وای باز کار شما یکم راحته من یک شوهر خاله دارم اما هنوز ازدواج نکردن نامزدن وای این مرد یکبار طلاق رفته اگر بگی از 100% 99%مریزه یعنی همه جاش مریزه اه انقدر خالم با این مرد به ما ها تیکه میندازند که بابام میخواد داداشم و منو بزن ااز این زندگی نکبت بار خسته شدم اون همه اش به ما تیکه میندانزه ابرومارا جلو همه میبره همه حسودی به ما میکنه از قدیم گفتن حسود حسود هرگز نیاسود امیدوارم سریعا از زندگی ما بره بیرون من به همه میگم اون مناسب خالم نیست و از خالم ۱۲ سال بزرگتره ومثل پدرش میمونه خالم خیلی زیبا و خوشگل هستش اما عشق و پول اون مرد چشمای خالمو کور کرده تازه هم خیلی بد مردیه و هرچه زودتر از زندگی مون بره بیرون
داداشم هم ۱۰ سال از من بزرگتره و همش سن شو به رخ من میکشه خیلی رو مخمه ولی خداروشکر همه طرف داری منو میکنن
من یک همسر دارم دقیقا حرفهای آقا دکتر رو انجام میده یعنی هر چی میخوای اشتباهتش رو بهش گوش زد کنی حق به خودش میده تازه من و مقصر میدونه اصلا چیزی به نام صحبت کردن بین ما نیست ادمی هست فحاش و بدون منطق من رو هم به مرز جنون داره میرسونه لطفا راهنمایی ام کنید البته بعضی مطالب دقیقا مسکل من بود کمکم خواهد کرد ممنون
سلام منم یه دوست تو مدرسه دارم که خیلی اذیتم می کنه من کلاس هفتمم مامانم و بابام اصلا تو جلسه های مدرسه ام شرکت نمی کنن همین دوستم مائده رو وقتی بهشون می گم گوش نمی دن و می گن کاری نمیشه کرد واقعا وقتی میام خونه اصلا نمی تونم تمرکز کنم همش افسردگی درم و از استرس معدی ام درد می گیره ولی به قول مامانم کاریش نمیشه کرد
سلام منم یه خواهر دارم که ۵ سال کوچیکتر از منه ولی چنان خودش رو میگیره و منو سرزنش میکنه و همش سرم داد میزنه و میگه باید به حرفم گوش کنی.با مادر بیچاره ام اینقدر دعوا میکنه که مادرم سردرد میگیره واقعا به حال مادرم گریه ام میگیره
باهاش قطع رابطه کن هر آتویی هم ازت داره واست مهم نباشه
اشکان
۱۸:۴۰ ۱۷ آبان ۱۳۹۸
واقعا درک نمیکنم این آدما از ما چی میخوان؟؟
منم یه برادر بزرگتر از خودم دارم که دقیقا همین مشخصاتو داره و واقعا رو مخه.فقط پنج سال از من بزرگتره ولی فک میکنه خیلی بزرگه و با من مثل بچه ها برخورد میکنه با اینکه ۲۱ سالمه.
حتی با خواهرمم همینطوره.خودشم رفتا بچگونه ای داره و مادرمم از دستش خسته شده.۲۶ سالشه ولی هنوز تو خونست و نه درس میخونه و نه ازدواج میکنه تا از دستش خلاص شیم و نه کار میکنه و فوقالعاده تنبله حتی حال نداره بره دو تا نون برا خونه بخره و من خسته و کوفته از دانشگاه و کلاس زبان و سرکار که میام خونه مجبورم برن نون هم بخرم.من هر روز صبح ساعت ۸ صبح میرم بیرون و ساعت ۹ شب میام خونه و از من میپرسه کجا بودی و چیکار کردی و ......
