الانم خیلی غمگینم که پسر خالم داغون شده ؛نمیدونم این پیام منو یه روزی میبینه و میخونش یا نه؟!
ولی از همین جا میخام برای پسر خالم بنویسم که ؛
پسر خاله من واقعا تقصیری نداشتم ؛من حتی تا قبل از اینکه بخام ازدواج کنم؛به مادرم گفتم ؛مامان پسر خالم من ازدواج کنم داغون میشه چون اون منو میخاد ؛ولی مادرم ؛البته مادرم هم تقصیری نداشت ؛گفت تویه خاستگار سمج برات اومده که هیچ رقمه بی خیالت نمیشه ؛و اگر به پسر خالتم بگم داری ازدواج میکنی ؛اونم میاد جلو ؛وبین این دو درگیری شکل میگیره؛ومنم که واقعا مستعصل بودم ؛چون خاستگارم گفته بود به بابام اگر دخترتون رو ندید من خودمو نابود میکنم ؛ما هم دلمون براش خیلی میسوخت؛چون واقعا دلش گیر من بود ؛ما هم چاره ای جز این مادرم ندید ؛که گفت اگر به پسر خالتم بگیم بیاد ؛هر دوشون تو رو میخان ؛و باهم در گیر میشن ومعلوم نیست چه اتفاق ناگواری بیفته این وسط؛
و آبرومون توی فامیل میره؛مادرمم از اون حرف پدر پسر خالمم خیلی ناراحت بود و گفت بی خیال پسر خالت شو ؛به من ؛و
گفت ؛خانواده خالت اذیتت میکنن ؛درسته پسر خالت تورو میخاد
ولی خالت اینها همش بهت تیکه میندازن؛
واذیتت میکنن؛
و اینکه خانواده خالت یه ذره ول خرج نیستن؛
وشما هم پرتوقع و ولخرج هستی ؛اینو مامانم راست میگفت من خیلی دست ودلباز و پول هدر ده هستم ؛
اگه کسی خساست داشته باشه انگار خفه میشم ؛واقعا دست
خودم نبست ;کلا ذاتن اینطورم ؛باید خوب بخورم وبپوشم ووو
کلا اهل تجملات هستم وچیزهای لوکس
مامانمم گفت الان عروسشون بشی ؛
میخان محدودت کنن اینو نخر واونو نخر وووو
گفت اذیت میشی دخترم؛
البته من کلا دختر قانعی هستم ولی خوب محدودیت زیاد اذیتم میکنه؛
بخاطر همین مادرم گفت فقط چیزی نگو به خالت اینها و دلایلشم گفتم واست؛فقط همین ؛وگرنه پسر خاله تو خیلی آقایی؛
البته مامانم گفت خالت دنباله عروس چادریه؛
گفت پسر خالت دختر چادری میخاد منم که چادری نبودم ؛مامانم میگفت تو از هیچ کس نمیکشی ؛ممکنه خانواده خالت زوربگن بهت ؛
عصبانی بشی و دعوا بشه ؛
شما بشدت خیانت کردی ، در حق اون کسی که باهاش ازدواج کردی با پنهان کاری ات و بکمک مادر محترم ات که می تونست حد اقل بعد از ازدواج شما رو تو مسیر درست قرار می داد با روحیات همسرت بازی شد ، و تمام دارائی شو یه چیزی بیشتر برداشتی در صورتی که در هر مرحله با صداقت می تونستی در حق کسی ظلم نکنی ، اون پسر خاله ی محترم ات هم بعد از ازدواج شما می تونست یه کم وجدان داشته باشه و شما رو به سمت طلاق هدایت نکنه ، یا حد اقل یه معذرت خواهی کوچولو می کردی از همسرت که با عشق و تلاش هدف اش تشکیل زندگی بود نه که لخت اش کنی و بی خبر رها کنی اش ، این بی خبری و بی صداقتی بزرگترین ظلمه که شما نمی دونم چرا اصلا اهمیتی نداره و تا ابد مدیون خانواده ی همسر سابق ات هسی چون باهاش دلیل رفتار ناسازگاری ات رو بیان نکردی و از دوست داشتن اش کمال سو استفاده رو کردی با خیال رسیدن به شخصی که دوستش داری ، متاسفم
