سلام تو خونه ما دعوا زیاد اتفاق میفته اونم بخاطر چیزای بی ارزش چن وقتیه ک همش وسایلامو گم میکنم بعد دو سه روز جایی دیگه پیداش میکنم سرکه ای هم ک واسه هفت سین عید از دو سه روز قبل عید گزاشتیم هر روز نگا میکنم میبینم کم شده ازش الان دیگه تقریبا تموم شده از بقیه میپرسم اینو شما اینجوری کردید انکار میکنن آیا احتمال داره تو خونمون جن باشه آخه سرکه چ ربطی داره بهشون اینو نمیفهمم
رفقا اینو بدونین اجنه یا به قول قدیمی ها از ما بهترون اونا هم دارن مثل من وشما زندگی میکنن و کاری هم به کار ما ندارن ولی اونا هم مثل من و شما از یه چیزهایی ویه کارهای خوششون میاد واز یه چیزهایی و یه کارهایی بدشون میاد که باید رعایت کنیم مثلا زیور آلات رو دوست دارن .گلاب دوس ندارن و......
سلام عزیزان.برای کسانیکه اعتقاد به قران دارن و به وجود جن.بله وجود داره.برای دونستن اینکه خونتون جن داره یا خودتون طلسم شدین با فال قهوه میتونم بهتون بگم.البته فال قهوه فقط هشدار و اطلاع میده و نمیتونه چیزی رو براتون تغییر بده.برای تغئیر و اصلاح مشکل فقط قرآن یا کمک از دعانویس و جنگیر کاربلد.
سلام وامابعدخونه ای من وهمسرم وبچم توش زندگی میکنیم ازقرارمعلوم وبامستنداتی که دربالاذکرشده است جن وجوددارد!چون چندین بارکه موقعی که تنهابودم وسایل اشپزخانه بهم ریختندومن ازجاپریدم فرارکردم خونه بابام طبقه بالا وبابام گفت تودیوونه ای ترسوهستی وخیالاتی !!!ولی خانمم وخواهرم خودشون اعتراف واقراق کرده اندکه چندبارکه تواتاق مابودندتنهابودندیه خانم محجبه کوتاه قامن که تاحالا ندیده بودنش مشاهده شده !!اونم برای لحظاتی چندثانیه من ازبچگی توزیرزمین خونمون دختری باگیس موی بسیاربلنددیده ام اونم بارهاموقع خواب یابیداری ...خواهرم میگفت چندروزپیش که من خانمموبرده بودم بیرون وبچمون خواب بودسایه سیاه دیده بوده وچندبارهم دیده بوده که مرتب ازکنارش ردمیشده وبه داخل دیواراتاق نفوذمیکرده ...وبعدازمدتی اومده بوده بالاسرش وایساده بوده که خواهرم میگفت که یه خانم بسیارباحجاب وقدمتوسط وکه قیافه زیبایی هم داشته....خواهرم وقتی اینودیده بوده تواتاق بچمونوبرداشته بوده وازاتاق فرارکرده بوده ...ولی خودبنده ازوجوداین جن احتمالی احساس امنیت میکنم چون تاحالا به ماضرری نرسونده وهمیشه یه چیزی درون قلبم منوازخطرات واسیب های احتمالی نگه داشته ومنواگاه کرده ومنم فقط حرف اونوعمل کرده ام وشایدم دلیلش اینه که من ازخانم های محجبه رادوست دارم وبراشون احترام قائلم......
