عالی

10 سال پیش اوستایی شیشه ایم که 7 سال بهترین ماروراش بودن از حسادت وتنگ نظری اوند کارگاه رنگماری مبلمان ام رو مه تازه یکسال بود زده بودم اتش انداخت، به خدا بعضی خواب ها پیام حقه، به خدا سه بار تو خواب قبل اینمه کار و آهن رو آتیش بزنه تو خواب دیدم با غضب و حسادت بهم نگاه میکنه و بدون حرف زدن حس میکردم تو دل اش نفرت وجود داره، زیر یکماه بعد اون خوابها کارگاهم رو 2 شب آتیش زد، کلی خسارت و تاوان دادم افسردگی شدیدی گرفتم، حتی کارگاهی که تازه 3 ماه بود خریده بودن دیولراش از نلات خاک بود جایی سیمان اتقدر فمرام تشویش بود که روی همون دیوار دیوار زدم ستون خاته با چاه نیم متر فاصله داره هنیشه بجه هان مه اتاق می‌دوند خاته میلرزه، و همین باعث میشه همیشه باعث باتیش رو نفرین کن ام، حتی بعد از اتش سوزی به خاطر تغییر شغل ام به رانندگی تا به دستور پزشکم تسکیه روحی بشه،اصلا برای خرج عمل پسرام مه 4 سوراخ مادر زایی داره نتونستم درمانش کن ام، و سختیهایی دیگه که نمیتونم بگم،در حالی مه اوستام فانیل دورمون بود از زندگی سخت بنده خبر داشت مه از 14 سالگی بعد فوت پدرام خرج 4 خواهرم رو با ماروری تو رنگماری کمد ومیز میدادم، که کار بسیار سخت و پر آسیبی بود، حتی به خاطر اینکه شغلم آزاد بود با این شرایطم قانون از بیمه عمر ما حمایت نکرد گفت ملا باید هزینه بینه رو آزاد بپردازید، حتی برادر بزرگم که هن نوحی وشیمیایی بود 17 سال دوران مجردیش هنه ما رو در خاته موچک یم طبقه روانی کرد، خلاصه درخت رو از داخل موریانه میخوره هر چی آشنا وفامیل هستند ضربه اصلی رو اونها نیزنند تا غریبه ها، ولی نمیدونم اینهمه نفرین کردم چرا هنوز اوستام بعد ده سال هنوز زنذه هستش؟ بدتر خودم دارم رنج میکشم انوار نفرین به خودم برمیگرده،؟ ایا خدا این رسمشه، علت اش رو نمیدونم تاون گناهانمه؟ یا داذم امتحان میشم؟! نمیدونم، حسن کودک کار دهه شصتی قم،

از اعتمادم سو استفاده کرد و در بدترین شرایط رهام کرد. از خدا خواستم در دنیا و آخرت تنها و محزونش کنه. الهی آمین.

خدایا چیکار کنم که دلم گرفته تا اسمش میاد یاد حرفش میوفتم خدایا چرا حاجتمو نمیدی تا از ته قلبم ببخشم؟ گاهی بعضیا یک حرفی میزنن میرن غافل از اینکه اون حرف نیست اون یک چاقو تو قلب طرف خدایا اگر عدالتی بود طرف به مشکل من گرفتار میشد حالا خدایا خواهش میکنم حاجت منو بده تا فراموش کنم اون لحظه اون ثانیه رو تا ببخشم دلم درد داره خدایا من راضی نیستم خدایا منو دریاب خدایا خواهش میکنم

فقط از خدا میخام یک ثانیه اونو جای حال من قرار بده

لطفاهرکی این متنو میخونه کسیکه به منو خانوادم ظلم کردهرو نفرین کنه بایه پسر اشناشدم گفت نیتش ازدواجه منم گفتم من دخترپاکی هستم اهل رفیقی نیستم و دس بزار رو قران که قصدت ازدواجه اونم دست گذاشت قران خورد امانیتش ازدواج نبود پیش هرکس وناکسی هم ابرو خودم خانوادمو بردگفته بودکه این دختر بهم التماس کرده که باهاش دوست بشم کثافتکاره.بهمراه دوستایی که داشت ابرو خودمو خانوادم بردن محیط ماهم کوچیکه حالا همه به چشم کثافتکار نگامون میکنن تمام موهاسرم سفیدشدن ازبس که گریه وغضه خوردم دیگه هیچی ازم نمونده.شمارو به خداقسم میدم که ازته دل نفرینشون کنید که همونجورکه ابرو منو خانوادمو بردن یه جوری ابروشون بره که سکته کنن بمیرن توهردودنیا بسوزن بدترین بلاها به سرشون بیاد بحق قران کریم.خدایاحقم بگیر خدایادیگه کسی حاظرنیست بامن ازدواج کنه بخاطراینکه ابروم رفته حالامن موندمو هزاران غموغصه وهزاران ارزو.یاقران کمرشون بشکن هرکی باابروم بازی کردبه بدرین مصیبت ها دچارشون کن

