پسری دارم نوزده ساله که بیش از 5 سال است که دارای افسردگی می باشد و جدیدا به خودش نیز اسیب رسانده است وبر اساس نظر دکتر در حا ل حاضرمصرف داروهای بایو پیپرازول و لامبوتزیژین میکند .و هم چنین دارای دیابت نوع اول هم می باشد . ادامه درمان چگونه باشد و یک فوق تخصص مجرب در این زمینه نیز به ما معرفی نمایید. باتشکر
سلام، من دختری 15 ساله هستم. اعتماد به نفس بسیار پایینی دارم. همه کارها رو اشتباه انجام می دم و احساس می کنم هیچ کاری رو نمی تونم درست انجام بدم. شاید درصدیش به خاطر سنم هست ولی اطرافیان هم سنم این مشکل رو کمتر دارن. حواس پرت، بسیار بی دقتم. چیزی منو شاد و راضی نمی کنه. زود از هر چیزی که دوسشون دارم خسته می شم. برای اهدافم و برای کارهایی که خیلی بهشون علاقه دارم زیاد تلاش نمی کنم. کاملا ناامید شدم. راهکارهایی که تو سایتها یا تو کتابها خوندم هیچ تاثیری نداشت. لطفا کمکم کنید
با سلام. من سی سالم هست، فوق لیسانس حسابداری هستم و از بچگی دچار لکنت زبان هستم.
این مشکل باعث عدم پیدا کردن کار مناسب، ازدواج نکردن، و بسیاری مشکلات دیگر شده است.
نمیدونم چیکار کنم
سلام. من وقت خواب همه فکرهای منفی بهم هجوم میارن مثلا همه اتفاقات بد را برای خانوادم در ذهن خودم رقم میزنم. علت چیست؟ اگر کتاب هم برا بهتر شدنم معرفی کنید ممنون میشم
سلام دختر ۱۸ ساله ی دارم که برای یک شب از خانه فرار کرد و به شهر دیگری رفت و با تماس و خواهش ما فردای ان روز برگشت . او فقط به رنگ مشکی علاقه دارد وسایل خیلی خاصی میپسندد که خشن هستند کتاب های صادق هدایت را خواند و عکسهای عجیبی از خود میاندازد که با ادیت در آن خون هم به کار میگیرد و به اسکلت علاقه دارد لطفا راهی برای کمک به او به ما نشان دهید
منم ۲۵ سالمه آدم خیلی وابسته ای که آخرین بچه ی لوس که هیچ کنترلی به فکرم نمیتونم داشته باشم مسائلی که ازش ۴ سال میگذره دقیقا یادمه و با مرورش اذیت میکنه همش دروغ میگم تا جایی که حرف راست خودم و نمیبینم و عزت نفسی ندارم و همش خودم و سرکوب میکنم و در موردش شک دارم...دکترم رفتم دارو هم داده ولی به جایی نرسیده..
با سلام و عرض ادب
هنگام بیدار شدن از خواب صبح اول وقت حال خوشی ندارم و افکار منفی سراغم میاد و باعث دلشوره شدید و استرس در اول صبح میشه که باعث شده از زندگی لذت نبرم . با توجه به اینکه هیچ مشکل خاصی هم تو زندگیم نمی بینم و نمیدونم این استرس و اضطراب از کجا سراغم میاد .
با تشکر لطفاً راهنمایی بفرمایید .در مورد راه کارهای شاد زیستن
با سلام و عرض ادب
هنگام بیدار شدن از خواب صبح اول وقت حال خوشی ندارم و افکار منفی سراغم میاد و باعث دلشوره شدید و استرس در اول صبح میشه که باعث شده از زندگی لذت نبرم . با توجه به اینکه هیچ مشکل خاصی هم تو زندگیم نمی بینم و نمیدونم این استرس و اضطراب از کجا سراغم میاد .