یعنی من باید با این سن و سالم جواب پس بدم به همه.به خدا دیگه خسته شدم از دستش لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم شرایط بهتر شه و روابطمون قشنگتر شه و اون به من احترام بزاره و فک نکنه که من یه بچه شیش سالم
باسلام من با 13 سال زندگی غیر قابل تحمل که تا به امروز اسمشو نمیدونستم ساختم البته با دو فرزند دارم صبر میکنم .ولی زندگی بااین افراد یه جورایی مرگه .من درک درستی از عشق ولذتی از زندگی وجوانیم نبردم .خدا نصیب نکنه .من چند سال از سنم پیر تر وشکسته تر شدم
من یه خواهر دارم بچه اوله. از همون بچگی ناسازگار بود. الان که بزرگ شده نه ازدواج میکنه نه کار میکنه نه تو کارای خونه کمک میکنه فقط با همه دعوا میکنه و با همه کس مخالفه حتی یه دوست هم نداره. یعنی مایع عذاب خانواده و فامیله
باعث شده همه ما تو خونه عصبی بشیم. همیشه هم دروغ میگه
واقعا نمیدونیم باهاش چی کار کنیم. خدایا فقط از شرش نجاتمون بده
بی دلیل کسی اینطوری نمیشه به جای اینکه کمکش کنین اینجوری میگین مگه انتظار دیگه ای هم میشه داشت ؟
ناشناس
۱۰:۱۷ ۲۲ خرداد ۱۳۹۹
منم،مثل خواهر شما هستم،البته نه در اون حد،دلیل هم داره،دلیلش اینکه از بچگی بدبختی کشیدم،کل زندگی شون فدای پسرشان کردن، من دخترم و احساسی تر و نیاز به محبت دارم ،نه سرکوب
اون دوستانی که مینالند که همسرشون بداخلاقه، خدمتشون بگم که گوشتون کر و چشمتون کور، میخواستید برید سراغ یه کیس بهتر برای ازدواج، چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
امیدوارم خدا یه روزی انقدی که باعث عذاب ما شدن چندبرابر عذابشون بده
خدا لعنتشون کنه دیگ نمیکشم خسته شدم یه ادم چقدر دروغگو و کثیف و پست میتونه باشه چرا خدا این جور ادمای چندش اوری رو به وجود اورده بدتر از همه یه نفرم نیست به ادم دلداری بده
سلام من یه دختر ۱۶ ساله ام ک یه شوهر خاله دارم بشششششششدددددددتتتت رو مخه و فقط خدا میدونه ک من چقد از این بشر متنفرم یادمه از وقتی بچه دار شدن و از شانس گندم بچشون مثه من دختره و همش با این موجود کوفتی جدید تو سر من میزنن و از وقتی تیزهوشان قبول شدم خیلی بم حسودی میکنه و میگه یاسمن من اینقد رو این بچه کار میکنم ک روی تو رو کم کنه افتضاح عقده ای هس و هر وقت میرم خونه مامان بزرگم عزا میگیرم و متاسفانه تو این خونواده هیشکس طرف من نیس و همه فک میکنن من مقصرم چون خیلی بش توجه نمیکنم با اینکه اون کلی تهمت میزنه و ب اون چیزی نمیگن بخدا دارم دیوونه میشم اخه مگه من چقد تحمل دارم هیشکس درکم نمیکنه همش ارزو میکنم برا دانشگاه یه شهر دیگه قبول شم و دیگه برنگردم نظر شماها چیه؟
سلام
باز خوبه شوهر خالته.. مث من با یه خواهر عقده ای گرفتار نیسی ک ده سال ازت کوچیکتر باشه و بی نهایت بی تربیت و دهن پاره... و همیشه همه طرف اونو بگیرن... درد من توی خونه و خونوادمه.. وقتی خواهر بی تربیتم جلو جمع و غریبه ها دعوا راه میندازه باهام و تربیتشو ب نمایش میذاره... بقیه درکم میکنن و ب مادرم تذکر میدن ک باید ب اون کوچیکتره ادب بدی ن بزرگتره رو توبیخ کنی بابت حرف شنیدن
