خیلی عصبی هستم و بی حوصله و تحمل کوچکترین ناملایمتی رو ندارم ، کافیه یه نفر یه چیزی بهم بگه منم سریع عصبانی میشم و هر چی دلم میخواد بهش میگم تا یه مقداری راحت بشم،همش توی خونه با مادر و پدرم حرفم میشه همش خلاف نظرم عمل میکنن ، یه بار پیش یه دکتر مغز و اعصاب رفتم قبل عید قرص بهم داد و میخوردم ولی اصلا حالم خوب نشده نمیدونم چیکار کنم،توروخدا کمک کنید،من ۱۷سالمه
سوال در زمينه افسردگي.با سلام من حدود يك ماه هست كه اشتهام كم شده و از غذا بدم مياد و حتي اشپزي هم نميتونم انجام بدم چون بهش فكر ميكنم حالم بد ميشه از خونه ام بدم مياد هر جا ميرم دلم ميگيره تو فضاهاي بسته خلوت احساس خفگي ميكنم تپش قلب ميگيرم و دلم ميگيره در صورتي كه شوهر خوبي دارم و سركار ميرم و از لحاظ مالي هم مشكلي نداريم فقط خونواده ام تو شهريتانن و ازم دورن .هيچ چيزي شادم نميكنه و همش فكر ميكنم مريضي دارم و دكتر ميرم همشون ميگن به خاطر استرس اين جوري شدي و هيچ روزي نيس كه احساس درد در جايي از بدنم نداشته باشم خواهش ميكنم كمكم كنيد
سوال در زمينه افسردگي.با سلام من حدود يك ماه هست كه اشتهام كم شده و از غذا بدم مياد و حتي اشپزي هم نميتونم انجام بدم چون بهش فكر ميكنم حالم بد ميشه از خونه ام بدم مياد هر جا ميرم دلم ميگيره تو فضاهاي بسته خلوت احساس خفگي ميكنم تپش قلب ميگيرم و دلم ميگيره در صورتي كه شوهر خوبي دارم و سركار ميرم و از لحاظ مالي هم مشكلي نداريم فقط خونواده ام تو شهريتانن و ازم دورن .هيچ چيزي شادم نميكنه و همش فكر ميكنم مريضي دارم و دكتر ميرم همشون ميگن به خاطر استرس اين جوري شدي و هيچ روزي نيس كه احساس درد در جايي از بدنم نداشته باشم خواهش ميكنم كمكم كنيد
سوال در زمينه افسردگي.با سلام من حدود يك ماه هست كه اشتهام كم شده و از غذا بدم مياد و حتي اشپزي هم نميتونم انجام بدم چون بهش فكر ميكنم حالم بد ميشه از خونه ام بدم مياد هر جا ميرم دلم ميگيره تو فضاهاي بسته خلوت احساس خفگي ميكنم تپش قلب ميگيرم و دلم ميگيره در صورتي كه شوهر خوبي دارم و سركار ميرم و از لحاظ مالي هم مشكلي نداريم فقط خونواده ام تو شهريتانن و ازم دورن .هيچ چيزي شادم نميكنه و همش فكر ميكنم مريضي دارم و دكتر ميرم همشون ميگن به خاطر استرس اين جوري شدي و هيچ روزي نيس كه احساس درد در جايي از بدنم نداشته باشم خواهش ميكنم كمكم كنيد
سوال در زمينه افسردگي.با سلام من حدود يك ماه هست كه اشتهام كم شده و از غذا بدم مياد و حتي اشپزي هم نميتونم انجام بدم چون بهش فكر ميكنم حالم بد ميشه از خونه ام بدم مياد هر جا ميرم دلم ميگيره تو فضاهاي بسته خلوت احساس خفگي ميكنم تپش قلب ميگيرم و دلم ميگيره در صورتي كه شوهر خوبي دارم و سركار ميرم و از لحاظ مالي هم مشكلي نداريم فقط خونواده ام تو شهريتانن و ازم دورن .هيچ چيزي شادم نميكنه و همش فكر ميكنم مريضي دارم و دكتر ميرم همشون ميگن به خاطر استرس اين جوري شدي و هيچ روزي نيس كه احساس درد در جايي از بدنم نداشته باشم خواهش ميكنم كمكم كنيد
سوال در زمينه افسردگي.با سلام من حدود يك ماه هست كه اشتهام كم شده و از غذا بدم مياد و حتي اشپزي هم نميتونم انجام بدم چون بهش فكر ميكنم حالم بد ميشه از خونه ام بدم مياد هر جا ميرم دلم ميگيره تو فضاهاي بسته خلوت احساس خفگي ميكنم تپش قلب ميگيرم و دلم ميگيره در صورتي كه شوهر خوبي دارم و سركار ميرم و از لحاظ مالي هم مشكلي نداريم فقط خونواده ام تو شهريتانن و ازم دورن .هيچ چيزي شادم نميكنه و همش فكر ميكنم مريضي دارم و دكتر ميرم همشون ميگن به خاطر استرس اين جوري شدي و هيچ روزي نيس كه احساس درد در جايي از بدنم نداشته باشم خواهش ميكنم كمكم كنيد
با سلام وخسته نباشید من مدتی قرص کلونزپام مصرف میکنم الان که دو روز خوردنش قطع کردم ریتم خوابم کلا بهم ریخته شب خواب های آشفته میبینم کم اشتها شدم صبح هم که بیدار میشم احساس خواب آلودگی دارم این میتونه نشانه وابستگی یا معتاد بودن من به قرص باشه راه کار چیه تو رو خدا کمکم کنید
سلام خسته نباشید.همسر من مردی بسیار مهربونه ولی بسیار کینه ای و بی منطق.اگه کسی دنیا دنیا خوبی بش بگنه اگه یه کاری کنه که خوشش نیاد سریع ازش کینه میگیره و هر فرصتی گیر بیاره ازش بد میگه و میگه فلان میگنم بهمان میکنم.نمیدونم باهاش چیکار کنم.با این کاراش داره همرو از ما دور میگنه.
