چقدر ترسناک بود. من وقتی از خونهی همسایه مون میام اول بسم الله الرحمن الرحیم می کنم بعد وارد میشم . من سال پیش هم حس میکردم جن تو خونمونه انقد ترسیدم تا آخر نخوندم
یه روز که تو اتاق بودم مادرم من رو از اشپزخانه صدا کرد داشتم پله ها رو یکی یکی پایین میومدم که یهو مادرم من رو از اتاق طبقه بالا صدا کرد و گفت نرو منم شنیدم صدات کرد حالا نمیدونم کدوم صدا رو باور کنم اولی یا دومی رو
دلیل منطقی بدید که چرا در زمان الان کسی مثل این داستانها جن زده نمیشه ؟! یا چرا ما مثل مادربزرگا و پدربزرگا جن و جنزده نمی بینیم؟! این داستانها اگه واقعی هستن چرا روشون تحقیق علمی نشده تا ثابت بشه دلیلش چی هست؟!
شخصا نظرم اینه که این داستان ها برای ترویج رفتار های درست است
البته گاهی برای اینکه توضیح پدیده های علمی رو نداشتن چیزهایی مثل جن و روح رو وسط میکشیدن
به نظرم الان هم اگه کسی چنین چیزی میبینه ممکنه از خستگی مغزش باشه
ولی خیلیا سعی در اثبات اینا دارن
تقریبا هم اثبات شده مثلا روح وزن داره خب اگه وزن داره پس یعنی جسمه پس دیدنش خیلی هم نباید بعید باشه اما واسه جن اطلاعاتی ندارم
یک بنده خدا
۱۱:۲۹ ۱۲ اسفند ۱۳۹۹
ببین یه داستانی هست که داخل یه شهری میخوان یه تحقیقاتی انجام بدن که دکتراشون میگن اگه رگ های نخاعشون رو قطع کنیم میتونن با دنیای ارواح ارتباط برقرار کنن بعد روی دو نفر انجامش میدن روز اول هی. اتفاقی نیوفتد دو هفته بعد اون دوتا دیگه نمیبینن جایی رو و هیچ حسی ندارن تا جایی که شروع میکنن به گریه کردن
چیز هایی که من میدونم اینه که
1 - وارد خونه ای که مال اوناست نشید
2 - وسایل فلزی اونا رو اذیت میکنه
3 - این که جن ها به انسان ها حمله میکنن دلیل داره
اونا میخوان تو مکان خودشون بمونن ولی وجود انسان ها به دلیل این که انسان هم انرژی داره اونا رو اذیت میکنه پس سعی میکنن انسان ها رو خارج کنن (این درباره ی شیاطین صادق نیست )
اگه جنگیری به شما گفت نمیدونم جنه این طوری و اون طوری اصلا دلتون به حال اون جن یا روح نسوزه و اصلا به جمع خودتون راهش ندید
در اخر سعی کنید جنی رو احضار نکنید و ازشون هم نترسید چون بعضیاشون فقط میخوان انسان ها رو بترسونن
عالی بود
من 12ساله هستم هروقت میرم خونه پدربزرگم شب موقع خواب خیس عرق میشم و کف پاهام داغ میکنه و همیشه کنج خونه پدر بزرگم یه ادم خیلی قد بلند میبینم دختر عمه ام همین جوریه
خوب بود .
خونه مادر بزرگم اینا.خالم تو اتاقش بوده بعد داییم دیده که خالم از رو مبل بلند شده رفته ولی دیگه ندیدتش.شب بوده پدر بزرگم هنوز خواب نبود سرشوانداخته بوده زیر پتو ولی شبی میشنوه که صدای آب میاد واینم فکر میکنه وه خالمه و سرشو بلند نمیکنه ببینه کیه. به نظر من کاش سرشو بلند میکرد بفهمه کیه .خالمم حدودا۲۰سالشه . بعد صبح پدر بزرگم ماجرا رو میگه ولی خالم میگه من نبودم اصن بلند نشدم بعد میرن خیابون میگن یع پسر بچه تعقیبشون میگرده.بعد تو خونه اجاره ای که بودن دقیقا تو اتاق خالم زیرش یه صدایی میداد . دایی بزرگ من گفت که شاید یه مرده خاک کرون زیر حونه بخاطر همینه این اتفاقا.بعدم که از خونهه رفتن .قبل از اینکه برن من دیگه نرفتم خونشون چون واقعا میترسیدم. تا اینکه اسباب کشی کردن وخدا رو شکر دیگ اتفاقی نیفتاده.
من نمیدونم چیزی که میبینم واقعیه یا نه ولی من تو خونمون روح پدر بزرگم رو دیدم که فقط نگاهم کرد و چیزی نگفت به مدار بزرگم گفتم او باور کرد ولی پدر و مادرم باور نکردن امیدوارم شما باور کنید
البته گاهی برای اینکه توضیح پدیده های علمی رو نداشتن چیزهایی مثل جن و روح رو وسط میکشیدن
به نظرم الان هم اگه کسی چنین چیزی میبینه ممکنه از خستگی مغزش باشه
ولی خیلیا سعی در اثبات اینا دارن
تقریبا هم اثبات شده مثلا روح وزن داره خب اگه وزن داره پس یعنی جسمه پس دیدنش خیلی هم نباید بعید باشه اما واسه جن اطلاعاتی ندارم
1 - وارد خونه ای که مال اوناست نشید
2 - وسایل فلزی اونا رو اذیت میکنه
3 - این که جن ها به انسان ها حمله میکنن دلیل داره
اونا میخوان تو مکان خودشون بمونن ولی وجود انسان ها به دلیل این که انسان هم انرژی داره اونا رو اذیت میکنه پس سعی میکنن انسان ها رو خارج کنن (این درباره ی شیاطین صادق نیست )
اگه جنگیری به شما گفت نمیدونم جنه این طوری و اون طوری اصلا دلتون به حال اون جن یا روح نسوزه و اصلا به جمع خودتون راهش ندید
در اخر سعی کنید جنی رو احضار نکنید و ازشون هم نترسید چون بعضیاشون فقط میخوان انسان ها رو بترسونن
کندر دود کن
من 12ساله هستم هروقت میرم خونه پدربزرگم شب موقع خواب خیس عرق میشم و کف پاهام داغ میکنه و همیشه کنج خونه پدر بزرگم یه ادم خیلی قد بلند میبینم دختر عمه ام همین جوریه
خونه مادر بزرگم اینا.خالم تو اتاقش بوده بعد داییم دیده که خالم از رو مبل بلند شده رفته ولی دیگه ندیدتش.شب بوده پدر بزرگم هنوز خواب نبود سرشوانداخته بوده زیر پتو ولی شبی میشنوه که صدای آب میاد واینم فکر میکنه وه خالمه و سرشو بلند نمیکنه ببینه کیه. به نظر من کاش سرشو بلند میکرد بفهمه کیه .خالمم حدودا۲۰سالشه . بعد صبح پدر بزرگم ماجرا رو میگه ولی خالم میگه من نبودم اصن بلند نشدم بعد میرن خیابون میگن یع پسر بچه تعقیبشون میگرده.بعد تو خونه اجاره ای که بودن دقیقا تو اتاق خالم زیرش یه صدایی میداد . دایی بزرگ من گفت که شاید یه مرده خاک کرون زیر حونه بخاطر همینه این اتفاقا.بعدم که از خونهه رفتن .قبل از اینکه برن من دیگه نرفتم خونشون چون واقعا میترسیدم. تا اینکه اسباب کشی کردن وخدا رو شکر دیگ اتفاقی نیفتاده.