اولا کسی که همچین رفتاری با تو داره دوستت نیست. سعی کن از اینگونه افراد دوری کنی، در برابر رفتاراش فقط سکوت کن و بی محلی. بالاخره خودش خسته میشه. دیگران رفتار شایسته تو رو میبینند و ملاک قضاوتشون حرف دیگران نیست.
اسما
۲۳:۴۹ ۱۵ بهمن ۱۳۹۷
سلام. متاسفانه من با ی همچین آدمی سالهاست زندگی میکنم خیلی زجر آوره که همه کار براش کردی و بازم توبه نمیکنیو ذاتت نمیذاره بد باشی ... هرروز بیشتر از قبل پیشش تحقیر میشی و عذاب میکشی... تو بدترین شرایطی که آدمو رها کرده انتظارات غیرمعقول داره... واقعا هنگ کردم من یکی...
من یک خواهر بزرگ تر دارم خیلی رو مخه اصلا رفتارش یک مدل بدی هرچی ازش خواستم انجام نمیده از دستش خسته شدم آدم غیر قابل تحملی میگم بریم بیرون نه میگم بریم بازار نه هرچی بگم میگه نه
تو پیاما همه از بزرگتراشون نالیدن...
هیچکی درد منو نمیفهمه وقتی یه خواهر کوچیکتر گستاخ داشته باشی و جلو همه بی ادبی کنه و توکارات دخالت کنه و ب هزار و یک روش رو مخت باشه و آزارت بده...
کارش حسودی و مردم آزاریه...
مدام خودشو با من مقایسه میکنه اون قط یازده ساله ست و من بیست یک ساله...
ولی تحمل رفتارش غیرممکن هست...
عادم چطور میتونه مقابل یه بچه زبون نفهم همزمان هم صبور باشه و هم خوددار... هیچ جاراه حلی واس این مورد ندیدم!
واقعا دیگه خسته شدم تو کانون خانواده تنها چیزی ک حس نمیکنم امنیت و آسایشه... خدا نصیب گرگ بیابون نکنه همچین موجود دورو و آب زیرکاهی
همه اینجا نوشتن که چقدر آدمای غیر قابل تحمل تو زندگیشون دارند چقدر از دست حرفاشون ناراحت میشن امیدوارم اینو بخونین من دختری 21 ساله هستم که فرزند آخر خانواده ای پرجمعیت محسوب میشم اختلاف سنیم با برادر کوچیکم ده ساله پس میتونین درکم کنین که چقدر تفاوته سنی داریم اینا حالا به کنار ولی من از اول بچیگیم همیشه یا درگیر مشکلات خانوادم خواهر برادرام بودم یا تنها بودم هیچ کس هیچ وقت نشد دنباله نقطه ضعفام باشه و به روم بیاره هیچ وقت کسی در موردم حسادت کنه یا برام بد بخواد آزاد آزاد بودم از همه نظر انگار که کلا توی این دنیا وجود نداری حالا کدوم به نظرتون غیر قابل تحمله سرکوفتای خانواده یا اینکه خانوادت کلا فراموشت کرده باشن؟
عزیز دل تو خوشی زده زیر دلت... کلبه ی آرامش و تنهایی تو بیا با منی عوض کن ک فقط دوتا خواهریم ... با ده سال اختلاف سن.. کوچیکه یازده سالشه و منم بیست یک...
رسما غیرقابل تحمل و مردم آزاره.. هرچقد ازون زبون کوچیکش برمیاد بهم توهین میکنه و منم ب حکم بزرگتری یا باید ساکت بشم یا اگ باهاش دهن ب دهن بشم محکومم و خودمو کوچیک کردم...
پس شکر گذار موقعیتت باش و از آرامشی ک داری لذت ببر ... بموقعش هم از مهر و محبت پدرمادرت بهره ببر و نگران این نباش ک نادیده میگیرنت
بهارناصری
۰۷:۵۵ ۰۸ آذر ۱۳۹۷
سلام.داداش من وبداخلاق ترین وبدبین ترین آدم روی این زمینه.فک میکنه اون سلطانه ومن وخواهرامم باید کارهاشو .ازبچگی همیشه ماهاروکتک میزنه سرچیزای الکی.ازش متنفرم.نمیذاره برم خونه دوستم،درحالی که دوستم همیشه میومد.اماسه ساله که دوستمم نمیاد،خدایادارم دیوونه میشم.همش بهم دستور میده وزورمیگه
من یه فامیل شوهر دارم که دختره نوجوانه خیلی بی ادبه با من که دو برابر اون سن دارم یه جوری صحبت میکنه انگار مادر بزرگ غرغروعه خیلی رفتاراش تحت تاثیر مادرشه و دقیقا از اون الگو گرفته من نگران خودشم چون تو این سن اینطوری شده بزرگتر شه دیگه هیشکی نمیتونه جمعش کنه هروقت که میبینمش دوس دارم اخرین بار باشه که میبینمش
مقصر اصلی پدر و مادر این آدم ها هستند که به موقع با آنها برخورد نکرده اند و نمیکنند. انگار خوششون هم میاد از دور نگاه کنند و تحلیل کنند این وضعیتهارو. بهترین و کارآمدترین روشی که کار میکنه اول صبر بعد روشون وایسادنه! آنهم با جدیت تمام! اینطوری شخصیت خودتون هم کاملتر میشه! من یک خواهر داشتم از خودم بزرگتر که انگار نوکر گیر آورده بود. ولی جلوش وایسادم و کلا همه چیز تغییر کرد. ولی وایسادم ها! عتی به من فحش داد همون فحشو بهش دادم!