باسلام دختر 23ساله هستم و دانشجو خیلی وابستگی شدید به مامان و خواهرم دارم طوری که شب ها گریه میکنم براشون،مخصوصابرای خواهرم، خواهرم ازدواج کرده شوهرش زیاد اخلاق خوبی نداره و احساس میکنم خوشبخت نیست،دلم نمیخواد ازدواج کنم پدر با اینکه خرج دانشگاه و لوازم مربوط به درس رو میده اخلاق تندی داره و سریع عصبانی میشه از این و اون توقعات زیادی داره میخواد همیشه حرف حرف خودش باشه تا اتفاقی بیوفته دنبال مقصره گاهی اوقات احساس میکنم پدرو دوست ندارم اکثرا افسرده هستم،پدر فقط میگه من شکمتونو سیر میکنم به نیازهای دیگه مثل پوشاک یا دردهایی که داریم زیاد توجهی نمیکنه،دلم نمیخواد لباس بخرم دلم نمیخواد به خودم برسم،از ازدواج میترسم باخودم میگم ممکنه ازدواج کنم و همسرم به خونه ما بیاد و پدر عصبانی بشه و به مادر بی احترامی کنه و اون یاد بگیره یا اینکه متوجه اعتیاد پدر بشه. به ظاهر شاید عادی به نظر برسم ولی درونم داغوووونه نمیدونم چه تصمیمی بگیرم اکثرا دودلم بعضی وقتا به این فکر میکنم شاید مرگ بهترین راه باشه،وقتی پدر مواد مصرف میکنه بغض میکنم سردرد میگیرم و خیلی ناراحت میشم دوست دارم ازش دور باشم دلم میخواد با روانشناس صحبت کنم ولی هزینه اش رو ندارم
سلام
خیلی عصبی هستم و بی حوصله و تحمل کوچکترین ناملایمتی رو ندارم ، کافیه توی خونه بچه هام یه کم بازیگوشی کنن سریع عصبانی میشم
تحمل گریه نوزاد دو ماهم رو هم ندارم و تا گریه میکنه دوس دارم بلایی سرش بیارم، کمکم کنین خسته شدم
کاش یه روانشناس خوب معرفی میکردین تا مائی که توی شهرمون دسترسی نداریم لااقل از طریق تلفن یا اینترنت مشکلاتمون رو مطرح میکردیم
سلام ممنون از کانال خوبتون.
ممنون میشم راهکارهای مقابله با استرس رو بهم بگید من در رابطه با کارم وتوی منزلم استرسهای شدیدی دارم و اینکه توی دورانی هستم که میخوام اماده بشم برای بارداری میخوام استرسمو کم کنم امانمیدونم چه جوری
و اینک مشاوره وروانشناس خوب معرفی کنید اگر کرج باشه ممنون میشم
خیلی عصبی هستم و بی حوصله و تحمل کوچکترین ناملایمتی رو ندارم ، کافیه توی خونه بچه هام یه کم بازیگوشی کنن سریع عصبانی میشم
تحمل گریه نوزاد دو ماهم رو هم ندارم و تا گریه میکنه دوس دارم بلایی سرش بیارم، کمکم کنین خسته شدم
کاش یه روانشناس خوب معرفی میکردین تا مائی که توی شهرمون دسترسی نداریم لااقل از طریق تلفن یا اینترنت مشکلاتمون رو مطرح میکردیم
ممنون میشم راهکارهای مقابله با استرس رو بهم بگید من در رابطه با کارم وتوی منزلم استرسهای شدیدی دارم و اینکه توی دورانی هستم که میخوام اماده بشم برای بارداری میخوام استرسمو کم کنم امانمیدونم چه جوری
و اینک مشاوره وروانشناس خوب معرفی کنید اگر کرج باشه ممنون میشم