این یکی از فریب های زیرکانه شیطان هست که با اون احساس امنیت کنی "ای پرودگار قادرمطلق مارا از مکر وحیله های شیطان دوربدار گناهانمان راببخش ومارادرسایه لطف ورحمت خویش قرار ده ، ما تنها با سایه لطف ورحمت تو احساس امنیت میکنیم زیراکه تنها توقادرمطلق هستی آمین
ناشناس
۱۵:۴۹ ۰۱ اسفند ۱۴۰۱
من بعد از خواندن این نور گوشی بالا پایین میشد صدا های میشنیدم ولی تا یک نفر بیدار شد تمام ای اتفاقات تمام شد
درود به همگی
چند وقت پیش یه پست اینستا دیدم در مورد جن و دنبال کردم یبار یه فیلمی گذاشته بود که یه جن مثل حالتی که یه انسان ملافه سفید روش بندازه از کوه بالا میرفت و من مسخرشون کردم اونا هم یه جنو موکل کردن به خونه ی من از اون زمان خونه ی ما جن دار شده و یه پسرکوچیک دارم الان دو سالشه کوچکتر که بود به یه گوشه نگاه میکرد و از ترس گریه میکرد یا حتی اونو دنبال میکرد .الان که دو سالش شده هر شب دو تا سه بار بیدارش میکنن و بچه شروع به گریه میکنه حتما باید بغلش کنم تا خوابش ببره و اروم بگیره بعضی شبا احساس میکنم از در اتاق سرک میکشن و داخل اتاقو نگاه میکنن .حضورشونو شبا تو خونه احساس میکنم .چند وقتی دقت کردم یه گربه سیاه زیاد رفت و امد میکنه به خونه ی ما .خانمم هم متوجه حضورش شده .یه اینهتو حموم روی دیوار نصب کرده بودم شکستنش.
توضیحات عالی.
من از خونمون خیلی بدم میاد همش اتفاقات بد برام افتاده هرجا هم ک جابجا شدیم سرصداهای عجیب مثل پچپچ یا صداهایی از داخل ستونهای سقف شنیدم حتی سگ دوستم یک شب کنار من بود وقتی خوابیده بود ب یکباره از تو خواب پرید کنارم نشست روبروی در اتاقم شروع ب تماشا کردن بیرون اتاق ک وصل میشد ب حال و دقیقا اتاق روبرو بعداز اینکه نوازشش کردم دوباره خوابید اونقدری نگذشت باز پاشد خیره ب بیرون اتاقم مینشست وقتی در اتاقمو بستم بدون اینکه نوازشش کنم امد دقیقا کنار من سرشو گذاشت تا صب راحت خوابید برای من ثابت شده بود از قبل ک یچی هست حتی با ما جابجا میشن میان خونه جدید و راستش من احساس امنیت میکنم انگار دوسم دارن مراقبم هستن حتی اشتباه منو یجوری بهم ثابت میکنن من خیلی تنها میشم داخل خونه لحظه خوابیدن احساسشون میکنم.
منم همین طور.هر جا میرم باهام میان و راستش دیگه ازشون نمقترسم و بهشون عادت کردم انگار عضوی از خانوادم شدن
پوریا فولادی
۱۹:۵۲ ۱۶ فروردين ۱۴۰۲
دقیقا مثل من.ولی من دیگه ازشون نمیترسم و انگار عضوی از خانوادم شدن..و حضورشون رو دوست دارم.
Mehrdad
۱۳:۵۶ ۱۸ تير ۱۴۰۲
"ای پرودگار قادرمطلق تنها به تو پناه میبریم گناهان ماراببخش وسایه ظلم وکینه شیطان را از وجودمان دوربدار ومارازیرسایه لطف ورحمت بیکران خود قرار ده زیراتنها تو قادرمطلق هستی وتنها تو مارا مراقب هستی وتنها تو امنیت را به ما ارزانی داشتی زیراکه تنها تو قادرمطلق هستی آمین✝️
یملیخا
۱۵:۵۳ ۱۶ شهريور ۱۴۰۱
یبار من رفتم ی خونه ای وقتی وارد شدم در نهایت حیرت مات و مبهوت موندم چون در روبرو صحنه عجیبی دیدم یک مرد و زن با دوتا بچه نشسته بودن شام میخوردن اصلا متوجه من نشدن رفتم پیششون منو اصلا نمیدیدن گفتم بزار یک بشقاب بندازم زمین ببینم متوجه میشن؟ وقتی بشقاب افتاد دیدم همشون ترسیدن و بازم منو ندیدن موجودات عجیبی بودن کم کم داشتم میترسیدم