با تشکر لطفاً راهنمایی بفرمایید .در مورد راه کارهای شاد زیستن
سلام من چند سال طولانی است که دچار وسواس می باشم به طوری که تمام چیزهای منفی را به خوبی در ذهنم مانده حتی آنها که مال سال های بسیار دور است حتی موقعی که میخواهم میوه بخورم اکر یاد یکی از آن چیزهای منفی بیفدم آن را نباید بخورم و یا موقع دست شستن و هزاران از مورد های دیگر برای سر کار رفتنم مدام دل و دل میکنم الان 35 سال سن دارم اما کلا 2 ماه رفته ام سر کار و اخیرا هم دچار افسردگی شدید شده ام بعضی از مواقع گریه می کنم. لطفا بهم بکید که باید چکار کنم به خدا خسته شده ام.
سلام
مدتی قبل احساس فشار در پیشانی میکردم و عدم تمرکز و گیج در سر هم همراهش بود همچنین خستگی سرد شدن دست و پا و فقط کارم شده بود لم دادن اصلن حوصله بلند شدن رو نداشتم چون فکر میکردم بلند شم سرم گیج میره و حالت تهوع بهم دست میده دوسال پیش بخاطر یه جریانی حالت تهوع اضطرابی گرفتم و پنج ماه کلیدینیوم سی میخوردم البته این حالات از پنج شیش ماه پیش شروع شد و نتونستم حتی رو درسم تمرکز کنم چون فقط فکرم شده بود که من فلان بیماری رو دارم یا فلان تو اینترنت هم میرفتم و علایممو چک میکردم میفهمیدم سینوزیت دارم میگرن دارم سردرد تنشن و بیماری قلبی و .... یعنی به این نتیجه رسیدم که همه بیماری هارو دارم چون وقتی علایمشو میخوندم میدیدم همونجا درد میگیره یا درد ظاهر میشه خلاصه من رفتم پیش دکتر عمومی چند بار هم رفتم دکترهای مختلف گفتن هیچیت نیست و از استرس و اضطرابه تا اینکه رفتم پیش روانشناس و گفت یه بیماری به اسم سایکوسوماتیک داری و باید اول پیش روانپزشک دارو ها رو مصرف کنی و بعد از یک ماه نتیجه رو بهم بگو من بعد از مصرف آسنترا و کلردیاز پوکساید به مدت یک ماه احساس کردم پنجاه درصد اون علایم مرتفع شده و مثل قبل احساس گیج در سر حساس شدن به یک درد کوچیک و حالت تهوع و فشار در پیشانی رو ندارم برای ماه دوم چون امتحانات بود این حالات باز سراغم اومدن و انشالله هفته بعد مصرف دارو ماه دوم هم تمام میشه و باید پیش روانپزشک برم برای تجویز نسخه و شرح حال.
سوال من از شما این هست که برخی به من گفتن تو پانیک هستی و برخی گفتن سایکوسوماتیک این دو چه فرقی میکنن و با توجه به علایمی که به شما گفتم شما مشکل منو تو جسم میبینین یا روح و اگر در روان من این مشکلات هست چرا احساسشو رو جسم دارم میبینم ؟ قبلا هم بهم فشار وارد میشد اما رو جسم تاثیر نمیزاشت چرا الان همچنین مشکلی برام بوجود اومد؟ در ضمن 22 سالمه و قبل از آشنایی با بحث روانشناسی فقط فکر میکردم بیماری های درمان نشدنی دارم و خیلی نگرانش بودم حتی حرف دکتر مبنی بر سالم بودن خودمو باور نمیکردم میگفتم شاید دکتر داره اشتباه میکنه خیلی از دکترها گفتن به من که سالمی از نظر جسمی اما نمیدونم چرا شک دارم و میگم حرفشون درست نیست
این مشکل باعث عدم پیدا کردن کار مناسب، ازدواج نکردن، و بسیاری مشکلات دیگر شده است.
