چرا بعضی از افراد این اجازه و به خودشون میدن که انقدر راحت تو زندگی بقیه دخالت کنن و قضاوتشون کنن در حالی که از همه احمق تر خودشونن فکر میکنن کمک میکنن ولی فقط همه چیز و خرابتر میکنن کاش راه حلی بود تا این چنین افرادو درماان میکردیم
من ادم بی مصرفی هستم دوتا بچه دارم ولی ای کاش نداشتم من از پس تربیتشون بر نمیاد چون خیلی ادم ضیف ی هستم از خودم بدم میاد اصلا من به چه درد میخورم خیلی کم حواسم اصلا از زندگی م لذت نمیبرم من احساس میکنم خیلی ادم گناه کاری هستم یه سره با خودم درگیرم که من چه ادم به درد نخوریم چی بگم
درود من انتظار چیز بهتری داشتم مریضی من کامل گرایی من موش کوچکی هستم که تلاش نمی کنه عقاب شود چون از نظر اون همه چیز کوچک و چیزی ارزش تلاش نداره مثل خوک تو لجنزار خودم می گردم تازه این بخش کوچکی از مشکلات من باید تصمیم بگیرم و محکوم کنم اما حکم چیه و چگونه را نمیدانم
ادم احساسی هستم و این نگ اورترین قسمت وجود منه از بین نمی برمش چون باید برای از بین بردنش به کسی ظلم کنم
ادم حیجانی هستم و این نادانی من هست بر آن آگاه هستم راه درمان ندارم دلم میخواهد دانا باشم ولی فهم چیزی نیست که بشه خرید چیزهای زیادی میدانم و این جمله خودش خنده داره چون ما انسان ها یک مشت موجود نادان هستیم که فکر می کنیم داناییم دانشمندانمان انسان های هست که یک کشف کوچک باعث مبشود حجان زده بشن من همیشه نگران بمیرم و چیزی را نفهم ریاضی برام مهم نیست اسم ها مکان ها حتی راز ثروت همیشه میپرسم یک روز خواهم مرد که چی ایندگان میان که چی دنیا به وجود آمد که چی قرار به قیامت صفر کنیم خندیدم
انقدر تو خانوادم و فامیل به خاطر دفاع از حق خودم دعوا کردم مادرم رو تحریک کردن منو ببره روانپزشک منو بردن دکتر گفت هیچ چیزیش نیست ولی از اون موقع من روانی شدم داغونم حتی به خاطر چیزای کوچیک هم به خودم آسیب می زنم
این آخرین تلاشیه که دارم برای نجات خودم میکنم.احساس میکنم که وجود ندارم.یعنی همه چیز رو توهم میبینم.خانوادم برام هیچ کاری نمیکنن.الان ۳سالی میشه که توی خونه منو زندانی کردن.خواهش میکنم کمکم کنین.
سلام خسته نباشید من فوتبال خیلی خوبه و وقتی با دوستام یا با بزرگسالان که میشناسمشون بازی میکنم راحت بازی میکنم ولی وقتی میخوام داخل یه مسابقه بازی کنیم نمیدونم یه حسی بهم دست میده که باعث میشه اسون ترین حرکات رو هم نتونم انجام بدم یا اینکه دیر خودمو داخل بازی پیدا میکنم
هر چی بگم تمومی نداره
ادم احساسی هستم و این نگ اورترین قسمت وجود منه از بین نمی برمش چون باید برای از بین بردنش به کسی ظلم کنم
ادم حیجانی هستم و این نادانی من هست بر آن آگاه هستم راه درمان ندارم دلم میخواهد دانا باشم ولی فهم چیزی نیست که بشه خرید چیزهای زیادی میدانم و این جمله خودش خنده داره چون ما انسان ها یک مشت موجود نادان هستیم که فکر می کنیم داناییم دانشمندانمان انسان های هست که یک کشف کوچک باعث مبشود حجان زده بشن من همیشه نگران بمیرم و چیزی را نفهم ریاضی برام مهم نیست اسم ها مکان ها حتی راز ثروت همیشه میپرسم یک روز خواهم مرد که چی ایندگان میان که چی دنیا به وجود آمد که چی قرار به قیامت صفر کنیم خندیدم
دوس دارم خودکشی کنم راحتشم
ولی هیچ وقت هیچیم نشده