سلام من 14 سالمه و شب ها همیشه تنها میخابم ب غیر شبهای پنجشنبه ک با خواهرم توی ی اتاق دیگه میخابم... من از 1401 ب اینور هروقت شبا میخابم تو اتاق خودم، راس ساعت 3 نصفه شب انگار یکی با تکون بیدارم میکنه. مامانم میگه اتفاقیه ولی اخه هرشبببب اونم راس ساعت 3 نصفه شب؟؟؟ بعدشم ک بیدار میشم دیگه خوابم نمیبره تا یکی دوساعت...بعد از اونم انگار یکی بهم زول میزنه... وصتی هم تو اون یکی اتاقه میخابم اصلا بیدار نمیشم یا چیزی حس نمیکنم یا وقتی خونه تنهام انگار یکی صدام میکنه و هی صدای پا میاد
سلام من یک شب تو خونه تنها بودم تو اتاق روی مبل نشسته بودم وداشتم کتاب میخواندم بعد یک صدا اومد که انگار یکی روی تخت نشت بعد از یک مدت صدای امد که انگار کسی به دیوار اتاق میزنه فقط همین نیست بعضی وقت ها لبتاب رو به شارژ میزاشتم که شارژ شه بعد از مدتی که میومد لبتاب از شارژ کنده شده بود مطمعا بودم که کسی از خانواده ام اون کار نکرده شما بگید ایا تو این خانه جن نیست
سلام. من تجربه کردم واقعآ همینطوره بارها کارم به دکتر کشیده . خودشو دیدم و اتفاقات ترسناک که اطرافم تو خونه افتاده. حتئ دچار فراموشی مطلق شدم و بلاهایی که به سر من اومده و اطرافیان بهم گفتن درحالی که خودم چیزی یادم نمیاد . خدا همه رو از شرّ جن و شیطان درامان نگه داره.
بخصوص جن که تجربه تلخ دارم وتا سرحد مرگ پیش رفتم. وخونه وسایل همش جابجا میشد. دعا نویس کمکم کرد ولی باز هست .
چند وقت پیش یه پست اینستا دیدم در مورد جن و دنبال کردم یبار یه فیلمی گذاشته بود که یه جن مثل حالتی که یه انسان ملافه سفید روش بندازه از کوه بالا میرفت و من مسخرشون کردم اونا هم یه جنو موکل کردن به خونه ی من از اون زمان خونه ی ما جن دار شده و یه پسرکوچیک دارم الان دو سالشه کوچکتر که بود به یه گوشه نگاه میکرد و از ترس گریه میکرد یا حتی اونو دنبال میکرد .الان که دو سالش شده هر شب دو تا سه بار بیدارش میکنن و بچه شروع به گریه میکنه حتما باید بغلش کنم تا خوابش ببره و اروم بگیره بعضی شبا احساس میکنم از در اتاق سرک میکشن و داخل اتاقو نگاه میکنن .حضورشونو شبا تو خونه احساس میکنم .چند وقتی دقت کردم یه گربه سیاه زیاد رفت و امد میکنه به خونه ی ما .خانمم هم متوجه حضورش شده .یه اینهتو حموم روی دیوار نصب کرده بودم شکستنش.
من از خونمون خیلی بدم میاد همش اتفاقات بد برام افتاده هرجا هم ک جابجا شدیم سرصداهای عجیب مثل پچپچ یا صداهایی از داخل ستونهای سقف شنیدم حتی سگ دوستم یک شب کنار من بود وقتی خوابیده بود ب یکباره از تو خواب پرید کنارم نشست روبروی در اتاقم شروع ب تماشا کردن بیرون اتاق ک وصل میشد ب حال و دقیقا اتاق روبرو بعداز اینکه نوازشش کردم دوباره خوابید اونقدری نگذشت باز پاشد خیره ب بیرون اتاقم مینشست وقتی در اتاقمو بستم بدون اینکه نوازشش کنم امد دقیقا کنار من سرشو گذاشت تا صب راحت خوابید برای من ثابت شده بود از قبل ک یچی هست حتی با ما جابجا میشن میان خونه جدید و راستش من احساس امنیت میکنم انگار دوسم دارن مراقبم هستن حتی اشتباه منو یجوری بهم ثابت میکنن من خیلی تنها میشم داخل خونه لحظه خوابیدن احساسشون میکنم.
بخصوص جن که تجربه تلخ دارم وتا سرحد مرگ پیش رفتم. وخونه وسایل همش جابجا میشد. دعا نویس کمکم کرد ولی باز هست .