ناشناس م
۱۶:۳۳ ۲۱ آذر ۱۴۰۰
من خیلی ناراحتم برای پسر خالم ؛منم دارم عذاب میکشم که این همه سال یعنی مدت ده سال منو میخاسته و اذیت شده ؛
پسر خالم حق داشت ؛من باید برای اون بودم ولی الان بایه لج ولجبازی الکی بین خانواده هامون این طوری بشه ؛و ما چوبشو بخوریم ؛
من خیلی دوست داشتم به پسر خالم برسم چون یه عشق زمان بچگی بود
از بچگی همدیگرو دوست داشتیم اونم همش با نگاه ؛
البته پسر خالم یه حرکت هایی میزد واذیتم میکرد بعضی وقتها
ولی من اینقدر مغرور بودم توی دلم میخندیدم بهش ولی بروز نمیدادم که منم بهش علاقه دارم ؛پسر خالم راس میگه من واون باید سهم هم میشدیم
ولی الان ۱۰سال گذشته ؛البته من هیچ تقصیری نداشتم ؛منم خودم یه قربانی بودم ؛توی این قضیه ؛چون همش لج ولجبازی خانواده ها مارو از هم دور کرد ؛من میخاستم برم به پسر خالم بگم که قضیه این طوریه وباهاش بشینم وحرف بزنم ؛چون دوستش داشتم ولی گفتم خیلی زشته ؛پسر خالم راجع بهم فکر بد میکنه ؛ولی با اینکه میدونستم پسر خالم اینقدر مهربون بود ؛منو باور میکرد ؛واصن راجع بهم فکر بد نمیکرد ؛ولی خوب به عنوان یه دختر به نجابتم فکر کردم ؛و هیچ وقت بهش نگفتم ؛الان که فکرشو میکنم چقدر همه مون اشتباه کردیم ؛خیلی اشتباه؛به نظر من توی این قضیه همه مون به یه اندازه تقصیر کار بودیم ؛خیلی از این جریان ناراحتم و غمگین ؛چون الان احساس میکنم این وسط پسر خالم خیلی ضربه خورده؛ومن اصن روحمم خبر نداشته ؛
به نظر من اگه عشق کسی واقعی واقعی باشه ؛واز خدا بخاد کمکش کنه؛خدا معشوقشو بهش میده ؛گرچه راه عاشقی خیلی سخته و دردناک و تحمل زیاد میخاد؛ولی خدا بهش میرسونش ؛
من میگم اگه آدم عاشق واقعی باشه ؛باید خودشو واسه معشوقش به آب وآتیش بزنه تا بدستش بیاره ؛نه اینکه به فکر شکستن غرورش باشه ؛برای یه عاشق غرور معنایی نداره پیش معشوقه؛
بعدش این از همه بدتره که ادعای دوست داشتن و عاشق بودن معشوقه تو داری بعد از ۱۰سال ؛که ازدواج کرده ؛و دوباره رفتی سمت معشوقت؛ولی بازیش بدی تا بلکه اگه یه دفعه گفت برو ؛ضایع نشی ؛وغرورت نشکنه؛
از همه بدتر اینه ؛
به نظر من انسان عاشق جرات داره ؛و میره حرفشو رک و پوست کنده میگه ؛حالا یا طرف میگه شناخت میخام یا میگه برو ؛
ولی اینکه بخای اذیتش کنی ؛مثلا که چی بشه ؛
خوب اذیتشم کردی و خودتو معرفی نکردی ؛که عاشقشی؛به نظرت درسته؟؟
