،ميخواستم بدونم به خاطره همينى كه جن ميرفت توبدنش هست كسى ميتونه كمك كنه به دكترام نگفتيم چون بيشتريا ميگن نيست همچين چيزاى لطفااا كمك كنيدددد

من تازگیا اشتهام زیاد شده ولی هرچقدر میخورم چاق نمیشم حدود ۵ماهه بعضی صبح ها دقت میکنم جای کبودی رو پاهام میبینم کبودیای ریز درحد سکه رفتارمم خیلی عوض شده بعضی وقتا احساس میکنم یه چیزی داره نگام میکنه یه چیزسیاه رنگ یه بارم موقعی تنهابودم دیدم یه سایه انسان مانندی رودیوار داره حرکت میکنه بد خف کردم همیشه هم واحد بالا میرم صدا میاد بنظرتون ایناربطی به جن دارن؟

ب نام خدا با توسل ب نام خدا و اهل بیت میشه از شر موجودات پلید همچون جن رهایی یافت

سلام خاله من دچار جن زدگب شده طوری ک 4 بار درش اوردیم ولی بازم میره تویه جلد خالم میگه عاشقش شده
یه بار میگه سحر
میگن 300 سالشونه
بچش 50
از جنس بالدار
بسیار دروغ گو
اسمشم اکرا
هر دفه درش میاریم بازم بعد دو سه ساعت میره
چیکار کنیم
توبدنش بسوزونیم؟
راه حل بدددددید

جن ترس نداره ازخدانمیترسید از مخلوقات میترسید به نظر من ازانسان باید ترسید تاحالا نمیدونم چند بار ولی خیلی دیدم اگر مشتاق دیدن جن هستید بیا پیش من


اید پیش من

سلام من چندین ساله یه جن کافرهمراهمه تاحالاهیچ کی نتونسته کمکم کنه زندگیم بلاتکلیفه

دوستان عزیز اصلا از جن ها نترسید مگر ان ها شمارا چه خواهند کرد؟ نهایت شما را خواهند کشت ام مگر شما در حالت عادی از مرگ می ترسید؟ دعایی که دوست عزیز ذکر کرده را بر زیر سر نهانید ببینید چه می شود؟