سلام دوستان،باور کنید اینطوری هم که خیلی از دوستان فرمودن نیست،من پارسال کارم توی اصفهان بود وتنها زندگی میکردم،وضع روحیم خیلی بد بود ومیخواستم خودکشی کنم،تا اینکه دیدم یکی دیده نمیشه ولی باهام حرف میزنه،اون فقط بهم امید میداد،چیزایی رو گفت که بعدش اتفاق افتاد،اون نجاتم داد و الانم خیلی کم و موقع گرفتاریام باهاش درارتباطم،بخدا این موجودات رو اگه کاریشون نداشته باشین خیلی خوب و بی آزارن

دلیلی نداره علم پزشکی همه چی رو بتونه تایید را رد کنه . جن ها وجود دارن و کاملا واقعی هستند تا آدم از نزدیک باهاشون برخوردی نداشته باشه باور نمیکنه

سلام‌فقط اینو میتونم‌بگم‌ایا کسی ازشماها میتونه کمکم‌بکنه یانه من نمیتونم‌اینجا توضیح بدم‌ولی خیلی نیاز به یک دعا نویس خوب دادم

سلام من و خانواده ام رفته بودیم خانه مادر بزرگم که بیرون از شهر است ما موقعی که اومدیم خونه جای بالشت من و خواهرم عوض شده بود و جای دستگیره پرده ام هم عوض شده بود و لپ تاپم نیمه روی میز بود و نزدیک بود که بیفتد و یک پارچه سفید که توی اتاق مادرم بود پهن شده بود روی رخته خوابم و خاله ام گفت من آمده خانتان و با همسایه رو به رویی دعوام شد و گفت من به هیچ چیز دست نزده ام من خیلی اعصابم خورده و خانواده ام فکر میکنند که تمام این کار ها تقسیر من است و این که من کلیپ های کوتاهی در مورد جن و ارواح تماشا میکنم که حدود ۲ هفته است که نگاه نکرده ام

این عکسا همش الکیه چون جن اینطوری نیست شبیه بز ثم داره و موی پشمالو داره پدر بزرگم دیده و دایی ام هم ازین کلاس ها می ره

برای من طلسم گذاشته بودند و
چون همیشه قران میخونم اسیب ندیدم. کسی قصه پسرش روبرام تعریف کرد که از دیوار وسردرخت نوشته طلسم پیداکرده بود من هم دور خونه را گشتم وفضله سگ ونخ گره زده وکاغذ طلسم وتکه های پی از اطراف خانه پیدا کردم ولی ازاین بابت زیاد اذیت شدم ......گفتم شاید بدرد کسی بخوره

فاسدان اداری بستر ساز فسادهای اداری و غیر اداری هستند

جن اصلا وجود نداره الکی خودتونو نترسونید

ممنون از مطلبتون

چیکار کنیم که اجنه از خونمون برن؟

من کاملا حضور جن رو حس کردم.بو مدفوع و گرمایی مثل سشوار و حرکتشون روی بدنم و حتی سایه هاشون رو دائما میبینم.البته این جن ها اکثرا کوچک و اندازه کف دست هستند.امیدوارم هیچکس تجربه نکند .ولی مهمترین چیز خرابی دائم وسایل خانه و بدبیاری مداوم و دور شدن دوستان و نزدیکان هستند.راهی هم برای رهایی پیدا نکردم و همچنان درگیرم باهاشون.

دوستان یک خاطه را برای شما تعریف کنم . بنده و خانواده قدیم (حدود 30 سال قبل ) در یک خانه دوطبقه شیروانی زندگی می کردیم و من تنها طبقه بالا که زیر شیروانی بود می خوابیدم و تقریبا نصفه های شب صداهای عجیب و غریبی از زیر شیروانی و سقف می آمد و مثل اینکه یک غلطک انداخته باشند زیر سقف از این طرف سقف به اون طرف سقف کشیده می شد . جالب این بود که من قبلا زیر شیروانی رو دیده بوده همه تیر چوبی به فاصله 1 متر از هم نبود و اصلا سطح نا هموار بود و امکان چنین چیزی وجود نداشت و هر موقع برای اعضای خانواده تعریف می کردم کسی حرف منو باور نمی کرد و می گفتند حتما خواب دیدی چون چنین چیزی امکان ندارم . فقط من تنها کاری که می کردم شبها با شنیدن این صداها بسم الله می گفتم و زیر رختخواب می خوابیدم .

هرچه بیشتر به جن اهمیت بدید بیشتر سر وقت شما میاید وهرچه بیشتر تحویلش نگیرید وبهش اهمیت ندهید عاقبت خودش خسته شده واز مکان یا شما دور میشود جن فقط افراد ضعیف را اذیت یا تسخیر میکند وزورش به افراد قوی وقلدر نمیرسد بهترین راه این است که تحویلش نگرفته وبهش بی توجه باشید بعد مدتی خودش خسته شده ومیرود

سلام هنوز مطالب نخوندم ولی تا عکس اولی دیدم درسته من فک میکردم دیوونه شدم همچین موجودی دیدم خداروشکر دیوانگی نبود وای دوستان اگ بدونین اون موجود اولی چقدر وحشتناک من دوبار دیدم خیلی میترسی اما با ترس زیاد ساکن میمونی خودت ،
این موجود مهره های بدنشو میبینی برای همین میگم وحشتناکتره یا شبیه مهرس نمیدونم
و اینک دقیقا همین اندام داره لاغراندام بلند کشیده
وامیسته اما بیشتر تمایل داره بشینه نه ک بشینه با دو دست جلوییش میپره حرکت میکنه چجور بگم مثل حرکت خرگوش چجوریه اونجوری
دقیقا خودشه
خداکنه پشیمون نشم از گفتنش
قبلا هم موجوداتی دیدم شبیه ابرمانند با گردن بدون سر اونا هم باریک بودن اما ایستاده سرعت حرکت زیاد رنگ سفید و خاکستری ماانند
اما دیگ این موجودات بی سر ندیدم اخیرا همین موجود بالایی دیدم لعنتی خیلی تررسناک خیلیییی تو عکس ترس ندداره ولی اگ ببینیش پشتش میکنه بهت دستای بلند و انگشتای وحشتناکشو میزاره رو سرش میشینه و تو سکته میکنی وقتی حرکت میکنه نیم خیزی
اما خوشبختانه سمتت نمیان تو ی خط حرکت میکنه و درحد چندثانیه شاید ی دقیق بشه دیدنت بعد یهو غیب میشه نیگاتونم نمیکنه اصلا فقط ترس من از دیدن همچین اندام موجودیته رنگشم خاکستری ایناست بنظرم چون تو نور ترانسم ک تو اتاقم میاد دیدمش سفید اصلا نیست

شب خوابیدم باید صبح زود بلند میشدم یه کار مهم داشتم صبح ساعت ۷ شد یکی با یه صدای خیلی تند منو با اسم کوچیک صدا زد گفت پاشو منم فکر کردم بابامه ولی بعد اینکه بلند شدم فهمیدم اصلا کسی تو خونه نبوده