به نظرم این آقا داره اشتباه میکنه ؛نباید پنهان بشه ؛چون اگه معشوقش بفهمه که چه کسی هست ؛هیچی کم نمیشه ازش ؛فوقش میفهمه که یه نفر عاشقشه ؛همین ؛
ولی اینکه بخای بازی بدی معشوقتو خیلی دردناکه؛
منم یه دختریم که از بچگی پسر خالم منو میخاست ومنم بهش علاقه داشتم؛ولی اینقدر غد ومغرور و پررو بود ؛فکر کنم میخاست من برم خاستگاریش؛منم که یه دختر مغرورتر از خودش ؛اصن یه ذره بهش رو نمیدادم؛مثل خودش؛تا بفهمه یه من ماست چقدر کره داره؛آخه منم مثل خودش خیلی غرورم زیاده و رو نمیدم به کسی؛حالا هم خلاصش هی طول داد اینقدر وفکر کرد که من میخام تا آخر عمر برای ایشون بمونم تا اگه ایشون دوست داشت هروقت خاست بیاد خاستگاریم ؛و قبل از ازدواج من ۶ماه قبلش یه خاستگاری تلفنی الکی کرد که هیچ تعهدی رو بوجود نمیاورد ؛ و باباشم همش سنگ اندازه میکرد؛منم ۶ماه بعد از خاستگاری تلفنی ؛به خاستگاری ازدواج کردم که برام با همه جنگید ؛در حالی که اصن ۱درصد شرایط ازدواج رو نداشت ؛ومنم بخاطر همین که تلاششو کرد دیدم باید برای کسی بمیرم که برام بمیره ؛نه کسی که حتی اینقدر غرورش زیاده که از ترس اینکه جواب رد بهش ندم ؛مادرشو با تلفن انداخته بود جلوو؛تا بلکه نه ؛نشنوه از من :به قولی اول اوکی بگیرن ؛بعد بیاد خاستگاریم ؛
عشق هم خوبه هم خیلی درد ناک و بد
وقتی که عشقت پرکن میکنهاز عشق هیچی در زندگی قشنگتر و لذت بخش تر نیست
اما وای بحال وقتی که کسی رو عاشقانه دوست داری و در لغت راه زبان بهت میگه دوستت آره اما اصلا درکت نمیکنه و فقط هر لحظه برات جهنم میشه با این که تو در کنار عشقت داری زندگی میکنی
درکل من میگم عشق باید دو طرفه باشه
یه ضرب و المثل هست که میگه
عشق یه سره باعث درد سره
ولی با همه سختیها تا عشق نباشه زندگی اون معنی واقعی ش رو ندارن برا همتون عشق پاک آرزو میکنم،❤️
همون طور که میگی عشق دوطرفه است ، درک هم دوطرفه است ، حرفی که عاشقشم اما درکم نمی کنه چرته ، عشق سراسر گذشت هست ، کلمه ی درکم نمی کنه از دهان آدم های خود شیفته و سلطه گر می تونه گفته بشه ،
ضمنا کاش آدمائی که نسبت مناسبی مثل پدر مادر و داداش ندارن و صرفن شوهر خواهر یا شوهر دوست هستن نشینن پای درد و دل ینفر که داره تلاش می کنه رشد کنه و شل اش کنن ، این نوعی خیانت به زندگی آدم هاست نمیشه اسم شو کمک گذاشت
ناشناس س
۱۹:۴۱ ۰۳ تير ۱۴۰۱
آدما عقل دارن ، نمیتونی بگی یه چیزی هم خوبه هم بد ، اونم نشانه ی خودشیفتگی و گذشت نداشتن و کوتاهی فکر هست ، با عقل میشه بررسی کرد محاسنی که بیشتر میپسندی و معایبی که برات قابل تحمل ترند سرجمع میشن خوب ، و غیر اون میشه بد ،، چجوری فک می کنی یه چیزی هم خوبه هم بد ، بنظرم شما احتیاج دارید به آرامش بیشتری برسید ...