کسی باابرو خودمو خانوادم بازی کرده ایا مستحق نفرین نیست؟

نباید انسان کسی را نفرین کند چون فرد دچار می گردد

به بچه بی زبون من نفرین کردند. ناراحت شدم و از خدا خواستم به خودشون برگرده. حالا بچش حرف نمیزنه. خدارو شکر

نفرین قوی ترین نیروی مخرب در جهان هست که اگر به حق باشه قطعا اجابت میشه.
بالاتر از نفرین، نیرویی نیست حتی اگر کسی که نفرین کرده حلال کنه باز هم اثرش از بین نمیره .......و گفته شده تا 7 نسل هم میتونه آسیب بزنه.
پس از نفرین مظلوم بترسید و حق کسی پایمال نکنید.
در گفتار و کلام رعایت حال همدیگر داشته باشید و دل کسی نشکنید.

مطالب خوبی بود متشکر

ما یه خانواده ۴نفری کارمند هستیم با یک زندگی فوقالعاده سخت وفقیرانه دلم خوش بوداز پدر شوهرم ثروت کلانی به ما میرسد ولی بعد از فوتش فهمیدیم که دایی وزندایی شوهرم پدر شوهرم رابه محضر بردن وبه طور قانونی ورسمی شوهرم را از ارث محروم کرده وحق کلان ما به برادر شوهر های ظالمم رسیده خدا رو قسم میدم به جگر سوخته عمه سادات که همشون به بدترین درد در دنیا واخرت دچار شوند

من چی بگم آخه که به تازگی متوجه ظلمی شدم که واقعادلم شکسته که هیچ تیکه تیکه شده...خداکجاست نمیدونم ولی میدونم بابنده های ظالمشه..وقتی که بیست سالم شده بوده واسه من طلسم میگیرن این طلسمازندگی منونابودکردوخدافقط نگاکرد..

چی بگم که دلم شکسته ...من صب ظهرشب میگم خدایاباطل کن این طلسمارووبدی اون آدم به خودش برگرده ودردی بگیره که درمونی نداشته باشه وروسیاه بشه جوری که سرنتونه بلندکنه دربین مردم...وجزآوارگی هیچی نصیبش نشه..‌

بدجورشکستم خداکجاست..آخه من جای کیوتواین دنیاتنگ کرده بودم که این بلاروسرم اوردن.‌‌..هرچندکه حدس میزنم کارکی میتونه باشه ولی خب خدافقط شاهدظلمه وقتی ساکته همردیف باظالمِ..مظلوم فقط میتونه آه بکشه...
خداکجایییییی..کی تقاص دل شکستمومیگیری ازشون...

سلام اگر من خانواده مادرم رو نفرین کنم نفرین اونا به من برمیگرده یانه.

والا ماهم اینارا میدونیم ولی بعصبا بی فایدس ما یه همسایه داریم طبقه بالا، به والله شیش ماهی هست که نه روز داریم نه شب رنگ استراحت وارامش را ندیدیم ازوقتی قدم نحص اینااومدتواین خونه،دعا برای هدایتشون هم بارها کردم بارها گفتم دوستانه خواهش کردن و با ریش سفیدا بهش گفتیم اما خدا میدونه به یه دیوانه گفته بودیم میدونست دیگه ساعت استراحت باید رعایت کنن اما انگارنه انگار والا چندباره که به نفرینشون رواوردم خودتونا بزارین جاما نه ظهر ونه شب ها بتونین بخوابین مدام سروصدا و راه رفتن وبدو بدو اون نه یک روز و ده روز و یک ماه ودوماه یکسال باید تحمل کنی زندانم اینجوری هست توروخدا؟