سلام خواهر شوهرای خواهر من خیلی آدمای حسودین بخصوص کوچیکه که قدش کوتاهه و خیلیم حسوده هم من و هم خواهرم خیلی از دستشون عصبی هستیم .. دوماد خیلی خوبی داریم ولی اونم شده مطیع خواهراش
از نظر مالی طبقه اجتماعیمون باهم فرق داره اونا خیلی پایین ترن و برای همین همیشه به تیپ و لباس من و خواهرم حسودی میکنن..اصلا چشم دیدن کسی که از اونا بالاتر باشه رو ندارن مثلا کوچیکه همیشه عین عقده ای ها لباسای بدن نما و جیغ میپوشه موهاشو بیرون میریزه لنز خاکستری میزاره فک میکنه خیلی قشنگ تر از همه شده واقعا بیماری دارن حسودیشون به همه چیز بد تر منو عصبی میکنه خانوادمون خیلی باهم رفت و آمد داره همش میخوام یه چیز بشه یه روز ضایع کنمش که پاشو از کفش من بشه بیرون ولی نمیدومم چیکار راهنمای کنین؟؟؟؟؟؟!!!!
سلام عزیزم وقتی میان خونه ی شما اصلا بهش محل نذار ووقتی هم بیرون رفتین بگو توخجالت نمیکشی این لباس های تنگ و می پوشی اینو گه گفتی اونم عصبی میشه و هرچی از دهنش اومد برون بهت میگه توهم یکم مکث بکن.
بعد به حرفاش فکرکن وبادقت جواب بده اونوقته که حالش جامیاد
...
۱۳:۱۵ ۳۱ مرداد ۱۳۹۷
من یه داداش دارم اگر با صبر ترین آدم بیاد پیشش چنان عصبانی میشه که خودشو از برج میلاد پرت می کنه.
آدم مزخرفیه.
سلام مادر من واقعا آدم غیر قابل تحملیه دیگه ازش خسته شدم واقعا انگار من از بخت بد روزگار فعلا مجبورم باهاش تو خونه پدریم زندگی کنم باهمه خوبه جزمن هرچقدر بهش محبت کردم انگار نه انگار با همه دخترای هم سنو سال من خیلی خوبه انگار با بچه من پدرکشتگی داره دیگه بریدم ترو خدا ۱راهکاری به من بدید ممنون میشم
بابای منم اینجوریاست. ضمنا من و یازده سال پیش از خونه بیرون کرد. اگه خالم بهم پناه نمیداد یا باید تن به ازدواج بد میدادم یا توی خیابون ویلون میشدم
زهرا
۱۶:۴۲ ۱۵ مرداد ۱۳۹۷
من هم یک عمه غیرقابل تحمل دارم.برخلاف عمه های دیگه م ..ولی هر چی سعی میکنم در ارتباط باهاش خودمو کنترل کنم نمیتونم و عصبی میشم...خدا صبر رفتار معقول کردن با این افراد رو به همه ما ببخشه...
هیچکی درد منو نمیفهمه وقتی یه خواهر کوچیکتر گستاخ داشته باشی و جلو همه بی ادبی کنه و توکارات دخالت کنه و ب هزار و یک روش رو مخت باشه و آزارت بده...
کارش حسودی و مردم آزاریه...
مدام خودشو با من مقایسه میکنه اون قط یازده ساله ست و من بیست یک ساله...
ولی تحمل رفتارش غیرممکن هست...
عادم چطور میتونه مقابل یه بچه زبون نفهم همزمان هم صبور باشه و هم خوددار... هیچ جاراه حلی واس این مورد ندیدم!
واقعا دیگه خسته شدم تو کانون خانواده تنها چیزی ک حس نمیکنم امنیت و آسایشه... خدا نصیب گرگ بیابون نکنه همچین موجود دورو و آب زیرکاهی
رسما غیرقابل تحمل و مردم آزاره.. هرچقد ازون زبون کوچیکش برمیاد بهم توهین میکنه و منم ب حکم بزرگتری یا باید ساکت بشم یا اگ باهاش دهن ب دهن بشم محکومم و خودمو کوچیک کردم...
پس شکر گذار موقعیتت باش و از آرامشی ک داری لذت ببر ... بموقعش هم از مهر و محبت پدرمادرت بهره ببر و نگران این نباش ک نادیده میگیرنت
از نظر مالی طبقه اجتماعیمون باهم فرق داره اونا خیلی پایین ترن و برای همین همیشه به تیپ و لباس من و خواهرم حسودی میکنن..اصلا چشم دیدن کسی که از اونا بالاتر باشه رو ندارن مثلا کوچیکه همیشه عین عقده ای ها لباسای بدن نما و جیغ میپوشه موهاشو بیرون میریزه لنز خاکستری میزاره فک میکنه خیلی قشنگ تر از همه شده واقعا بیماری دارن حسودیشون به همه چیز بد تر منو عصبی میکنه خانوادمون خیلی باهم رفت و آمد داره همش میخوام یه چیز بشه یه روز ضایع کنمش که پاشو از کفش من بشه بیرون ولی نمیدومم چیکار راهنمای کنین؟؟؟؟؟؟!!!!
بعد به حرفاش فکرکن وبادقت جواب بده اونوقته که حالش جامیاد
آدم مزخرفیه.