۲۴سالمه قصد ازدواج داشتم اما انقد شرایط اقتصادی بده که ادم پشیمون میشه ،چیز مهم اینکه دخترا خیلی باید مواظب خودشون باشن
اعتماد نکن به پسرا که میگن من عاشقتم فعلان،چون بیشترشون بعد اینکه به مقصودشون رسیدن ولشون میکنن میرن.یعنی واقعا خیلی دردناکه نامردیه...
من یک پسر30سال هستم ازکودکی یک عشق کودکی داشتم شایدهم یک طرفه بوده احساس می کنم امامن ازکودکی خیلی عاشقش بودم حتاحاصرم همه چیزم جونم ازکوچکی فداش کنم قسمت نشودبهم برسیم 20سال گزشت 2تامون ازدواج بچه دارشدیم امامن همیشه احساس می کنم فقدیک جسدهستم بدون روح بااین که 10سال مذهبی واخیلی ادعای ایمان دارم اخرانگاربه خدانرسیدم اعتمادبنفسم رفته شخصیتم لطمه خوردازرفتارم وعصبانی واافسردگی تااواخرازخدادعاکردم خدایامن که بندتوازتومی خوام این حسرتوازدلم یک جوردربیاربه خدامعجزه شو دیک روزعشقم دیدم به من یک لبخندزدانگار روح دروجودم احیاشودهمه بیماریهان واعتمادبنفسم برگشت اتاانگارتازه خدارواقعن شناختم لان فقدعشق پاک من دربارش دارم انگاریک جورهست خدادراسمانهامنوبه اون رسانده بعد20سال الان من بهترین دوران زندگیم والذت ترین لحذات می کشم به همه چیزامیدوارشدم عشق پاک انسان رابه تکامل می رساند
عشق وجود داره وواقعا حسیه ک تنها عاشق واقعی درکش میکنه
اونایی ک از عشقشون گذشتن پس عاشق واقعی نبودن من از بچگی عاشق کسی شدم ک دوسم داشت ابراز کرد ی مدت ن گفتم و خیلی سخت بود سرد بودم عادت نداشتم ب کسی رو بدم ولی دلمو برده بود بالاخره بعد چند ماه منم ابراز کردم و تا الان بعد چندین سال از حسمون کم نشده و فقد داره زیاد میشه هیچوقت ناراحتم نمیکنه و اگ بحثی بشه سعی میکنه با آرامش بهمبگه در کل زندگی خوب داریم خداروشکر و الان نامزدم واقعا ایده آل منه و من از خدا بابت داشتنش ممنونم
ولنتاین مبارک
عشق واقعا مسخره و ساختگیه.
هیچ عشقی وجود نداره همش توهم و خیالات خودمونه بابا.
عشق فقط یکی است اونم عشق به خدای یگانه.
خدایی که لحظه مرگ کنارته.
در قیامت کنارته.
تو رو از عذاب و آتش دور نگه میداره.
بگو ببینم اون روزی که به گرفتاری مبتلا شدی
چه کسی جز خدای رحمان و رحیم به داد ما میرسه
حتی معشوقمونم ما رو تنها میگذاره.
پس فقط به خدا فکر کنیم و همانند علما و عرفای دینمان مقام سلوکی و درجات بالایی را به دست آوریم. و همانند شهدا
همه چیزمان را فدای خداوند کنیم.