نمیدونم چیکار کنم
هنگام بیدار شدن از خواب صبح اول وقت حال خوشی ندارم و افکار منفی سراغم میاد و باعث دلشوره شدید و استرس در اول صبح میشه که باعث شده از زندگی لذت نبرم . با توجه به اینکه هیچ مشکل خاصی هم تو زندگیم نمی بینم و نمیدونم این استرس و اضطراب از کجا سراغم میاد .
با تشکر لطفاً راهنمایی بفرمایید .در مورد راه کارهای شاد زیستن
هنگام بیدار شدن از خواب صبح اول وقت حال خوشی ندارم و افکار منفی سراغم میاد و باعث دلشوره شدید و استرس در اول صبح میشه که باعث شده از زندگی لذت نبرم . با توجه به اینکه هیچ مشکل خاصی هم تو زندگیم نمی بینم و نمیدونم این استرس و اضطراب از کجا سراغم میاد .
با تشکر لطفاً راهنمایی بفرمایید .در مورد راه کارهای شاد زیستن
مدتی قبل احساس فشار در پیشانی میکردم و عدم تمرکز و گیج در سر هم همراهش بود همچنین خستگی سرد شدن دست و پا و فقط کارم شده بود لم دادن اصلن حوصله بلند شدن رو نداشتم چون فکر میکردم بلند شم سرم گیج میره و حالت تهوع بهم دست میده دوسال پیش بخاطر یه جریانی حالت تهوع اضطرابی گرفتم و پنج ماه کلیدینیوم سی میخوردم البته این حالات از پنج شیش ماه پیش شروع شد و نتونستم حتی رو درسم تمرکز کنم چون فقط فکرم شده بود که من فلان بیماری رو دارم یا فلان تو اینترنت هم میرفتم و علایممو چک میکردم میفهمیدم سینوزیت دارم میگرن دارم سردرد تنشن و بیماری قلبی و .... یعنی به این نتیجه رسیدم که همه بیماری هارو دارم چون وقتی علایمشو میخوندم میدیدم همونجا درد میگیره یا درد ظاهر میشه خلاصه من رفتم پیش دکتر عمومی چند بار هم رفتم دکترهای مختلف گفتن هیچیت نیست و از استرس و اضطرابه تا اینکه رفتم پیش روانشناس و گفت یه بیماری به اسم سایکوسوماتیک داری و باید اول پیش روانپزشک دارو ها رو مصرف کنی و بعد از یک ماه نتیجه رو بهم بگو من بعد از مصرف آسنترا و کلردیاز پوکساید به مدت یک ماه احساس کردم پنجاه درصد اون علایم مرتفع شده و مثل قبل احساس گیج در سر حساس شدن به یک درد کوچیک و حالت تهوع و فشار در پیشانی رو ندارم برای ماه دوم چون امتحانات بود این حالات باز سراغم اومدن و انشالله هفته بعد مصرف دارو ماه دوم هم تمام میشه و باید پیش روانپزشک برم برای تجویز نسخه و شرح حال.
سوال من از شما این هست که برخی به من گفتن تو پانیک هستی و برخی گفتن سایکوسوماتیک این دو چه فرقی میکنن و با توجه به علایمی که به شما گفتم شما مشکل منو تو جسم میبینین یا روح و اگر در روان من این مشکلات هست چرا احساسشو رو جسم دارم میبینم ؟ قبلا هم بهم فشار وارد میشد اما رو جسم تاثیر نمیزاشت چرا الان همچنین مشکلی برام بوجود اومد؟ در ضمن 22 سالمه و قبل از آشنایی با بحث روانشناسی فقط فکر میکردم بیماری های درمان نشدنی دارم و خیلی نگرانش بودم حتی حرف دکتر مبنی بر سالم بودن خودمو باور نمیکردم میگفتم شاید دکتر داره اشتباه میکنه خیلی از دکترها گفتن به من که سالمی از نظر جسمی اما نمیدونم چرا شک دارم و میگم حرفشون درست نیست