سلام من توزندگیم دچارمردی وحشی هستم دیشب منو زیادکتک زدخوابم بردخواب دیدم بالای کوهی زیباهستم وقتی به پایین کوه نگاه میکنم منظره ی خیلی قشنگی داره ویک نفربهم میگه اینجاامن ترین جای جهان هست تو روخدابگیدتعبیرش چیه یعنی من ازدست این وحشی نجات پیدامیکنم یا میمیرم درضمن خاک اون کوه طعم ومزه ی خوبی داشت
سلام ، خواب دیدم پشت چندتا کوه که انگار گرد هم بودن یعنی وسطشون دره بود وایساده بودم، چندتا باند بینهایت بزرگ و قوی هم اونجا وسط کوه گذاشته بودن و صداش تا آخر بلند کرده بودن و اهنگ پخش میکردن، همش بالا سرم نگاه میکردم که الان کوه ها ریزش پیدا میکنن، با یکی دونفر دیگه بودیم، همش به هم نگاه میکردیم که یکنفر بره صدای باند رو کم کنه، ولی اوووونقدر صداش بلند بود که میگفتم بریم کر میشیم حتما، کوه رو دور زدم، یه سمت دیگش یه کلید دیدم که تو نستم صداش رو بیارم پایین.
سلام من خواب دیدم که در دره کوهی هستم یک کوه بسیار بزرگ بود که خیلی قشنگ بود و... وتعبیرش این بود که یا از دنیا میرم یا به زندان می افتم می خواستم اینو بگم که یک صلوات بفرستید
سلام خواب دیدم به کوهنوردی میرم و خیلی هم شلوغه نزدیک قله ی گام رو به سختی میرم اما خب میرم بالا و اونجا که میرسم امتحان ریاضی میدم و با کمک یکی از دوستانم پاسخ های صحیح رو ارسال میکنم امتحانش ۴ سوال بودبعد خواب دیدم که خواهرم نتایج امتحان رو گرفت اما استاد به چندتا از پاسخ های من نمره نداده بود و گرفتن نمره اون هارو پیگیری میکردم. بعد دیدم ی خانه رو گرفتم که خیلی بزرگ بود و مستاجر داشت اون داشت تخلیه میکرد خونه رو که رفتم و خونه رو دیدم خونه نوساز نبود و البته پر از کمد دیواری مثلا هرجای خونه ی کمد دیواری که مستاجر کمد دیواری هارو دونه دونه باز میکرد و توضیح میداد و میگفت اگر ممکنه بخشی از چمدونام اینجا بمونه چمدوناش هم به رنگ های سبز و طلایی بودن, بعد رفتم خونه داشتم با یکی از اساتید صحبت میکردم و برای غذا ماکارونی پختم و ته دیگ خیلی خوبی داشت و ی خدمتکاری هم بود که اونم از اون ماکارانی خود , میخواستم اگر امکان داره تعبیر این خواب من رو بگید
با سلام من در خواب دیدم که در خانه نشسته بودم و داشتم نگاه به صحرا میکردم که یکدفعه صحرا آتش گرفت و هی آتش تمام صحرا را گرفت به طوری که کوه هم آتش گرفت و من هی داد میزدم
من خواب دیدم دارم از یه کوه سنگی بالا میرم و مادر بزرگم پاین کوه داشت بالا می اومد و سنگ ریزه های که بخاطر من پرت میشد پاید به او میخورد و یا رد میشد بعد مدتی به نزدیکی قله رسیدم انگار وارد جنگ شدم وارد یه منطقه خیلی سبز کوه های اطراف هم دیده میشدن که خیلی سبز بودن
باسلام من خواب دیدم در آرم از کوه پایین میام به ی دو راهی رسیدم چند نفر باهام بودن اونا از ی راه رفتن من از راه دیگه که متوجه شدم حلوم ی پرتگاه است و تقریبا گیر افتادم هرچه داد زدم کسی به کمکم نیامد با تلاش و فراوان وافتادن چند سنگ موفق شدم بر گردم وقتی نکات پیدا کردم دیدم راه باز شده ومیشه دیگه به راحتی ازش عبور کرد معنیش چیه
من خواب دیدم در کوهی هستم از راهی رفتم که به ی پرتگاه منتهی میشد خواستم بیفتم ولی با تلاش موفق شدم که برگردم و در ضمن اون قسمت پرتگاه چند سنگ بود که ریختن وراهی درست شد
همه خوشک شدن
تعبیرش ؟؟
از عقربها را دوستم روی سرم را میگرفت بازم بودلطفا تابیرش چیه؟