ولی از همین جا میخام برای پسر خالم بنویسم که ؛
پسر خاله من واقعا تقصیری نداشتم ؛من حتی تا قبل از اینکه بخام ازدواج کنم؛به مادرم گفتم ؛مامان پسر خالم من ازدواج کنم داغون میشه چون اون منو میخاد ؛ولی مادرم ؛البته مادرم هم تقصیری نداشت ؛گفت تویه خاستگار سمج برات اومده که هیچ رقمه بی خیالت نمیشه ؛و اگر به پسر خالتم بگم داری ازدواج میکنی ؛اونم میاد جلو ؛وبین این دو درگیری شکل میگیره؛ومنم که واقعا مستعصل بودم ؛چون خاستگارم گفته بود به بابام اگر دخترتون رو ندید من خودمو نابود میکنم ؛ما هم دلمون براش خیلی میسوخت؛چون واقعا دلش گیر من بود ؛ما هم چاره ای جز این مادرم ندید ؛که گفت اگر به پسر خالتم بگیم بیاد ؛هر دوشون تو رو میخان ؛و باهم در گیر میشن ومعلوم نیست چه اتفاق ناگواری بیفته این وسط؛
و آبرومون توی فامیل میره؛مادرمم از اون حرف پدر پسر خالمم خیلی ناراحت بود و گفت بی خیال پسر خالت شو ؛به من ؛و
گفت ؛خانواده خالت اذیتت میکنن ؛درسته پسر خالت تورو میخاد
ولی خالت اینها همش بهت تیکه میندازن؛
واذیتت میکنن؛
و اینکه خانواده خالت یه ذره ول خرج نیستن؛
وشما هم پرتوقع و ولخرج هستی ؛اینو مامانم راست میگفت من خیلی دست ودلباز و پول هدر ده هستم ؛
اگه کسی خساست داشته باشه انگار خفه میشم ؛واقعا دست
خودم نبست ;کلا ذاتن اینطورم ؛باید خوب بخورم وبپوشم ووو
کلا اهل تجملات هستم وچیزهای لوکس
مامانمم گفت الان عروسشون بشی ؛
میخان محدودت کنن اینو نخر واونو نخر وووو
گفت اذیت میشی دخترم؛
البته من کلا دختر قانعی هستم ولی خوب محدودیت زیاد اذیتم میکنه؛
بخاطر همین مادرم گفت فقط چیزی نگو به خالت اینها و دلایلشم گفتم واست؛فقط همین ؛وگرنه پسر خاله تو خیلی آقایی؛
البته مامانم گفت خالت دنباله عروس چادریه؛
گفت پسر خالت دختر چادری میخاد منم که چادری نبودم ؛مامانم میگفت تو از هیچ کس نمیکشی ؛ممکنه خانواده خالت زوربگن بهت ؛
عصبانی بشی و دعوا بشه ؛
پسر خالم حق داشت ؛من باید برای اون بودم ولی الان بایه لج ولجبازی الکی بین خانواده هامون این طوری بشه ؛و ما چوبشو بخوریم ؛
من خیلی دوست داشتم به پسر خالم برسم چون یه عشق زمان بچگی بود
از بچگی همدیگرو دوست داشتیم اونم همش با نگاه ؛
البته پسر خالم یه حرکت هایی میزد واذیتم میکرد بعضی وقتها
ولی من اینقدر مغرور بودم توی دلم میخندیدم بهش ولی بروز نمیدادم که منم بهش علاقه دارم ؛پسر خالم راس میگه من واون باید سهم هم میشدیم
ولی الان ۱۰سال گذشته ؛البته من هیچ تقصیری نداشتم ؛منم خودم یه قربانی بودم ؛توی این قضیه ؛چون همش لج ولجبازی خانواده ها مارو از هم دور کرد ؛من میخاستم برم به پسر خالم بگم که قضیه این طوریه وباهاش بشینم وحرف بزنم ؛چون دوستش داشتم ولی گفتم خیلی زشته ؛پسر خالم راجع بهم فکر بد میکنه ؛ولی با اینکه میدونستم پسر خالم اینقدر مهربون بود ؛منو باور میکرد ؛واصن راجع بهم فکر بد نمیکرد ؛ولی خوب به عنوان یه دختر به نجابتم فکر کردم ؛و هیچ وقت بهش نگفتم ؛الان که فکرشو میکنم چقدر همه مون اشتباه کردیم ؛خیلی اشتباه؛به نظر من توی این قضیه همه مون به یه اندازه تقصیر کار بودیم ؛خیلی از این جریان ناراحتم و غمگین ؛چون الان احساس میکنم این وسط پسر خالم خیلی ضربه خورده؛ومن اصن روحمم خبر نداشته ؛
