سلام من الان ۲۳ ساله هستم حدود۴سال پیش به علت مشکلات روحی و اتفاقات بدی که در زندگی برایم افتاد دچار افسردگی شدم و حتی با تمام وجود از خداوند درخواست مرگ کردم.این مشکلات را به کسی نمیگفتمو در خودم میریختم تا اینکه دائما با خودم حرف میزدم همیشه از یک چیزی میترسیدم. تا اینکه یک شب تصمیم‌گرفتم خودم رو رها کنم‌ و به خودم‌فشار درونی آوردم به شدت دچار تشنج‌شدم‌و حتی سیاهی چشم هایم تبدیل به سفیدی میشد و دهانم به طرز عجیبی باز میشد انگار که‌ چیزی میخواست از آن خارج شود و بدنم به شدت تکان میخورد خلاصه با یک شخص با ایمان آشنا شدم و ایشان من رو هدایت کرد فردی که از چشم هایم بدون اینکه تا حالا من رو دیده باشه همه ی گذشته ی من رو خوند و با استناد به قرآن‌من رو هدایت کرد و تمام حرف هایی که درباره من میگفت عین‌حقیقت بود و فقط از‌پیشانی من این‌ها را میخواند.توصیه من برای افرادی که دچار این‌مشکلات می شوند این‌هست که خود را به خداوند نزدیک کنید.اولین بار هست که من این اتفاقات رو به کسی میگویم.حالا نمیدانم که جن زده شده بودم یا شیطان زده.ولی خودم احتمال میدهم که شیاطین اذیتم میکردند و حتی من رو وادار میکردنو به خودم آسیب وارد کنم.قسم میخورم که همه ی این‌اتفاقات‌ برای من افتاد و هیچ‌کس از آن‌خبر نداشت تا به امروز‌که در دین‌جا این‌مطلب رو بنویسم.بعد از مدتی با نزدیکی به قرآن و مشغول شدن به تحصیل این اتفاقات از من دور شد و ۴ سالی است که خداروشکر آرام و شاد هستم.

سلام من سیزده سالمه قبلا خیلی دختر ارومی بودم ولی از وقتی که تو خونه تنها موندم ی جورم شده زیر خونه ما قبلا قبرستون بوده هرشب خواب میبینم که چند تا آدم ی چهرشون معلوم نیست میخان منو با خودشون ببرن خیلی عصبی شدم همش دلم میخاد به خودم یا دیگران آسیب برسونم که تا حالا رسوندم همیشه موقع خواب صدای چند تا مرد رو مشنوم که میگن این کارو بکن از جاهای شلوغ هم بدم مياد به نظر شما من چمه

من حدود بیست سال هست که میبینم به مدت چهارثانیه قبل ازخواب5

من هیچ کدو م ایهارو قبو ل ندارم من تا او نجاییدکه خوندم جن از آهن مترسه

فقط باید پناه ببریم ب خدا وگرنه جنگیرو دعانویس کارو بدترمیکنه

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده در زمینه ی احضار جن و دفع جن از جسم اطلاعت زیادی دارم و میتونم به هر کی که مشکلی واسش در این زمینه ایجاد شده کمک کنم
بنده در رشته ی جن شناسی در روسیه تحصیل کردم.

چاکرا هاتون رو باز کنید و ازشون استفاده کنید (تجسم عواطف و حواس ۸ گانه). خواب هاتون رو کنترل کنید. اون وقت با قدرت روحتون هر کاری می تونید کنید....

من 15 سالمه و 4 ساله از وقتی ک مامانم میره سر کار و من تو خونه تنهام و از خونه خیلی سرو صدا میاد مثلا یهو کابینتا باز میشن و اوایل تو خونه پرنده داشتم و تو اتاقم بودن و خیلی وقتا صداش میومد که انگار یه چیزی محکم میخورد به قفسشون و هی صدا میدادن ولی الان دیگه عادت کردم به نظرتون جنن؟

خاهر من ۴ ساله جن زده شده همه روانپزشکا بردیم تمام علایم جن زدگیو داره خانواده ازهم میپاشونه

من کتاب شکست جن رو خوندم همه چیزاش راست بود
سعی کنید رو حواستون مسلط باشید

من بیهوده پاهام یا دستام کبود میشن یا صدا های دوتا زن و مرد رو میشنوم که باهم بای زبون خاصی حرف میزنن و حضور یه چیزی رو حس میکنم من از خونمون خیلی میترسم یا صدای یه زنومیشنوم که هی اسممو صدا میکنه و خیلی کارای دیگه مثلا چیزای عجیب میبینم . لطفا کمکم کنید.

سلام من دختری ۱۲ ساله هستم شب به دیوار نگاه کردم یه چیز سیاه شنل پوش روی دیوار دیدم خیلی ترسیدم بعد هنگام صبح رفتم دستشویی که صدای سگ شنیدم که داشت هاپ هاپ میکردو یک مرو بهش گفت هیس هیس ارام باش ساکت شو بعد من از دستشوی خارج شدم از اون به موقع بعد خیلی میترسم چیکار کنم یکبار هم فیلم ترسناک دیدم خیلی حالم بد بود تورو خدا کمکم کنید

سلام. یه چیزی با من مدام حرف میزنه هی تویه خوابم میاد بهم میگه این کار رو بکن این کار رو نکن. تویه بیداریبهم جن و چیزایی ترسناک مثل عقرب و رتیل و عنکبوت نشون میده تازه نیش هم میزنه. دستم رو میسوزونم بعد از دردی که اون لحظه داره دیگه هیچی حس نمیکنم. حتی با یه نیرویی من رو هم میزنه نمیدونم چه جوری این کارا رو میکنه یکی بلده به منم بگه چیکار کنم

عجب

سلام من چندسالی بود که ب خودم اسیب جسمی میرسوندم مدام سردردهای خاص داشتم و گردن درد حتی ب مدت ۲۴ساعت گردنم قفل کرده بود رابطم با همه بد شده بود پرخاشگر شده بودم عصبی همش کارایی میکردم ک دلم نمیخاست وقتی اون کار رو انجام میدادم تموم میفهمیدم ک چیکار کردم و دیگ راهی برای پشیمونی نداشتم تو خیابون صدام میکردن اما کسی رو نمیدیدم حتی گاهی شبا تو خونه انگار مامانم صدام میکرد اما خواب بود حتی قبل از اینکه اتفاقی برام بیفته خوابش رو میدیدم یا هرچیزی ک حس میکردم درست همون میشد و خیلی حس های دیگ بعد پیش یه دعانویس رفتم گف پات رفته رو یه بچه جن کشتیش و مادرش میخواد انتقام بگیره همیشه همراهته و اذیتت میکنه و بختت رو بسته برام دعا نوشت کمی اوضاع بهتر شد اما من هنوز حسش میکنم حتی بیشتر از قبل ک نمیدونستم چمه لطفل کمکم کنید نمیدونم باید چیکارکنم کمکم کنید کسی چیزی میدونه بگه فقط راست بگین ممنون