خیلی از مواردی که اینجا گفتن به تنهایی یک بیماری روحی به حساب نمیان بلکه اکثرا نشأت گرفته از همون وسواس در جنبه های مختلفه! مثلا خود بیمار انگاری ، همون وسواس تمیزی ، جمع کردن هرچیز با تصور اینکه یه روز به کار بیاد ، مراقبت افراطی ، سالم خوری و یا حتی بسیاری از فوبیا ها هم بر همین اساس شکل میگیرن... هرچند وسواس در هر زمینه هم طیف وسیعی داره که هممون حداقل درجاتی رو ازش تجربه کردیم. اگه یه سری از نشانه ها رو اینجا تطبیق میدین و پیداش میکنید اصلا قطعیتی وجود نداره که حتما دچار مشکل خاصی هستید . راه درمان خیلیاش کنار گذاشتن حساسیت های روزمره هست.
کلا آدمهایی که مشکل قد یا جسمانی دارن خیلی ناراحت هستن مثل این میمونه که بری یه جایی بعد دستت نرسه اون چیزی که میخوای برداری و همیشه ناراحت باشی که همه ی میزا خیلی بلند هستن
واقعا هس میکنم یه جوری همه رو ناراحت میکنم یا جلوی همه گریه میکنم
من سال نهم معدلم بیست بود ولی الان که دهم (رشته ی ریاضی ) هستم و فیزیکمو ده شدم واقعا دوست دارم خودمو خفه کنم اصلا موقیت درس خوندن ندارم و روزای تولدم بهم خوش نمیگزه الان موندم که خودکشی کنم یا خودمو روانی جلوه بدم که منو تو تیمارستان بستری کنم که اونجا درس بخونم
ببخشید کسی میدونه که تیمارستان اجازه ه ی کتاب خوندن میدن یا نه واقعا دوست دارم مهندس شم
سلام من خودم مشکل کمبود هورمون رشد دارم قدم155 با استخون بندی ریز پاهام35 با آمپول رسیدم14 سالمه.برای هر سی روز که هورمون رشد داشته باشم هزار بار خانواده مسخرم میکنن دعوام میکنن بابام از دستم عصبانیه همش به خاطر اینکه داروی گرونیه.منم احساس اضافی میکنم تو این دنیا.همش به فکر خودکشی ام. همش به خانواده میگم چرا بیشتر برام آمپول نزدین.انقدر خسته شدم از این قضیه قد اگه بهم بگن برو عمل جراحی بکن میکنم.آخه خواهرام همه قد بلندن آخه مگه من چه گناهی کردم خدا ...منو تو این خانواده به اندازه یه بچه10-11 ساله میبینن):
وسواس فکری گرفتم فکر کنم.... هعی
منم 13 سالگی بشدت کوتاه بودم و شده بودم مضحکه دست این و اون تو کلاس..الان بیست سالمه و خداروشکر قد نرمالی دارم(بیشتر بخاطر ژنتیک و قد پدرم و گرنه من هم روشای درمانی زیادیو رو امتحان کردم)میدونم حرفم رو جدی نمیگیری چون فکر میکنی درکت نمیکنم ولیییی باااور کن از وقتی قدم به حالت نرمال رسیده مسخره ترین و بی اهمیت ترین چیز برام همین قد شد..یعنی تو مواجهه با ادما اصلاااا به قد و وزن طرف دقت نمیکنم و اصلا قد کسیرو مسخره نمیکنم و متنفرم از اونروزایی که اونقدر حساسیت داشتم به حالت و اندازه بدنم..فقط رو خودت کار کن و بدون خیلی ها عاشق تو هستن و خیلی ها اهمیتی به این مسائل نمیدن و خوب یکسری عقده ای هم هستن که مسخره کنن ولی ناشنوا باش در مقابلشون
المیرا
۰۱:۳۸ ۱۰ آذر ۱۳۹۹
سلام من ۲۹سالمه فقط ترس ازفویبارودارم مثلاازفضای بسته میترسم ازاتاق بی پنجروتاریک میترسم ازبستری شدن ومحل بیمارستان واقعامیترسم طوری ک تپش قلب میگیرم چندبارم دچارحملات پنک شدم اصلانمیتونم گریه یکیوببینم اصلانمیتونم برم مراسم عزاداری میش کمکم کنید؟
خسته شدم ديگه
خداروشكر از خانواده شانس آوردم مادر و پدر خوبى دارم
ولى از درون حس خالى بودن ميكنم و واقعا دلم ميخواد بميرم
اينم بگم كه اگه رفيق دارى قدرشو بدون
سلام ببخشید .
من همهی این موارد و به طور دقیق دارم من ۱۵سال سن دارم،من از زندگی خودم خسته شدم و دیگه دوست ندارم ادامه بدم من از دیگران از خانوادم و...متنفرم نمیدونم چرا.من دوست دارم ی مشکل خطرناک یا ناعلاجی داشته باشم چرااا؟؟؟
واقعا هس میکنم یه جوری همه رو ناراحت میکنم یا جلوی همه گریه میکنم
من سال نهم معدلم بیست بود ولی الان که دهم (رشته ی ریاضی ) هستم و فیزیکمو ده شدم واقعا دوست دارم خودمو خفه کنم اصلا موقیت درس خوندن ندارم و روزای تولدم بهم خوش نمیگزه الان موندم که خودکشی کنم یا خودمو روانی جلوه بدم که منو تو تیمارستان بستری کنم که اونجا درس بخونم
ببخشید کسی میدونه که تیمارستان اجازه ه ی کتاب خوندن میدن یا نه واقعا دوست دارم مهندس شم
من۱۴ سالمه همه چیز رو برای خودم میخوام به اون چیزی ام که میخوام نرسم زدو عصبی میشم کنترلم دست خودم نیست یکی رو دوست دارم تا حد مرگ بزنم
وسواس فکری گرفتم فکر کنم.... هعی
خداروشكر از خانواده شانس آوردم مادر و پدر خوبى دارم
ولى از درون حس خالى بودن ميكنم و واقعا دلم ميخواد بميرم
اينم بگم كه اگه رفيق دارى قدرشو بدون
من همهی این موارد و به طور دقیق دارم من ۱۵سال سن دارم،من از زندگی خودم خسته شدم و دیگه دوست ندارم ادامه بدم من از دیگران از خانوادم و...متنفرم نمیدونم چرا.من دوست دارم ی مشکل خطرناک یا ناعلاجی داشته باشم چرااا؟؟؟