بعدش این از همه بدتره که ادعای دوست داشتن و عاشق بودن معشوقه تو داری بعد از ۱۰سال ؛که ازدواج کرده ؛و دوباره رفتی سمت معشوقت؛ولی بازیش بدی تا بلکه اگه یه دفعه گفت برو ؛ضایع نشی ؛وغرورت نشکنه؛
از همه بدتر اینه ؛
به نظر من انسان عاشق جرات داره ؛و میره حرفشو رک و پوست کنده میگه ؛حالا یا طرف میگه شناخت میخام یا میگه برو ؛
ولی اینکه بخای اذیتش کنی ؛مثلا که چی بشه ؛
خوب اذیتشم کردی و خودتو معرفی نکردی ؛که عاشقشی؛به نظرت درسته؟؟
به نظرم این آقا داره اشتباه میکنه ؛نباید پنهان بشه ؛چون اگه معشوقش بفهمه که چه کسی هست ؛هیچی کم نمیشه ازش ؛فوقش میفهمه که یه نفر عاشقشه ؛همین ؛
ولی اینکه بخای بازی بدی معشوقتو خیلی دردناکه؛
یه قلب عاشق و جرات میخاد ؛همین؛
وقتی که عشقت پرکن میکنهاز عشق هیچی در زندگی قشنگتر و لذت بخش تر نیست
اما وای بحال وقتی که کسی رو عاشقانه دوست داری و در لغت راه زبان بهت میگه دوستت آره اما اصلا درکت نمیکنه و فقط هر لحظه برات جهنم میشه با این که تو در کنار عشقت داری زندگی میکنی
درکل من میگم عشق باید دو طرفه باشه
یه ضرب و المثل هست که میگه
عشق یه سره باعث درد سره
ولی با همه سختیها تا عشق نباشه زندگی اون معنی واقعی ش رو ندارن برا همتون عشق پاک آرزو میکنم،❤️
ضمنا کاش آدمائی که نسبت مناسبی مثل پدر مادر و داداش ندارن و صرفن شوهر خواهر یا شوهر دوست هستن نشینن پای درد و دل ینفر که داره تلاش می کنه رشد کنه و شل اش کنن ، این نوعی خیانت به زندگی آدم هاست نمیشه اسم شو کمک گذاشت
اعتماد نکن به پسرا که میگن من عاشقتم فعلان،چون بیشترشون بعد اینکه به مقصودشون رسیدن ولشون میکنن میرن.یعنی واقعا خیلی دردناکه نامردیه...
اونایی ک از عشقشون گذشتن پس عاشق واقعی نبودن من از بچگی عاشق کسی شدم ک دوسم داشت ابراز کرد ی مدت ن گفتم و خیلی سخت بود سرد بودم عادت نداشتم ب کسی رو بدم ولی دلمو برده بود بالاخره بعد چند ماه منم ابراز کردم و تا الان بعد چندین سال از حسمون کم نشده و فقد داره زیاد میشه هیچوقت ناراحتم نمیکنه و اگ بحثی بشه سعی میکنه با آرامش بهمبگه در کل زندگی خوب داریم خداروشکر و الان نامزدم واقعا ایده آل منه و من از خدا بابت داشتنش ممنونم
ولنتاین مبارک
هیچ عشقی وجود نداره همش توهم و خیالات خودمونه بابا.
عشق فقط یکی است اونم عشق به خدای یگانه.
خدایی که لحظه مرگ کنارته.
در قیامت کنارته.
تو رو از عذاب و آتش دور نگه میداره.
بگو ببینم اون روزی که به گرفتاری مبتلا شدی
چه کسی جز خدای رحمان و رحیم به داد ما میرسه
حتی معشوقمونم ما رو تنها میگذاره.
پس فقط به خدا فکر کنیم و همانند علما و عرفای دینمان مقام سلوکی و درجات بالایی را به دست آوریم. و همانند شهدا
همه چیزمان را فدای خداوند کنیم.