... عزیزم بهترین راه اینه خودتو شاد و سرزنده نگه داری و نذاری کسی شخصیتتو زیرپا بذاره.. با لبخندت باعث شکستشون شو.. موفق و در آرامشباشی
س
۱۸:۱۹ ۲۲ شهريور ۱۳۹۸
سلام من یک دختر عمو دارم که خیلی رو مخه الکی دوست داره دنبال دعوا برگرده مثلا داشتم باهاش حرف میزدم گفت عکس از بچگیت داری منم یکی نشونش دادم بهم گفت چقدر زشت بودی بعد یه عکس از خودش نشونم داد و گفت من بهتر از تو بودم منم تو دلم گفتم جواب ابلهان خاموشیست جوابشو ندادم ولی تا حالا چقدر کوتاه اومدم با خودم گفتم داره خودشو کوچیک میکنه مامانش زنه خوبیه ولی هیچی بهش نمیگه خلاصه با این که ازم بزرگتره عقلش کوچیکه چکار کنم ضایعش کنم تو جمع؟
داداشم هم ۱۰ سال از من بزرگتره و همش سن شو به رخ من میکشه خیلی رو مخمه ولی خداروشکر همه طرف داری منو میکنن
ممنون
منم یه برادر بزرگتر از خودم دارم که دقیقا همین مشخصاتو داره و واقعا رو مخه.فقط پنج سال از من بزرگتره ولی فک میکنه خیلی بزرگه و با من مثل بچه ها برخورد میکنه با اینکه ۲۱ سالمه.
حتی با خواهرمم همینطوره.خودشم رفتا بچگونه ای داره و مادرمم از دستش خسته شده.۲۶ سالشه ولی هنوز تو خونست و نه درس میخونه و نه ازدواج میکنه تا از دستش خلاص شیم و نه کار میکنه و فوقالعاده تنبله حتی حال نداره بره دو تا نون برا خونه بخره و من خسته و کوفته از دانشگاه و کلاس زبان و سرکار که میام خونه مجبورم برن نون هم بخرم.من هر روز صبح ساعت ۸ صبح میرم بیرون و ساعت ۹ شب میام خونه و از من میپرسه کجا بودی و چیکار کردی و ......
یعنی من باید با این سن و سالم جواب پس بدم به همه.به خدا دیگه خسته شدم از دستش لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم شرایط بهتر شه و روابطمون قشنگتر شه و اون به من احترام بزاره و فک نکنه که من یه بچه شیش سالم
باعث شده همه ما تو خونه عصبی بشیم. همیشه هم دروغ میگه
واقعا نمیدونیم باهاش چی کار کنیم. خدایا فقط از شرش نجاتمون بده
خدا لعنتشون کنه دیگ نمیکشم خسته شدم یه ادم چقدر دروغگو و کثیف و پست میتونه باشه چرا خدا این جور ادمای چندش اوری رو به وجود اورده بدتر از همه یه نفرم نیست به ادم دلداری بده
باز خوبه شوهر خالته.. مث من با یه خواهر عقده ای گرفتار نیسی ک ده سال ازت کوچیکتر باشه و بی نهایت بی تربیت و دهن پاره... و همیشه همه طرف اونو بگیرن... درد من توی خونه و خونوادمه.. وقتی خواهر بی تربیتم جلو جمع و غریبه ها دعوا راه میندازه باهام و تربیتشو ب نمایش میذاره... بقیه درکم میکنن و ب مادرم تذکر میدن ک باید ب اون کوچیکتره ادب بدی ن بزرگتره رو توبیخ کنی بابت حرف شنیدن
... عزیزم بهترین راه اینه خودتو شاد و سرزنده نگه داری و نذاری کسی شخصیتتو زیرپا بذاره.. با لبخندت باعث شکستشون شو.. موفق و در آرامشباشی